ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ')
    جز (جایگزینی متن - 'ه‎ه' به 'ه‌ه')
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR28425J1.jpg
    | تصویر =NUR28425J1.jpg
    | عنوان =‏ترجمه‎های ممتاز قرآن در ترازوی نقد
    | عنوان =‏ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد
    | عنوان‌های دیگر =ترجمه‏‎های ممتاز قرآن در ترازوي نقد
    | عنوان‌های دیگر =ترجمه‏‎های ممتاز قرآن در ترازوي نقد
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    خط ۲۵: خط ۲۵:
    }}  
    }}  


    '''ترجمه‎های ممتاز قرآن در ترازوی نقد'''، تألیف [[کوشا، محمدعلی|محمدعلی کوشا]] (متولد 1331ش)، حاوی معرفی و نقد چند ترجمه از قرآن است که بیشتر آن‎ها در زمان معاصر قلم‎فرسایی شده است. این ترجمه‎ها عبارتند از: ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، ترجمه [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]]، ترجمه [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدین خرمشاهی]]، ترجمه [[فولادوند، محمدمهدی|محمدمهدی فولادوند]]، ترجمه تفسیری مصطفی خرّم‎دل، ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، ترجمه تفسیری علی‎نقی فیض‎الاسلام، ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]]، ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] و ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان.
    '''ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد'''، تألیف [[کوشا، محمدعلی|محمدعلی کوشا]] (متولد 1331ش)، حاوی معرفی و نقد چند ترجمه از قرآن است که بیشتر آن‎ها در زمان معاصر قلم‎فرسایی شده است. این ترجمه‌ها عبارتند از: ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، ترجمه [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]]، ترجمه [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدین خرمشاهی]]، ترجمه [[فولادوند، محمدمهدی|محمدمهدی فولادوند]]، ترجمه تفسیری مصطفی خرّم‎دل، ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، ترجمه تفسیری علی‎نقی فیض‎الاسلام، ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]]، ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] و ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان.


    انگیزه اساسی صاحب این نوشتار، چیزی جز توجه به آموزش درست و استوار فن ترجمه قرآن کریم در قالب نثری برگرفته از ادب و هنر ناب و والا نیست<ref>ر.ک: پیشگفتار چاپ دوم، ص7</ref>.
    انگیزه اساسی صاحب این نوشتار، چیزی جز توجه به آموزش درست و استوار فن ترجمه قرآن کریم در قالب نثری برگرفته از ادب و هنر ناب و والا نیست<ref>ر.ک: پیشگفتار چاپ دوم، ص7</ref>.


    ==ساختار==
    ==ساختار==
    در واقع این اثر، مجموعه دوازده مقاله مؤلف است که طی سال‎های پیشین در نشریات فارسی منتشر شده است. در ابتدای این مقالات توضیحاتی درباره آن ترجمه، به‎همراه ذکر نقاط قوت و ضعف آن آمده است و به دنبال آن اشکالات ترجمه به معرض نمایش گذاشته شده است.
    در واقع این اثر، مجموعه دوازده مقاله مؤلف است که طی سال‎های پیشین در نشریات فارسی منتشر شده است. در ابتدای این مقالات توضیحاتی درباره آن ترجمه، به‌همراه ذکر نقاط قوت و ضعف آن آمده است و به دنبال آن اشکالات ترجمه به معرض نمایش گذاشته شده است.


    مقاله یازدهم این اثر، حاوی پرسش و پاسخ‎هایی درباره ترجمه است.
    مقاله یازدهم این اثر، حاوی پرسش و پاسخ‎هایی درباره ترجمه است.
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] معتقد است که ترجمه باید منعکس‎کننده مفهوم و محتوای زبان مبدأ با رعایت آرایش‎های لفظی و خالی از هرگونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری می‎نماید: نخست، «عنصر ادب» و دوم، «مایه هنر»... مترجم باید هنرمندانه، قالب ترجمه‌اش را همگون و همانند قالب متن و به‎‎اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه زائد بر قالب متن است، بپرهیزد و توضیح و تفسیر را با متن درنیامیزد؛ که در این صورت از مرز قانون ترجمه برون رفته است؛ زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح، هرکدام مرز ویژه خود را دارند؛ مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد، درست به‌اندازه یک فارسی‎زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم در مورد ترجمه همان متن صادق است.<ref>ر.ک: پیشگفتار چاپ اول، ص9-10</ref>.
    [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] معتقد است که ترجمه باید منعکس‎کننده مفهوم و محتوای زبان مبدأ با رعایت آرایش‎های لفظی و خالی از هرگونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری می‎نماید: نخست، «عنصر ادب» و دوم، «مایه هنر»... مترجم باید هنرمندانه، قالب ترجمه‌اش را همگون و همانند قالب متن و به‎‎اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه زائد بر قالب متن است، بپرهیزد و توضیح و تفسیر را با متن درنیامیزد؛ که در این صورت از مرز قانون ترجمه برون رفته است؛ زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح، هرکدام مرز ویژه خود را دارند؛ مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد، درست به‌اندازه یک فارسی‎زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم در مورد ترجمه همان متن صادق است.<ref>ر.ک: پیشگفتار چاپ اول، ص9-10</ref>.


