تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی (تهران): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۳: خط ۵۳:
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:
درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:


1. نويسنده خلاصه تحقيقش را در مقدمه چنين بيان كرده است: قرن‌هاست كه سرزمين ايران، به قلب تشيع دوازده امامى تبديل گشته و بسيارى را به اين اشتباه انداخته است كه گويى از نخستين روزهاى ورود اسلام به ايران، ايرانيان مذهب تشيع را انتخاب كردند. در حالى‌كه آشنايى مختصر با تاريخ اسلام در ايران، نشان مى‌دهد كه در آغاز، همه مذاهب اسلامى، براى خود جاى پايى در ايران داشتند و... در اين ميان، شيعيان، تدريجاً وضعيت بهترى يافتند.... قرن چهارم و پنجم، دوران رشد شيعه در تمامى جهان اسلام و از جمله ايران بود.... آن زمان، تشيع در ايران هم، به دليل فعاليت علمى شيعيان در بخش مركزى‌اش و همچنين حمايت‌هاى آل بويه و وزراى آنان، پيشرفت‌هايى داشت. سقوط فاطميان، برافتادن حمدانيان و روى كار آمدن دولت‌هاى افراطى سنى از قبيل ايوبيان و سپس مماليك و در نهايت عثمانى، سرنوشت تشيع را در بلاد عرب، با مشكل روبرو كرد. اين درحالى بود كه شانس موفقيت تشيع در آن نواحى، اگر بيش از ايران نبود، قطعاً كمتر از آن نبود.... طىّ دورانى كه تشيع در شام زير فشار مماليك بود، تشيع در ايران به آرامى رشد كرد. آن زمان، مانع مهم رشد تشيع كه همزمان عامل ترقى آن هم بود، و اين امرى شگفت است، فراگير شدن تصوف بود. تصوف، مذاهب اسلامى را خنثى مى‌كرد. به همين دليل، هم تسنن را خنثى كرد و هم تشيع را از فعاليت چشمگير بازداشت.... اما از همه مهم‌تر، آن‌كه، اين زمان، مهم‌ترين حامى تشيع ايران، تشيع حله و عراق بود كه روى ايران تأثير مى‌گذاشت. مكتب حله براى دو قرن پياپى بر تشيع ايران تأثير گذاشت. در همين مدت، پيدايش نحله‌هاى صوفى- سياسى- شيعى سربداران، مرعشيان و مشعشعيان به تدريج زمينه‌هايى را براى برآمدن خانقاهى شيعى فراهم ساخت. دويست سال طول كشيد تا خانقاه شيخ صفى، يكى از همان نحله‌هاى صوفى- سياسى بتواند از مرز تصوف عبور بگذرد و به تشيع امامى وارد گردد. اين اتفاقى بود كه در سالهاى پايانى قرن نهم هجرى رخ داد. آن‌هم زمانى كه علايق شيعى، تقريباً در بيشتر مناطق مركزى ايران، جاگير شده بود. تشيع دولت قراقويونلو كه از بغداد تا تبريز و از آن‌جا تا اصفهان حكومت مى‌كرد، توجيه طلوع و ظهور دولت صفوى در مرحله بعدى بود. در نهايت، دولت صفوى در سال 906ق تشكيل شد و تشيع امامى، پس از يك هزار سال سركوب و تقيه، توانست دولت مطلوب خود را به دست آورد ..<ref>مقدمه، ص 15- 16</ref>
1. نويسنده خلاصه تحقيقش را در مقدمه چنين بيان كرده است: قرن‌هاست كه سرزمين ايران، به قلب تشيع دوازده امامى تبديل گشته و بسيارى را به اين اشتباه انداخته است كه گويى از نخستين روزهاى ورود اسلام به ايران، ايرانيان مذهب تشيع را انتخاب كردند. در حالى‌كه آشنايى مختصر با تاريخ اسلام در ايران، نشان مى‌دهد كه در آغاز، همه مذاهب اسلامى، براى خود جاى پايى در ايران داشتند و... در اين ميان، شيعيان، تدريجاً وضعيت بهترى يافتند.... قرن چهارم و پنجم، دوران رشد شيعه در تمامى جهان اسلام و از جمله ايران بود.... آن زمان، تشيع در ايران هم، به دليل فعاليت علمى شيعيان در بخش مركزى‌اش و همچنين حمايت‌هاى آل بويه و وزراى آنان، پيشرفت‌هايى داشت. سقوط فاطميان، برافتادن حمدانيان و روى كار آمدن دولت‌هاى افراطى سنى از قبيل ايوبيان و سپس مماليك و در نهايت عثمانى، سرنوشت تشيع را در بلاد عرب، با مشكل روبرو كرد. اين درحالى بود كه شانس موفقيت تشيع در آن نواحى، اگر بيش از ايران نبود، قطعاً كمتر از آن نبود.... طىّ دورانى كه تشيع در شام زير فشار مماليك بود، تشيع در ايران به آرامى رشد كرد. آن زمان، مانع مهم رشد تشيع كه همزمان عامل ترقى آن هم بود، و اين امرى شگفت است، فراگير شدن تصوف بود. تصوف، مذاهب اسلامى را خنثى مى‌كرد. به همين دليل، هم تسنن را خنثى كرد و هم تشيع را از فعاليت چشمگير بازداشت.... اما از همه مهم‌تر، آن‌كه، اين زمان، مهم‌ترين حامى تشيع ايران، تشيع حله و عراق بود كه روى ايران تأثير مى‌گذاشت. مكتب حله براى دو قرن پياپى بر تشيع ايران تأثير گذاشت. در همين مدت، پيدايش نحله‌هاى صوفى- سياسى- شيعى سربداران، مرعشيان و مشعشعيان به تدريج زمينه‌هايى را براى برآمدن خانقاهى شيعى فراهم ساخت. دويست سال طول كشيد تا خانقاه شيخ صفى، يكى از همان نحله‌هاى صوفى- سياسى بتواند از مرز تصوف عبور بگذرد و به تشيع امامى وارد گردد. اين اتفاقى بود كه در سالهاى پايانى قرن نهم هجرى رخ داد. آن‌هم زمانى كه علايق شيعى، تقريباً در بيشتر مناطق مركزى ايران، جاگير شده بود. تشيع دولت قراقويونلو كه از بغداد تا تبريز و از آن‌جا تا اصفهان حكومت مى‌كرد، توجيه طلوع و ظهور دولت صفوى در مرحله بعدى بود. در نهايت، دولت صفوى در سال 906ق تشكيل شد و تشيع امامى، پس از يك هزار سال سركوب و تقيه، توانست دولت مطلوب خود را به دست آورد ...<ref>مقدمه، ص 15- 16</ref>


2. بر طبق پژوهش نويسنده: از جريانات مهم درونى شيعه كه انحرافى ريشه‌دار بوده و در ضايع كردن چهره تشيع نقشى اساسى داشته، حركتى است كه تحت عنوان غلّو در قرون نخستين اسلامى پديد آمده و تا به امروز در برخى از نقاط خود را حفظ كرده است. از اخبار نقل شده چنين بدست مى‌آيد كه پيدايش غلّو مربوط به همان زمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] است. شخصيت امام به‌گونه‌اى بود كه دو برخورد افراطى و تفريطى را درباره ايشان در ميان مردم ايجاد كرد، به‌طورى‌كه گاه تا حد نسبت دادن صفاتى لاهوتى به ايشان و گاه در حد تكفير با آن حضرت برخورد مى‌شد. دليل اين مسأله هرچه باشد، از نظر تاريخى، مى‌توان گفت كه در روزگار [[امام على(ع)]] برخوردهاى مزبور وجود داشته است، گرچه در كميّت و كيفيت آن اختلاف نظر فراوانى وجود دارد و البته روشن كردن آن كار دشوارى است ..<ref>متن كتاب، ص 51</ref>
2. بر طبق پژوهش نويسنده: از جريانات مهم درونى شيعه كه انحرافى ريشه‌دار بوده و در ضايع كردن چهره تشيع نقشى اساسى داشته، حركتى است كه تحت عنوان غلّو در قرون نخستين اسلامى پديد آمده و تا به امروز در برخى از نقاط خود را حفظ كرده است. از اخبار نقل شده چنين بدست مى‌آيد كه پيدايش غلّو مربوط به همان زمان [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] است. شخصيت امام به‌گونه‌اى بود كه دو برخورد افراطى و تفريطى را درباره ايشان در ميان مردم ايجاد كرد، به‌طورى‌كه گاه تا حد نسبت دادن صفاتى لاهوتى به ايشان و گاه در حد تكفير با آن حضرت برخورد مى‌شد. دليل اين مسأله هرچه باشد، از نظر تاريخى، مى‌توان گفت كه در روزگار [[امام على(ع)]] برخوردهاى مزبور وجود داشته است، گرچه در كميّت و كيفيت آن اختلاف نظر فراوانى وجود دارد و البته روشن كردن آن كار دشوارى است ...<ref>متن كتاب، ص 51</ref>


3. نويسنده در مورد تشيع محبّتى، نوشته است: صورتى ديگر از تشيع، تشيعى است كه به دليل دوستى اهل بيت(ع)، متهم به داشتن گرايشات شيعى مى‌شود. در اين نظر، گاه ممكن است مسأله تفضيل را نيز مطرح كرد، اما به‌طور عمده به دليل وجود رواياتى در لزوم دوستى اهل بيت(ع)، خاندان رسول خدا(ص) مورد محبت قرار مى‌گيرند. اين گرايش از نظر عثمانى مذهبان تشيع خوانده مى‌شود، در حالى‌كه هيچ زمينه‌اى از تفضيل يا چيز ديگرى در آن وجود ندارد ..<ref>همان، ص 27</ref> مقصود نويسنده از تشيع محبتى، دوستى اهل بيت(ع) بدون پذيرش امامت آنان است.
3. نويسنده در مورد تشيع محبّتى، نوشته است: صورتى ديگر از تشيع، تشيعى است كه به دليل دوستى اهل بيت(ع)، متهم به داشتن گرايشات شيعى مى‌شود. در اين نظر، گاه ممكن است مسأله تفضيل را نيز مطرح كرد، اما به‌طور عمده به دليل وجود رواياتى در لزوم دوستى اهل بيت(ع)، خاندان رسول خدا(ص) مورد محبت قرار مى‌گيرند. اين گرايش از نظر عثمانى مذهبان تشيع خوانده مى‌شود، در حالى‌كه هيچ زمينه‌اى از تفضيل يا چيز ديگرى در آن وجود ندارد ...<ref>همان، ص 27</ref> مقصود نويسنده از تشيع محبتى، دوستى اهل بيت(ع) بدون پذيرش امامت آنان است.


4. يكى از نكته‌هاى قابل تأمّل نويسنده، مسأله «تشيّع معتزلى» است و اين ادعا كه: نسبت مثبتى ميان اعتزال و تشيع بوده است. اين نسبت در دوره‌هاى بعد فزونى يافت تا جايى كه اصطلاح «معتزلى شيعى» درباره بسيارى از شخصيت‌هاى برجسته دنياى اسلام به كار گرفته شد ..<ref>همان، ص 77</ref>
4. يكى از نكته‌هاى قابل تأمّل نويسنده، مسأله «تشيّع معتزلى» است و اين ادعا كه: نسبت مثبتى ميان اعتزال و تشيع بوده است. اين نسبت در دوره‌هاى بعد فزونى يافت تا جايى كه اصطلاح «معتزلى شيعى» درباره بسيارى از شخصيت‌هاى برجسته دنياى اسلام به كار گرفته شد ...<ref>همان، ص 77</ref>


5. بر طبق تحقيق نويسنده: بدون ترديد [[شيخ مفيد]] كه متكلم شيعى بغداد و متأثر از نوبختيان و فضاى كلى اين شهر بود بنا را بر تقويت خط تفكر اصولى در شيعه گذاشت؛ خطى كه با غلبه مكتب حديثى قم براى مدتى مغفول‌عنه واقع شده بود. رشد مجدد عقل‌گرايى در تشيع (پس از نسل هشام بن حكم، هشام بن سالم، مؤمن الطاق و...) مى‌توانست زمينه را براى تفاهم بيشتر از يك سو و درگير شدن بحث و جدل فكرى را با معتزله، از سوى ديگر، تقويت كند. آنچه كه در اخبار و آثار مربوط به شيخ بيش از همه مورد توجه قرار گفته، مناظرات و مجادلات كلامى اوست. وى در بغداد كه در اين قرن گروه‌ها و مدارس علمى متعددى را در خود جاى داده بود، به بحث و مناظره با نمايندگان جريانات فكرى مختلف مى‌پرداخته است. بخش‌هايى از اين مناظرات با معتزله بوده و در برخى از آنچه از مباحثات، در نوشته‌هاى مفيد بر جاى مانده، شدت برخورد مفيد با آنان آشكار است. بايد توجه داشت كه در اين عصر درگيرى‌هاى شديدى ميان شيعه و سنيان حنبلى در بغداد در جريان بوده و گاه شيخ و مسجد و ياران او نيز درگير اين منازعات مى‌شده‌اند. طبعاً، وقتى رهبرى شيعه در دست شيخ بوده، به‌طور طبيعى او در اين منازعات درگير بوده است. از جمله او مجبور شد تا در سال 398ق به دنبال شدت گرفتن منازعات به دستور عميدالجيوش، بغداد را ترك كند ..<ref>همان، ص 435</ref>
5. بر طبق تحقيق نويسنده: بدون ترديد [[شيخ مفيد]] كه متكلم شيعى بغداد و متأثر از نوبختيان و فضاى كلى اين شهر بود بنا را بر تقويت خط تفكر اصولى در شيعه گذاشت؛ خطى كه با غلبه مكتب حديثى قم براى مدتى مغفول‌عنه واقع شده بود. رشد مجدد عقل‌گرايى در تشيع (پس از نسل هشام بن حكم، هشام بن سالم، مؤمن الطاق و...) مى‌توانست زمينه را براى تفاهم بيشتر از يك سو و درگير شدن بحث و جدل فكرى را با معتزله، از سوى ديگر، تقويت كند. آنچه كه در اخبار و آثار مربوط به شيخ بيش از همه مورد توجه قرار گفته، مناظرات و مجادلات كلامى اوست. وى در بغداد كه در اين قرن گروه‌ها و مدارس علمى متعددى را در خود جاى داده بود، به بحث و مناظره با نمايندگان جريانات فكرى مختلف مى‌پرداخته است. بخش‌هايى از اين مناظرات با معتزله بوده و در برخى از آنچه از مباحثات، در نوشته‌هاى مفيد بر جاى مانده، شدت برخورد مفيد با آنان آشكار است. بايد توجه داشت كه در اين عصر درگيرى‌هاى شديدى ميان شيعه و سنيان حنبلى در بغداد در جريان بوده و گاه شيخ و مسجد و ياران او نيز درگير اين منازعات مى‌شده‌اند. طبعاً، وقتى رهبرى شيعه در دست شيخ بوده، به‌طور طبيعى او در اين منازعات درگير بوده است. از جمله او مجبور شد تا در سال 398ق به دنبال شدت گرفتن منازعات به دستور عميدالجيوش، بغداد را ترك كند ...<ref>همان، ص 435</ref>


6. نويسنده با تأكيد بر اين نكته كه تحول از تسنن به تشيع از قرن ششم به بعد، در مسيرهاى مختلفى انجام شده و بخشى در مسير سياست، و بخشى ديگر در مسير فرهنگ، ادب، حديث و تصوف پديد آمده و مسير اخير، يعنى تصوف، تأثير مهمّى در تحوّل مورد نظر داشته، افزوده است: اين بحث كه آيا صفويان از زمان شيخ صفى سنى بوده‌اند يا شيعى، بايد از ديد جديد يعنى «نظريه تسنن دوازده امامى» تبيين شود و شافعى بودن مريدان شيخ صفى در اردبيل كه مستوفى در نزهة القلوب آنها را شافعى دانسته، نشانه آن نيست كه در آن زمان، شيخ صفى از تشيع بركنار بوده است. كتاب‌هاى فراوانى از قرن نهم و دهم، در دست است كه با وجود آن‌كه مؤلفان آنها سنى بوده‌اند اما نسبت به چهارده معصوم ارادتى تام داشته‌اند. سپس نويسنده به ذكر مثالهايى در اين مورد از شخصيت‌هاى فرهنگى پرداخته است. ..<ref>همان، ص 840- 850</ref>
6. نويسنده با تأكيد بر اين نكته كه تحول از تسنن به تشيع از قرن ششم به بعد، در مسيرهاى مختلفى انجام شده و بخشى در مسير سياست، و بخشى ديگر در مسير فرهنگ، ادب، حديث و تصوف پديد آمده و مسير اخير، يعنى تصوف، تأثير مهمّى در تحوّل مورد نظر داشته، افزوده است: اين بحث كه آيا صفويان از زمان شيخ صفى سنى بوده‌اند يا شيعى، بايد از ديد جديد يعنى «نظريه تسنن دوازده امامى» تبيين شود و شافعى بودن مريدان شيخ صفى در اردبيل كه مستوفى در نزهة القلوب آنها را شافعى دانسته، نشانه آن نيست كه در آن زمان، شيخ صفى از تشيع بركنار بوده است. كتاب‌هاى فراوانى از قرن نهم و دهم، در دست است كه با وجود آن‌كه مؤلفان آنها سنى بوده‌اند اما نسبت به چهارده معصوم ارادتى تام داشته‌اند. سپس نويسنده به ذكر مثالهايى در اين مورد از شخصيت‌هاى فرهنگى پرداخته است. ...<ref>همان، ص 840- 850</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش