تحفة المراد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه‌و' به 'ه‌و')
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲: خط ۲:
    | تصویر =NUR13906J1.jpg
    | تصویر =NUR13906J1.jpg
    | عنوان =تحفة المراد
    | عنوان =تحفة المراد
    | عنوان‌های دیگر =شرح خلخالي و گيلاني
    | عنوان‌های دیگر =شرح خلخالي و گيلانی


    شرح قصيده میرفندرسکی  
    شرح قصيده میرفندرسکی  
    خط ۸: خط ۸:
    [[شریف دارابی شیرازی، عباس]] (شارح)
    [[شریف دارابی شیرازی، عباس]] (شارح)
       
       
    [[آشتیانی، جلال‌الدین]](مقدمه‎‎نويس)
    [[آشتیانی، سید جلال‌الدین]](مقدمه‌‎‎نويس)


    [[میرفندرسکی، ابوالقاسم]] (سراينده)
    [[میرفندرسکی، ابوالقاسم]] (سراينده)


    [[خلخالي، محمد صالح بن محمد سعيد]] (شارح)
    [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید]] (شارح)


    [[گيلاني، محسن بن محمد]] (شارح)
    [[گيلاني، محسن بن محمد]] (شارح)
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16514
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =13906
    | کتابخوان همراه نور =13906
    | کتابخوان همراه نور =13906
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
     
    '''تحفة المراد'''، «قصیده یائیه» [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] است که به همت محمدحسین اکبری ساوی، همراه با سه شرح آن از [[شریف دارابی شیرازی، عباس|عباس شریف دارابی]]، [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید|خلخالی]] و [[گيلاني، محسن بن محمد|گیلانی]]، منتشر شده و به اعتبار اهمیت شرح دارابی، این مجموعه، «تحفة المراد» نام گرفته است. (زیرا شارح آن را به رسم تحفه، به حسام‌السلطنه سلطان مراد، والی فارس، تقدیم کرده است)<ref>ر.ک: کدیور، محسن، ص419</ref>.
    '''تحفة المراد'''، «قصیده یائیه» [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] است که به همت محمدحسین اکبری ساوی، همراه با سه شرح آن از [[شریف دارابی شیرازی، عباس|عباس شریف دارابی]]، خلخالی و گیلانی، منتشر شده و به اعتبار اهمیت شرح دارابی، این مجموعه، «تحفة المراد» نام گرفته است. (زیرا شارح آن را به رسم تحفه، به حسام‌السلطنه سلطان مراد، والی فارس، تقدیم کرده است)<ref>ر.ک: کدیور، محسن، ص419</ref>.


    از آنجا که اصل قصیده در نرم‌افزار موجود نمی‌باشد، در این نوشتار، به معرفی این قصیده و شرح‎های آن پرداخته شده است.
    از آنجا که اصل قصیده در نرم‌افزار موجود نمی‌باشد، در این نوشتار، به معرفی این قصیده و شرح‎های آن پرداخته شده است.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    کتاب با دو مقدمه از [[آشتیانی، جلال‌الدین|سید جلال‌الدین آشتیانی]] و مصحح آغاز و مطالب در سه بخش، تنظیم شده است.
    کتاب با دو مقدمه از [[آشتیانی، سید جلال‌الدین|سید جلال‌الدین آشتیانی]] و مصحح آغاز و مطالب در سه بخش، تنظیم شده است.


    قصیده یائیه [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]]، شامل 41 بیت است.<ref>ر.ک: همان، ص418</ref>.
    قصیده یائیه [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]]، شامل 41 بیت است.<ref>ر.ک: همان، ص418</ref>.
    خط ۶۰: خط ۵۹:
    [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] این قصیده را - که حاوی نکات حکمی و عرفانی است - به استقبال از قصیده حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی سروده است. مطلع قصیده ناصرخسرو، به این قرار است:{{شعر}}{{ب|''چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستی''|2=''یا هزاران شمع در پنگانی از میناستی''}}{{پایان شعر}}
    [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] این قصیده را - که حاوی نکات حکمی و عرفانی است - به استقبال از قصیده حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی سروده است. مطلع قصیده ناصرخسرو، به این قرار است:{{شعر}}{{ب|''چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستی''|2=''یا هزاران شمع در پنگانی از میناستی''}}{{پایان شعر}}


    قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] نیز این‌گونه آغاز می‌شود:{{شعر}}{{ب|''چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}}{{ب|''صورت زیرین اگر با نردبان معرفت''|2=''بررود بالا همان با اصل خود یکتاستی''}}{{پایان شعر}}
    قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] نیز این‌گونه آغاز می‌شود:{{شعر}}{{ب|''چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستی''|2=''صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی''}}{{ب|''صورت زیرین اگر با نردبان معرفت''|2=''بررود بالا همان با اصل خود یکتاستی''<ref>ر.ک: همان، ص418</ref>}}{{پایان شعر}}.
     
    <ref>ر.ک: همان، ص418</ref>
     
    .


    در این قصیده، استعمال یاء در پایان بیت‎ها، گاه درست و گاه بیرون از قاعده دستور زبان فارسی است؛ مثلاًدر بیت نخستین از قصیده، [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] دستور فصحای فارسی‌گوی را در این راه به کار نبسته، ولیکن در بیت دوم دانسته و ندانسته قاعده را رعایت کرده است. استعمال این یاء، به‌جز معنی استمرار و مداومت، تنها در جمله‌های شرطی و رجایی و تشبیهی و جواب شرط، مجاز است.<ref>ر.ک: همان، ص418-‌419</ref>.
    در این قصیده، استعمال یاء در پایان بیت‎ها، گاه درست و گاه بیرون از قاعده دستور زبان فارسی است؛ مثلاًدر بیت نخستین از قصیده، [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] دستور فصحای فارسی‌گوی را در این راه به کار نبسته، ولیکن در بیت دوم دانسته و ندانسته قاعده را رعایت کرده است. استعمال این یاء، به‌جز معنی استمرار و مداومت، تنها در جمله‌های شرطی و رجایی و تشبیهی و جواب شرط، مجاز است.<ref>ر.ک: همان، ص418-‌419</ref>.


    لحن قصیده، عرفانی و مشحون از مبانی حکمی است. مباحثی از الهیات بالمعنی الاخص، توحید عرفا، مسئله معاد، مسئله نفس و عقل در ضمن آن مطرح گشته و به‌تناسب به حکمت عملی و تذکرات اخلاقی نیز پرداخته شده است؛ به‌عنوان مثال:{{شعر}}{{ب|''ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرست''|2=''ورنه بگشایند بر وی گرچه درها واستی''}}{{ب|''هرکه فانی شد در او یابد حیات جاودان''|2=''ور به خود افتاد کارش بی‌شک از موتاستی''}}{{پایان شعر}}
    لحن قصیده، عرفانی و مشحون از مبانی حکمی است. مباحثی از الهیات بالمعنی الاخص، توحید عرفا، مسئله معاد، مسئله نفس و عقل در ضمن آن مطرح گشته و به‌تناسب به حکمت عملی و تذکرات اخلاقی نیز پرداخته شده است؛ به‌عنوان مثال:{{شعر}}{{ب|''ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرست''|2=''ورنه بگشایند بر وی گرچه درها واستی''}}{{ب|''هرکه فانی شد در او یابد حیات جاودان''|2=''ور به خود افتاد کارش بی‌شک از موتاستی''<ref>ر.ک: همان، ص419</ref>}}{{پایان شعر}}
    <ref>ر.ک: همان، ص419</ref>


    قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] با مقام رضا پایان می‌پذیرد:{{شعر}}{{ب|''خواهشی اندر جهان هر خواهشی را در پی است''|2=''خواهشی باید که بعد از وی نباشد خواستی''}}{{پایان شعر}}
    قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] با مقام رضا پایان می‌پذیرد:{{شعر}}{{ب|''خواهشی اندر جهان هر خواهشی را در پی است''|2=''خواهشی باید که بعد از وی نباشد خواستی''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}
    <ref>ر.ک: همان</ref>


    قصیده یائیه به‌لحاظ ادبی، شعری متوسط است. به‌لحاظ عمق معانی حکمی و عرفانی نیز، ژرفای اشعار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] را ندارد و با گلشن راز شبستری نیز هماوردی نمی‌تواند؛ اما بااین‌همه، از معانی ژرف و افکار عالی و ابیات نغز نیز بی‌بهره نیست<ref>ر.ک: همان</ref>.
    قصیده یائیه به‌لحاظ ادبی، شعری متوسط است. به‌لحاظ عمق معانی حکمی و عرفانی نیز، ژرفای اشعار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] را ندارد و با [[گلشن راز]] [[شبستری، محمود|شبستری]] نیز هماوردی نمی‌تواند؛ اما بااین‌همه، از معانی ژرف و افکار عالی و ابیات نغز نیز بی‌بهره نیست<ref>ر.ک: همان</ref>.


    قصیده یائیه اگرچه در میان اشعار حکمی - عرفانی در ردیف اول قرار ندارد، اما قابل اعتناست و نمونه قابل ارائه تفکر عقلانی قرن یازدهم و جلوه ادبی حوزه عقلی عصر صفوی است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
    قصیده یائیه اگرچه در میان اشعار حکمی - عرفانی در ردیف اول قرار ندارد، اما قابل اعتناست و نمونه قابل ارائه تفکر عقلانی قرن یازدهم و جلوه ادبی حوزه عقلی عصر صفوی است.<ref>ر.ک: همان</ref>.


    بر این قصیده حکمی - ‌عرفانی، سه شرح نگاشته و در این اثر، گردآوری شده است که به‌ترتیب نگارش عبارتند از:
    بر این قصیده حکمی - ‌عرفانی، سه شرح نگاشته و در این اثر، گردآوری شده است که به‌ترتیب نگارش عبارتند از:
    # شرح ملا محمدصالح خلخالی (1095-‌1175)، از شاگردان میرزای جلوه؛
    # شرح [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید|ملا محمدصالح خلخالی]] (1095-‌1175)، از شاگردان میرزای جلوه؛
    # شرح محسن بن محمد گیلانی (تألیف‌شده در 1207ق)، شاگرد خلخالی یادشده؛
    # شرح [[گيلاني، محسن بن محمد|محسن بن محمد گیلانی]] (تألیف‌شده در 1207ق)، شاگرد [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید|خلخالی]] یادشده؛
    # شرح حکیم عباس دارابی (متوفی 1300ق)، از شاگردان حکیم [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]].
    # شرح حکیم عباس دارابی (متوفی 1300ق)، از شاگردان حکیم [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]].
    هر سه شرح، به زبان فارسی است. شرح خلخالی به‌لحاظ مبنا، به طریقه ناظم نزدیک‌تر است. شرح گیلانی، مختصرترین شروح و به‌لحاظ مبنا، بیشتر به حکمت متعالیه متمایل است تا به مشی [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]]. شرح حکیم دارابی به‌لحاظ حجم، مفصل‌ترین شروح و به‌لحاظ عمق و دقت، قابل اعتناست. وی این قصیده را بر اساس تعالیم استادش، حکیم سبزواری و بر مبنای حکمت متعالیه شرح کرده است. تسلط کامل حکیم دارابی بر ادبیات فارسی از استشهادهای بجای وی به [[گلشن راز]]، [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] و دیوان حافظ و غیر آن هویدا می‌شود. استنادهای فراوان وی به کلمات حکما و عرفا، به‌ویژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، از امتیازهای این شرح است. او ابیات میرفدرسکی را پس از بیان مقدمات حکمی و عرفانی، توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: همان</ref>.
    هر سه شرح، به زبان فارسی است. شرح خلخالی به‌لحاظ مبنا، به طریقه ناظم نزدیک‌تر است. شرح گیلانی، مختصرترین شروح و به‌لحاظ مبنا، بیشتر به حکمت متعالیه متمایل است تا به مشی [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]]. شرح حکیم دارابی به‌لحاظ حجم، مفصل‌ترین شروح و به‌لحاظ عمق و دقت، قابل اعتناست. وی این قصیده را بر اساس تعالیم استادش، حکیم سبزواری و بر مبنای حکمت متعالیه شرح کرده است. تسلط کامل حکیم دارابی بر ادبیات فارسی از استشهادهای بجای وی به [[گلشن راز]]، [[مثنوی معنوی|مثنوی مولوی]] و دیوان حافظ و غیر آن هویدا می‌شود. استنادهای فراوان وی به کلمات حکما و عرفا، به‌ویژه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، از امتیازهای این شرح است. او ابیات میرفدرسکی را پس از بیان مقدمات حکمی و عرفانی، توضیح می‌دهد<ref>ر.ک: همان</ref>.


    [[امین، محسن|صاحب «أعيان الشيعة»]]، بی‌آنکه ذکری از دیگر شروح به بیان آورد، شرح خلخالی را احسن شروح قصیده دانسته است. این ترجیح، چه‌بسا به دلیل هماهنگی مبنای شارح و ناظم باشد. هیچ‎یک از شارحین قصیده، از حکمای طراز اول گروه سوم حکما به حساب نمی‌آیند<ref>ر.ک: همان، ص419-‌420</ref>.
    [[امین، سید محسن|صاحب «أعيان الشيعة»]]، بی‌آنکه ذکری از دیگر شروح به بیان آورد، شرح خلخالی را احسن شروح قصیده دانسته است. این ترجیح، چه‌بسا به دلیل هماهنگی مبنای شارح و ناظم باشد. هیچ‎یک از شارحین قصیده، از حکمای طراز اول گروه سوم حکما به حساب نمی‌آیند<ref>ر.ک: همان، ص419-‌420</ref>.


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==
    از سه شرح یادشده، شرح خلخالی به گزارش «الذريعة»، قبلا در تهران چاپ شده است. شرح دارابی نیز پیش‌تر با خط و تحشیه فضل‌الله لایق، در تهران منتشر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص420</ref>.
    از سه شرح یادشده، شرح [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید|خلخالی]] به گزارش «[[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]»، قبلا در تهران چاپ شده است. شرح دارابی نیز پیش‌تر با خط و تحشیه فضل‌الله لایق، در تهران منتشر شده است.<ref>ر.ک: همان، ص420</ref>.


    مصحح کتاب، شروح را بر اساس نسخی که در مقدمه توصیف نموده، تصحیح کرده است. شیوه تصحیح، گزینشی است و از اشاره به اختلاف نسخ امتناع شده است. شیوه تصحیح در سراسر کتاب یک‌دست نیست. در حاشیه شرح خلخالی و تا حدودی شرح گیلانی، به تغییر بعضی الفاظ اشاره شده است. در شرح گیلانی، گاهی تصحیحات با رمز «ظ» (ظاهر) در متن و نه در پاورقی آورده شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
    مصحح کتاب، شروح را بر اساس نسخی که در مقدمه توصیف نموده، تصحیح کرده است. شیوه تصحیح، گزینشی است و از اشاره به اختلاف نسخ امتناع شده است. شیوه تصحیح در سراسر کتاب یک‌دست نیست. در حاشیه شرح [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید|خلخالی]] و تا حدودی شرح گیلانی، به تغییر بعضی الفاظ اشاره شده است. در شرح گیلانی، گاهی تصحیحات با رمز «ظ» (ظاهر) در متن و نه در پاورقی آورده شده است.<ref>ر.ک: همان</ref>.


    با توجه به اینکه کتاب، مشحون از آیات، روایات، اشعار و اقوال حکما و عرفاست، غیر از استخراج آیات، تحقیقات دیگر موارد، چندان رضایت‌بخش نیست. مصادر بسیاری از روایات، اشعار و اقوال بدون تحقیق رها شده است (به‌عنوان مثال بنگرید به صفحه 56 و 57)؛ به‌علاوه بعضی مصادر تعیین‌شده نیز ناقص و بدون ذکر صفحه ارائه گشته است (به‌عنوان مثال ر.ک: ص‌59، 60، 62، 76، 82، 83). بعضی از ارجاعات به منابع دست دوم و نیز متأخر از تألیف کتاب است (به‌عنوان مثال صفحه 105 به‌جای ارجاع حدیث به اصول کافی، به «سفينة البحار» ارجاع داده شده است)<ref>ر.ک: همان</ref>.
    با توجه به اینکه کتاب، مشحون از آیات، روایات، اشعار و اقوال حکما و عرفاست، غیر از استخراج آیات، تحقیقات دیگر موارد، چندان رضایت‌بخش نیست. مصادر بسیاری از روایات، اشعار و اقوال بدون تحقیق رها شده است (به‌عنوان مثال بنگرید به صفحه 56 و 57)؛ به‌علاوه بعضی مصادر تعیین‌شده نیز ناقص و بدون ذکر صفحه ارائه گشته است (به‌عنوان مثال ر.ک: ص‌59، 60، 62، 76، 82، 83). بعضی از ارجاعات به منابع دست دوم و نیز متأخر از تألیف کتاب است (به‌عنوان مثال صفحه 105 به‌جای ارجاع حدیث به اصول کافی، به «سفينة البحار» ارجاع داده شده است)<ref>ر.ک: همان</ref>.


    تحقیقات مصحح در شرح دارابی و گیلانی در پانوشت صفحات و در شرح خلخالی در پایان شرح، تحت عنوان ناصواب استدراکات آورده شده است. هرچند توضیحات مصحح به‌جای پاورقی در متن نیز ارائه گشته است (مثلاًصفحه 219، 207 و 218). در مجموع کتاب حاضر، از تصحیح و تحقیق یک‌نواخت و هماهنگ برخوردار نیست و محتاج ویرایش است.<ref>ر.ک: همان</ref>.
    تحقیقات مصحح در شرح دارابی و [[گيلاني، محسن بن محمد|گیلانی]] در پانوشت صفحات و در شرح [[خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید|خلخالی]] در پایان شرح، تحت عنوان ناصواب استدراکات آورده شده است. هرچند توضیحات مصحح به‌جای پاورقی در متن نیز ارائه گشته است (مثلاًصفحه 219، 207 و 218). در مجموع کتاب حاضر، از تصحیح و تحقیق یک‌نواخت و هماهنگ برخوردار نیست و محتاج ویرایش است.<ref>ر.ک: همان</ref>.


    غیر از فهرست مطالب، کتاب، فاقد هرگونه فهرست فنی است.
    غیر از فهرست مطالب، کتاب، فاقد هرگونه فهرست فنی است.
    خط ۱۰۷: خط ۱۰۰:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
       
       
    خط ۱۱۸: خط ۱۱۰:
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
       
       
    [[رده:فیلسوفان، آ–ی]]
    [[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]
     
    [[رده: مهر(98)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۴

    تحفة المراد
    تحفة المراد
    پدیدآورانشریف دارابی شیرازی، عباس (شارح)

    آشتیانی، سید جلال‌الدین(مقدمه‌‎‎نويس)

    میرفندرسکی، ابوالقاسم (سراينده)

    خلخالی، محمدصالح بن محمدسعید (شارح)

    گيلاني، محسن بن محمد (شارح)

    اکبري ساوي، محمدحسين (مصحح)
    عنوان‌های دیگرشرح خلخالي و گيلانی شرح قصيده میرفندرسکی
    ناشرالزهرا(س)
    مکان نشرایران - تهران
    چاپ1
    موضوعشعر

    شعر فارسی - قرن 11ق. - تاريخ و نقد

    فلسفه اسلامی

    میرفندرسکی

    ابوالقاسم بن ميرزا بزرگ، - ????ق. قصيده حکميه - نقد و تفسير
    زبانفارسی عربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏1166‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏603‎‏ ‎‏ش‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تحفة المراد، «قصیده یائیه» میرفندرسکی است که به همت محمدحسین اکبری ساوی، همراه با سه شرح آن از عباس شریف دارابی، خلخالی و گیلانی، منتشر شده و به اعتبار اهمیت شرح دارابی، این مجموعه، «تحفة المراد» نام گرفته است. (زیرا شارح آن را به رسم تحفه، به حسام‌السلطنه سلطان مراد، والی فارس، تقدیم کرده است)[۱].

    از آنجا که اصل قصیده در نرم‌افزار موجود نمی‌باشد، در این نوشتار، به معرفی این قصیده و شرح‎های آن پرداخته شده است.

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از سید جلال‌الدین آشتیانی و مصحح آغاز و مطالب در سه بخش، تنظیم شده است.

    قصیده یائیه میرفندرسکی، شامل 41 بیت است.[۲].

    گزارش محتوا

    در مقدمه اول، ضمن ارائه توضیحاتی پیرامون کتاب، به جایگاه میرفندرسکی و قصیده او، اشاره شده است.[۳].

    مقدمه مصحح، حاوی شرح حال ناظم و شارحین کتاب و مشخصات نسخ مشروح است. نثر مقدمه، نثری پرتکلف و به شیوه متن عصر قاجار نگاشته شده است. تحقیقا نثر شارحین قصیده، از نصر مصحح کتاب ساده‌تر و خوش‎خوان‌تر است. آنچه جایش در مقدمه به‌شدت خالی است، مقدمه‌ای تحلیلی و انتقادی بر قصیده یائیه است. مناسب بود مضمون هر بیت قصیده در چند سطر گزارش شود و فراتر از شرح‌حال‌نگاری، جایگاه علمی میرفندرسکی، جایگاه این قصیده در میان قصاید حکمی و عرفانی، ارزش ادبی قصیده، روش هریک از شارحین و ویژگی‌های هریک از شروح، به‌تفصیل مورد بررسی و نقد و ارزیابی قرار گیرد[۴].

    میرفندرسکی این قصیده را - که حاوی نکات حکمی و عرفانی است - به استقبال از قصیده حکیمانه ناصرخسرو قبادیانی سروده است. مطلع قصیده ناصرخسرو، به این قرار است:

    چیست این گنبد که گویی پرگهر دریاستییا هزاران شمع در پنگانی از میناستی

    قصیده میرفندرسکی نیز این‌گونه آغاز می‌شود:

    چرخ با این اختران، نغز و خوش و زیباستیصورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
    صورت زیرین اگر با نردبان معرفتبررود بالا همان با اصل خود یکتاستی[۵]

    .

    در این قصیده، استعمال یاء در پایان بیت‎ها، گاه درست و گاه بیرون از قاعده دستور زبان فارسی است؛ مثلاًدر بیت نخستین از قصیده، میرفندرسکی دستور فصحای فارسی‌گوی را در این راه به کار نبسته، ولیکن در بیت دوم دانسته و ندانسته قاعده را رعایت کرده است. استعمال این یاء، به‌جز معنی استمرار و مداومت، تنها در جمله‌های شرطی و رجایی و تشبیهی و جواب شرط، مجاز است.[۶].

    لحن قصیده، عرفانی و مشحون از مبانی حکمی است. مباحثی از الهیات بالمعنی الاخص، توحید عرفا، مسئله معاد، مسئله نفس و عقل در ضمن آن مطرح گشته و به‌تناسب به حکمت عملی و تذکرات اخلاقی نیز پرداخته شده است؛ به‌عنوان مثال:

    ره نیابد بر دری از آسمان دنیاپرستورنه بگشایند بر وی گرچه درها واستی
    هرکه فانی شد در او یابد حیات جاودانور به خود افتاد کارش بی‌شک از موتاستی[۷]

    قصیده میرفندرسکی با مقام رضا پایان می‌پذیرد:

    خواهشی اندر جهان هر خواهشی را در پی استخواهشی باید که بعد از وی نباشد خواستی[۸]

    قصیده یائیه به‌لحاظ ادبی، شعری متوسط است. به‌لحاظ عمق معانی حکمی و عرفانی نیز، ژرفای اشعار مولوی و حافظ را ندارد و با گلشن راز شبستری نیز هماوردی نمی‌تواند؛ اما بااین‌همه، از معانی ژرف و افکار عالی و ابیات نغز نیز بی‌بهره نیست[۹].

    قصیده یائیه اگرچه در میان اشعار حکمی - عرفانی در ردیف اول قرار ندارد، اما قابل اعتناست و نمونه قابل ارائه تفکر عقلانی قرن یازدهم و جلوه ادبی حوزه عقلی عصر صفوی است.[۱۰].

    بر این قصیده حکمی - ‌عرفانی، سه شرح نگاشته و در این اثر، گردآوری شده است که به‌ترتیب نگارش عبارتند از:

    1. شرح ملا محمدصالح خلخالی (1095-‌1175)، از شاگردان میرزای جلوه؛
    2. شرح محسن بن محمد گیلانی (تألیف‌شده در 1207ق)، شاگرد خلخالی یادشده؛
    3. شرح حکیم عباس دارابی (متوفی 1300ق)، از شاگردان حکیم ملا هادی سبزواری.

    هر سه شرح، به زبان فارسی است. شرح خلخالی به‌لحاظ مبنا، به طریقه ناظم نزدیک‌تر است. شرح گیلانی، مختصرترین شروح و به‌لحاظ مبنا، بیشتر به حکمت متعالیه متمایل است تا به مشی میرفندرسکی. شرح حکیم دارابی به‌لحاظ حجم، مفصل‌ترین شروح و به‌لحاظ عمق و دقت، قابل اعتناست. وی این قصیده را بر اساس تعالیم استادش، حکیم سبزواری و بر مبنای حکمت متعالیه شرح کرده است. تسلط کامل حکیم دارابی بر ادبیات فارسی از استشهادهای بجای وی به گلشن راز، مثنوی مولوی و دیوان حافظ و غیر آن هویدا می‌شود. استنادهای فراوان وی به کلمات حکما و عرفا، به‌ویژه صدرالمتألهین، از امتیازهای این شرح است. او ابیات میرفدرسکی را پس از بیان مقدمات حکمی و عرفانی، توضیح می‌دهد[۱۱].

    صاحب «أعيان الشيعة»، بی‌آنکه ذکری از دیگر شروح به بیان آورد، شرح خلخالی را احسن شروح قصیده دانسته است. این ترجیح، چه‌بسا به دلیل هماهنگی مبنای شارح و ناظم باشد. هیچ‎یک از شارحین قصیده، از حکمای طراز اول گروه سوم حکما به حساب نمی‌آیند[۱۲].

    وضعیت کتاب

    از سه شرح یادشده، شرح خلخالی به گزارش «الذريعة»، قبلا در تهران چاپ شده است. شرح دارابی نیز پیش‌تر با خط و تحشیه فضل‌الله لایق، در تهران منتشر شده است.[۱۳].

    مصحح کتاب، شروح را بر اساس نسخی که در مقدمه توصیف نموده، تصحیح کرده است. شیوه تصحیح، گزینشی است و از اشاره به اختلاف نسخ امتناع شده است. شیوه تصحیح در سراسر کتاب یک‌دست نیست. در حاشیه شرح خلخالی و تا حدودی شرح گیلانی، به تغییر بعضی الفاظ اشاره شده است. در شرح گیلانی، گاهی تصحیحات با رمز «ظ» (ظاهر) در متن و نه در پاورقی آورده شده است.[۱۴].

    با توجه به اینکه کتاب، مشحون از آیات، روایات، اشعار و اقوال حکما و عرفاست، غیر از استخراج آیات، تحقیقات دیگر موارد، چندان رضایت‌بخش نیست. مصادر بسیاری از روایات، اشعار و اقوال بدون تحقیق رها شده است (به‌عنوان مثال بنگرید به صفحه 56 و 57)؛ به‌علاوه بعضی مصادر تعیین‌شده نیز ناقص و بدون ذکر صفحه ارائه گشته است (به‌عنوان مثال ر.ک: ص‌59، 60، 62، 76، 82، 83). بعضی از ارجاعات به منابع دست دوم و نیز متأخر از تألیف کتاب است (به‌عنوان مثال صفحه 105 به‌جای ارجاع حدیث به اصول کافی، به «سفينة البحار» ارجاع داده شده است)[۱۵].

    تحقیقات مصحح در شرح دارابی و گیلانی در پانوشت صفحات و در شرح خلخالی در پایان شرح، تحت عنوان ناصواب استدراکات آورده شده است. هرچند توضیحات مصحح به‌جای پاورقی در متن نیز ارائه گشته است (مثلاًصفحه 219، 207 و 218). در مجموع کتاب حاضر، از تصحیح و تحقیق یک‌نواخت و هماهنگ برخوردار نیست و محتاج ویرایش است.[۱۶].

    غیر از فهرست مطالب، کتاب، فاقد هرگونه فهرست فنی است.

    فهرست موضوعی مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: کدیور، محسن، ص419
    2. ر.ک: همان، ص418
    3. ر.ک: مقدمه اول، ص3-‌5
    4. ر.ک: کدیور، محسن، ص420
    5. ر.ک: همان، ص418
    6. ر.ک: همان، ص418-‌419
    7. ر.ک: همان، ص419
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان، ص419-‌420
    13. ر.ک: همان، ص420
    14. ر.ک: همان
    15. ر.ک: همان
    16. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. کدیور، محسن، «قصیده یائیه میرفندرسکی و شرح‎های آن»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله آینه پژوهش، آذر و دی 1373، ‌شماره 28 (4 صفحه، ‌از 17 تا 20).

    وابسته‌ها