    نویسنده بعد از ذکر مختصری از سیر تاریخی ترجمه می‌گوید: دست‎کم در هر ربع قرنی، ارائه ترجمه‌ای از آخرین کتاب آسمانی، متناسب با ساختار ذهنی و زبانی مردمان آن دوره، پاسخی بایسته و شایسته به نیازهای فرهنگی دین‎داران و قرآن‎پژوهان است. بر همین اساس در نیم‎قرن اخیر شاهد ترجمه‎های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده‌ایم، که از میان آن‎ها ترجمه‎های آقایان: «مرحوم [[پاینده، ابوالقاسم|ابوالقاسم پاینده]]» و «مرحوم [[رهنما، زین‌العابدین|زین‎العابدین رهنما]]» به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پیش از انقلاب و ترجمه‎های آقایان، محمدجواد خواجوی، [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، [[مجتبوی، جلال‌الدین|سید جلال‎الدین مجتبوی]]، [[فولادوند، محمدمهدی|محمدمهدی فولادوند]]، [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]]، [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدین خرمشاهی]]، مصطفی خرم‎دل به‎عنوان ترجمه‎های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.
    نویسنده بعد از ذکر مختصری از سیر تاریخی ترجمه می‌گوید: دست‎کم در هر ربع قرنی، ارائه ترجمه‌ای از آخرین کتاب آسمانی، متناسب با ساختار ذهنی و زبانی مردمان آن دوره، پاسخی بایسته و شایسته به نیازهای فرهنگی دین‎داران و قرآن‎پژوهان است. بر همین اساس در نیم‎قرن اخیر شاهد ترجمه‌های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده‌ایم، که از میان آن‎ها ترجمه‌های آقایان: «مرحوم [[پاینده، ابوالقاسم|ابوالقاسم پاینده]]» و «مرحوم [[رهنما، زین‌العابدین|زین‎العابدین رهنما]]» به‎عنوان ترجمه‌های ممتاز پیش از انقلاب و ترجمه‌های آقایان، محمدجواد خواجوی، [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، [[مجتبوی، جلال‌الدین|سید جلال‎الدین مجتبوی]]، [[فولادوند، محمدمهدی|محمدمهدی فولادوند]]، [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]]، [[خرمشاهی، بهاءالدین|بهاءالدین خرمشاهی]]، مصطفی خرم‎دل به‎عنوان ترجمه‌های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند<ref>ر.ک: همان، ص11</ref>.


    اولین بخش کتاب، مقاله‌ای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از قرآن کریم» است. پیش‎ازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از امتیازات و ویژگی‎های فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوش‎ذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی به‎کار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمه‌اش به‎دور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که به‎کار برده، خود را بی‎نیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمه‎های قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر می‎باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-14</ref>.  
    اولین بخش کتاب، مقاله‌ای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از قرآن کریم» است. پیش‎ازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]] از امتیازات و ویژگی‎های فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوش‎ذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی به‎کار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمه‌اش به‎دور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که به‎کار برده، خود را بی‎نیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمه‌های قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر می‎باشد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-14</ref>.  


    اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم می‌خورد؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: ''' مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4). آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیه‌ای که «يوم ‎الدين» را در خود جای ‎داده، آن را این‎گونه ترجمه نموده است. نویسنده می‌گوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم ‎الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتی‎الامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» می‎آید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح '''مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» می‎باشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده '''و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم ‎الدين'''؛ «و آن‎که چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.
    اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم می‌خورد؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: ''' مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4). آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیه‌ای که «يوم ‎الدين» را در خود جای ‎داده، آن را این‎گونه ترجمه نموده است. نویسنده می‌گوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم ‎الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتی‎الامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» می‎آید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح '''مالك يوم ‎الدين''' (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» می‎باشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده '''و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم ‎الدين'''؛ «و آن‎که چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.
    خط ۴۷: خط ۴۷:
    تعداد اشکالاتی که آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] بر ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] می‌گیرد، به عدد 64 می‎رسد و در پایان به چند غلط و اشتباه چاپی این ترجمه نیز اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
    تعداد اشکالاتی که آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] بر ترجمه [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] می‌گیرد، به عدد 64 می‎رسد و در پایان به چند غلط و اشتباه چاپی این ترجمه نیز اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.


    «جلوه‎های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‌خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‌داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‎ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.
    «جلوه‌های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‌خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای [[امامی، ابوالقاسم|امامی]] پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‌داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‌ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامی]]، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند<ref>ر.ک: همان، ص47-48</ref>.


    در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.
    در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد<ref>ر.ک: همان، ص48-56</ref>. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.<ref>ر.ک: همان، ص56-57</ref>.


    مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‎های موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‌گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‌گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‌گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>.
    مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‌های موجود، ترجمه مترجم [[آیتی، عبدالمحمد|عبدالمحمد آیتی]] از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‌گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‌گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‌گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref>.


    عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.
    عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.
    خط ۵۹: خط ۵۹:
    آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص191-200</ref>، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‌گردد.
    آقای [[کوشا، محمدعلی|کوشا]] در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص191-200</ref>، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‌گردد.


    ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‎های یادشده، در ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، به 24 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص253-267</ref>، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص269-294</ref>، در ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]] به 9 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص295-325</ref>، در ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] به 74 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص327-380</ref>، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.<ref>ر.ک: همان393-398</ref>.
    ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‌های یادشده، در ترجمه [[آرام، احمد|احمد آرام]]، به 24 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص253-267</ref>، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص269-294</ref>، در ترجمه [[ابوالفتوح رازی، حسین بن علی|ابوالفتوح رازی]] به 9 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص295-325</ref>، در ترجمه [[موسوی گرمارودی، علی|سید علی موسوی گرمارودی]] به 74 اشکال<ref>ر.ک: همان، ص327-380</ref>، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.<ref>ر.ک: همان393-398</ref>.


    ایشان در بخشی از کتاب به 15 سؤال درباره ترجمه و مترجم پاسخ می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص383-391</ref>.
    ایشان در بخشی از کتاب به 15 سؤال درباره ترجمه و مترجم پاسخ می‌دهد<ref>ر.ک: همان، ص383-391</ref>.

    نسخهٔ ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۴:۰۳

    ‏ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد
    ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد
    پدیدآورانکوشا، محمدعلی (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرترجمه‏‎های ممتاز قرآن در ترازوي نقد
    ناشرکتاب مبين
    مکان نشرايران - رشت
    سال نشرمجلد1: 1386ش,
    موضوعقرآن - ترجمه‏‎ها - نقد و تفسير
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏60‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏9‎‏ت‎‏4‎‏ ‎‏1386

    ترجمه‌های ممتاز قرآن در ترازوی نقد، تألیف محمدعلی کوشا (متولد 1331ش)، حاوی معرفی و نقد چند ترجمه از قرآن است که بیشتر آن‎ها در زمان معاصر قلم‎فرسایی شده است. این ترجمه‌ها عبارتند از: ترجمه ابوالقاسم امامی، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ترجمه محمدمهدی فولادوند، ترجمه تفسیری مصطفی خرّم‎دل، ترجمه احمد آرام، ترجمه تفسیری علی‎نقی فیض‎الاسلام، ترجمه ابوالفتوح رازی، ترجمه سید علی موسوی گرمارودی و ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان.

    انگیزه اساسی صاحب این نوشتار، چیزی جز توجه به آموزش درست و استوار فن ترجمه قرآن کریم در قالب نثری برگرفته از ادب و هنر ناب و والا نیست[۱].

    ساختار

    در واقع این اثر، مجموعه دوازده مقاله مؤلف است که طی سال‎های پیشین در نشریات فارسی منتشر شده است. در ابتدای این مقالات توضیحاتی درباره آن ترجمه، به‌همراه ذکر نقاط قوت و ضعف آن آمده است و به دنبال آن اشکالات ترجمه به معرض نمایش گذاشته شده است.

    مقاله یازدهم این اثر، حاوی پرسش و پاسخ‎هایی درباره ترجمه است.

    گزارش محتوا

    کوشا معتقد است که ترجمه باید منعکس‎کننده مفهوم و محتوای زبان مبدأ با رعایت آرایش‎های لفظی و خالی از هرگونه حشو و زوائد، در زبان مقصد باشد. بنابراین برای برگرداندن متنی به زبان دیگر، دو عنصر، لازم و ضروری می‎نماید: نخست، «عنصر ادب» و دوم، «مایه هنر»... مترجم باید هنرمندانه، قالب ترجمه‌اش را همگون و همانند قالب متن و به‎‎اندازه آن درآورد و از افزودن هر آنچه زائد بر قالب متن است، بپرهیزد و توضیح و تفسیر را با متن درنیامیزد؛ که در این صورت از مرز قانون ترجمه برون رفته است؛ زیرا ترجمه و تفسیر و توضیح، هرکدام مرز ویژه خود را دارند؛ مثلاً مطالبی که یک عرب آشنا به فنون ادب از یک آیه قرآن - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد، درست به‌اندازه یک فارسی‎زبان آشنا به فنون ادب فارسی است که از ترجمه همان آیه - بدون تفسیر آن - ‎می‎فهمد. بنابراین اگر تفسیر و توضیحی برای متن لازم و ضروری شود، همان تفسیر و توضیح هم در مورد ترجمه همان متن صادق است.[۲].

    نویسنده بعد از ذکر مختصری از سیر تاریخی ترجمه می‌گوید: دست‎کم در هر ربع قرنی، ارائه ترجمه‌ای از آخرین کتاب آسمانی، متناسب با ساختار ذهنی و زبانی مردمان آن دوره، پاسخی بایسته و شایسته به نیازهای فرهنگی دین‎داران و قرآن‎پژوهان است. بر همین اساس در نیم‎قرن اخیر شاهد ترجمه‌های مفید و شیوایی از قرآن کریم بوده‌ایم، که از میان آن‎ها ترجمه‌های آقایان: «مرحوم ابوالقاسم پاینده» و «مرحوم زین‎العابدین رهنما» به‎عنوان ترجمه‌های ممتاز پیش از انقلاب و ترجمه‌های آقایان، محمدجواد خواجوی، ابوالقاسم امامی، سید جلال‎الدین مجتبوی، محمدمهدی فولادوند، عبدالمحمد آیتی، بهاءالدین خرمشاهی، مصطفی خرم‎دل به‎عنوان ترجمه‌های ممتاز پس از انقلاب حائز اهمیت فراوانند[۳].

    اولین بخش کتاب، مقاله‌ای است با عنوان «نقدی بر ترجمه دکتر ابوالقاسم امامی از قرآن کریم» است. پیش‎ازاین، این مقاله در سال 1373ش، در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است ترجمه ابوالقاسم امامی از امتیازات و ویژگی‎های فراوانی برخوردار است؛ به قول وی، مترجم خوش‎ذوق تا سرحد امکان، ادیبانه پیش رفته و زیبایی کلام پارسی را در ترجمه کلام رسای الهی به‎کار گرفته است. تلاش مترجم بر این بوده که ترجمه‌اش به‎دور از حشو و زوائد و پیراسته از نواقص و آراسته به زیور ادب و هنر باشد و آهنگ سخن پارسی را در ترجمه، به آهنگ کلام الهی نزدیک گرداند و با استفاده از لغات سره فارسی، توانایی زبان فارسی را در ارائه مفاهیم گوناگون نشان دهد... مترجم ادیب، با همه تلاش و کوششی که به‎کار برده، خود را بی‎نیاز از نقد و ایراد ندیده... و این ترجمه یکی از ارزشمندترین ترجمه‌های قرآن کریم بعد از اصلاح اشکالات مورد نظر می‎باشد[۴].

    اولین اشکال، در ترجمه اولین سوره قرآن به چشم می‌خورد؛ آنجا که خداوند می‎فرماید: مالك يوم ‎الدين (الفاتحة: 4). آقای امامی آن را به «روز شمار» ترجمه نموده است. او علاوه بر این در آیات 35 سوره حجر، 20 سوره صافات، 78 سوره صاد و هر آیه‌ای که «يوم ‎الدين» را در خود جای ‎داده، آن را این‎گونه ترجمه نموده است. نویسنده می‌گوید: در اینکه در این آیات، منظور از «يوم ‎الدين»، روز قیامت است، شکی نیست، ولی سخن در این است که در مقام ترجمه حتی‎الامکان باید معادل فارسی کلمه را قرار داد و معادل فارسی «دین» در آیات، «پاداش» است، نه «شمار»؛ چون «شمار» معمولاً معادل «حساب» می‎آید. البته روشن است که در غیر این آیات، کلمه دین به معنی «کیش» و «آئین» آمده است که فعلاً موردبحث ما نیست؛ پس ترجمه صحیح مالك يوم ‎الدين (الفاتحة: 4)، «خداوند روز پاداش» می‎باشد. اتفاقاً مترجم در آیه 82 سوره شعراء، دین را به معنای پاداش ترجمه نموده و الذي أطمع أن يغفر لي خطيئتي يوم ‎الدين؛ «و آن‎که چشم دارم که در روز پاداش گناه مرا آمرزد»، ولی در آیه 15 سوره انفطار به معنای «رستخیز» و در آیه اول سوره ماعون آن را به «دین» ترجمه نموده است که از مبنای ترجمه فاصله گرفته است.[۵].

    از دیگر اشکالاتی که نویسنده به آقای امامی در ترجمه قرآن وارد می‌داند، ترجمه واژه «محیط» است که ایشان در یک مورد به معنای «چیره» و در هفت مورد دیگر به معنای «آگاه» ترجمه نموده است. درصورتی‎که «چیره» معادل «غالب» و «آگاه» معادل «خبیر» است. نظر نویسنده کتاب جناب آقای کوشا در معادل فارسی واژه «محیط»، «فراگیر» یا «فراگیرنده» است.[۶].

    تعداد اشکالاتی که آقای کوشا بر ترجمه امامی می‌گیرد، به عدد 64 می‎رسد و در پایان به چند غلط و اشتباه چاپی این ترجمه نیز اشاره می‌کند[۷].

    «جلوه‌های ادب و هنر در ترجمه قرآن دکتر ابوالقاسم امامی»، دومین مقاله‌ای است که در این اثر به چشم می‌خورد. این مقاله در سال 1378 در مجله میراث جاودان منتشر شده است. نویسنده در این مقاله به تمجید از آقای امامی پرداخته؛ به‎گونه‌ای که ادبیات او را همچون ابوالقاسم فردوسی می‌داند: اگر آن روز ابوالقاسم فردوسی که مأخذ اثر بی‎مانندش، آثار منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» و «خداینامه‌ها» بوده... اکنون ما امروزه شاهد «خداینامه‌ای دیگر» که برگرفته از بهترین کتاب عالم وجود است، می‎باشیم. این «ترجمان وحی» در بعد «ادبی» و «هنری» - ‎به‎عنوان ترجمه قرآن مجید - «شاهکار منثور» ابوالقاسم امامی، در راستای «شاهنامه منظوم» ابوالقاسم فردوسی و گامی به‎سوی آن اثر استوار است. در سرتاسر این چشمه زلال ادب و هنر، «ظرافت»، «عذوبت»، «زیبایی»، «شیوایی» و «روانی» موج می‎زند[۸].

    در ادامه مهم‎ترین ویژگی‎های این ترجمه را برمی‌شمرد[۹]. سپس از اختلاف چاپ اول و دوم ترجمه صحبت به میان می‎آورد. او در اینجا نسبت به ناشر چاپ دوم گلایه‎مند و معتقد است که چاپ مناسبی برای این اثر ارزشمند صورت نگرفته است.[۱۰].

    مقاله سوم با نام «نقدی بر ترجمه استاد عبدالمحمد آیتی از قرآن کریم (چاپ دوم)»، در بهار 1375 در مجله میراث جاویدان چاپ و منتشر شده است. نویسنده، معتقد است در میان ترجمه‌های موجود، ترجمه مترجم عبدالمحمد آیتی از امتیازات خاصی برخوردار است و ارزش ادبی فراوانی دارد و از جمله آثار ماندگار بشمار می‎رود. سلامت و استحکام جمله‎بندی و پرهیز از سره‎نویسی فارسی و عربی‌گرایی افراطی و دوری از هرگونه حشو و زوائد، از ویژگی‎های این ترجمه ارزشمند است؛ لکن دارای اشکالاتی است. اشکال اول به آیه چهارم از سوره حمد برمی‌گردد. ایشان در این آیه، واژه «مالک» را معادل کلمه «فرمانروا» در زبان فارسی دانسته است که به نظر کوشا صحیح نیست؛ زیرا معادل «مالک» در فارسی، واژه «دارنده»، «صاحب» و «خداوند» می‎باشد و «فرمانروا» معادل کلمه مَلِک است نه مالک و رسم‎الخط قرآن‎های کنونی «مالک» است، نه «ملک». دومین اشکال مورد نظر نویسنده، به آیه هفده از دومین سوره قرآن برمی‌گردد؛ آنجا که مترجم ضمیر «ما حَولَهُ» را به «نار» برگردانده است؛ درصورتی‎که مرجع آن «الذی» است. زیرا «نار» مؤنث مجازی است و می‎بایست «ما حولها» باشد[۱۱].

    عدد اشکالات این ترجمه به نظر آقای کوشا به 163 می‎رسد. ایشان در پایان، به تعدادی از اغلاط چاپی و تحریری این ترجمه اشاره کرده است.

    نویسنده در مقاله بعدی به‎ نقد ترجمه استاد خرمشاهی می‌پردازد. اشکال اول، به آیه آخر سوره حمد برمی‌گردد که ناشیوایی، ثقیل بودن و عدم استفاده از واژه معادل، از ویژگی ترجمه آن آیه است.[۱۲]. خرمشاهی در معادل «ذلك الكتاب»، در آیه دوم سوره بقره، «این کتابی است» آورده که کوشا به آن معترض شده و می‌گوید: «این کتابی است»، معادل «ذلك كتاب» است که نکره است؛ حال ‎آنکه «الكتاب» معرفه است.[۱۳]. اشکالات واردشده توسط آقای کوشا به ترجمه آقای خرمشاهی به عدد هشتاد ختم می‌شود.

    آقای کوشا در مقاله بعدی به معرفی و ویژگی ترجمه خرم‎دل می‌پردازد و نقاط ضعف و قوت این ترجمه را یادآور می‌شود[۱۴]، سپس 94 اشتباه در این ترجمه را یافته و متذکر می‌گردد.

    ایشان در مقالات بعدی، ضمن برشمردن نقاط قوت و ضعف ترجمه هرکدام از ترجمه‌های یادشده، در ترجمه احمد آرام، به 24 اشکال[۱۵]، در ترجمه فیض‎الاسلام به 18 اشکال[۱۶]، در ترجمه ابوالفتوح رازی به 9 اشکال[۱۷]، در ترجمه سید علی موسوی گرمارودی به 74 اشکال[۱۸]، اشاره کرده و در پایان به‎عنوان خاتمه در ترجمه فاطمه مشایخ از تلخیص الميزان 10 اشکال را یادآور شده است.[۱۹].

    ایشان در بخشی از کتاب به 15 سؤال درباره ترجمه و مترجم پاسخ می‌دهد[۲۰].

    وضعیت کتاب

    فهرست محتویات در ابتدای کتاب آمده است.

    پاورقی‎ها حاوی ارجاعات و مستندسازی مطالب و یا توضیح برخی از مطالب کتاب می‎باشد.

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار چاپ دوم، ص7
    2. ر.ک: پیشگفتار چاپ اول، ص9-10
    3. ر.ک: همان، ص11
    4. ر.ک: متن کتاب، ص13-14
    5. ر.ک: همان، ص15-16
    6. ر.ک: همان، ص17
    7. ر.ک: همان، ص43
    8. ر.ک: همان، ص47-48
    9. ر.ک: همان، ص48-56
    10. ر.ک: همان، ص56-57
    11. ر.ک: همان، ص60-61
    12. ر.ک: همان، ص123
    13. ر.ک: همان
    14. ر.ک: همان، ص191-200
    15. ر.ک: همان، ص253-267
    16. ر.ک: همان، ص269-294
    17. ر.ک: همان، ص295-325
    18. ر.ک: همان، ص327-380
    19. ر.ک: همان393-398
    20. ر.ک: همان، ص383-391

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها