۸۱٬۶۷۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
#كتاب حاضر، مختصر است بهطورى كه در حجمى اندك (حدود هزار صفحه در مجموع دو جلد) تمامى قرآن كريم را از اول تا آخر تفسير كرده است و بهعنوان مثال حجم تفسير سوره حمد فقط يك صفحه و يك سطر است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19918/1/14 ر.ک: متن كتاب، ج1، ص14]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19918/1/15 15]</ref> | #كتاب حاضر، مختصر است بهطورى كه در حجمى اندك (حدود هزار صفحه در مجموع دو جلد) تمامى قرآن كريم را از اول تا آخر تفسير كرده است و بهعنوان مثال حجم تفسير سوره حمد فقط يك صفحه و يك سطر است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19918/1/14 ر.ک: متن كتاب، ج1، ص14]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/19918/1/15 15]</ref> | ||
#مصحح محترم در بحثى مختصر تحت عنوان «توثيق الكتاب و وصفه» يادآور شده است: نام كتاب، «الواضح في تفسير القرآن» است؛ همانطوركه در روى غلاف نسخه خطى نوشته شده و [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] آن را در [[الأعلام]] آورده و توماس آرنولد در التراث و... ما به بررسى معانى تفسيرشده براى آيالت قرآن پرداختيم؛ بهويژه آنچه كلبى بهصورت انحصارى مطرح كرده و بهوسيله آن شناخته شده و همچنين مواردى كه از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل كرده است؛ چه سندش صحيح باشد چه نباشد؛ زيرا اهل علم و تفسير در كتابهايشان اين مطالب را ذكر كردهاند. پس هيچ شكى در صحت انتساب اين كتاب به ابن وهب وجود ندارد و اين نسخه خطى از نسخههايى است كه در كتابخانه آصفيه حيدرآباد (هند) محفوظ است و هفتصد صفحه دارد و خطش قديمى است و به قرن پنجم هجرى برمىگردد..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/9 مقدمه كتاب، ج1، ص9]</ref> | #مصحح محترم در بحثى مختصر تحت عنوان «توثيق الكتاب و وصفه» يادآور شده است: نام كتاب، «الواضح في تفسير القرآن» است؛ همانطوركه در روى غلاف نسخه خطى نوشته شده و [[زرکلی، خیرالدین|زركلى]] آن را در [[الأعلام]] آورده و توماس آرنولد در التراث و... ما به بررسى معانى تفسيرشده براى آيالت قرآن پرداختيم؛ بهويژه آنچه كلبى بهصورت انحصارى مطرح كرده و بهوسيله آن شناخته شده و همچنين مواردى كه از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل كرده است؛ چه سندش صحيح باشد چه نباشد؛ زيرا اهل علم و تفسير در كتابهايشان اين مطالب را ذكر كردهاند. پس هيچ شكى در صحت انتساب اين كتاب به ابن وهب وجود ندارد و اين نسخه خطى از نسخههايى است كه در كتابخانه آصفيه حيدرآباد (هند) محفوظ است و هفتصد صفحه دارد و خطش قديمى است و به قرن پنجم هجرى برمىگردد..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/9 مقدمه كتاب، ج1، ص9]</ref> | ||
#ابن وهب، «مجمع البحرين» را در اين آيه: ''' («وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِي حُقُبا» '''..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/300 كهف: 60]</ref>؛ «و (به ياد آر) آنگاه كه موسى (فرزند عمران، پيامبر بنى اسرائيل)، به شاگردش (يوشع فرزند نون وصىّ خودش) گفت: من از رفتن بازنايستم تا به محل تلاقى دو دريا برسم يا مدت مديدى راه بپيمايم)»، چنين معنا كرده است: «العذب و المالح»؛ يعنى شيرين و شور و مصداقش را «بحر فارس و الروم» درياى فارس و روم دانسته است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/477 متن كتاب، ج1، ص477]</ref>؛ بنابراین، مىتوان گفت كه ايرانى بودن خليج فارس در اوايل قرن چهارم هجرى قمرى نيز روشن و قطعى بوده است. | #ابن وهب، «مجمع البحرين» را در اين آيه:''' («وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِي حُقُبا»'''..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/300 كهف: 60]</ref>؛ «و (به ياد آر) آنگاه كه موسى (فرزند عمران، پيامبر بنى اسرائيل)، به شاگردش (يوشع فرزند نون وصىّ خودش) گفت: من از رفتن بازنايستم تا به محل تلاقى دو دريا برسم يا مدت مديدى راه بپيمايم)»، چنين معنا كرده است: «العذب و المالح»؛ يعنى شيرين و شور و مصداقش را «بحر فارس و الروم» درياى فارس و روم دانسته است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/477 متن كتاب، ج1، ص477]</ref>؛ بنابراین، مىتوان گفت كه ايرانى بودن خليج فارس در اوايل قرن چهارم هجرى قمرى نيز روشن و قطعى بوده است. | ||
#جناب احمد فريد مقدمهاى در مورد علم تفسير نوشته و در آن بهصورت مختصر، مباحثى مانند معناى لغوى و اصطلاحى تفسير، نياز به تفسير، شرافت تفسير، شروط مفسر، آداب مفسر و روشهاى تفسيرى را توضيح داده است. او هشت شرط براى مفسر و همچنين چهار ادب براى او آورده است. مصحح، روشهاى تفسيرى را به هفت دسته تقسيم كرده است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/4 مقدمه كتاب، ج1، ص4]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/6 6]</ref> | #جناب احمد فريد مقدمهاى در مورد علم تفسير نوشته و در آن بهصورت مختصر، مباحثى مانند معناى لغوى و اصطلاحى تفسير، نياز به تفسير، شرافت تفسير، شروط مفسر، آداب مفسر و روشهاى تفسيرى را توضيح داده است. او هشت شرط براى مفسر و همچنين چهار ادب براى او آورده است. مصحح، روشهاى تفسيرى را به هفت دسته تقسيم كرده است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/4 مقدمه كتاب، ج1، ص4]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/6 6]</ref> | ||
#نویسنده در تفسير سوره حمد، از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل كرده: ''' ««الْحَمْدُ لِلَّهِ» '''؛ يعنى شكر براى خداست و شكر آن است كه اگر خدا نعمتى داد او را بر نعمتهايى كه بر بندگانش ارزانى داشته و آنان را به ايمان و شكرش هدايت كرده، ستايش كنند؛ همو كه يكى است و تنها خداست؛ خدايى كه فرزندى ندارد و برایش هيچ شریک و ياور و وزيرى نيست. ''' «رَبِّ الْعالَمِينَ» '''؛ يعنى پروردگار هر جاندارى است كه بر روى زمين زندگى مىكند يا از اهل آسمان است. ''' «الرَّحْمن» '''؛ يعنى رقيق؛ همان كسى كه رقت دارد و ''' «الرَّحِيم» '''؛ يعنى رفيق؛ همان كه رفق و مدارا دارد و ''' «مالِكِ يَوْمِ الدِّين» ''' و آن روز حساب است و داورى در آن روز بين مردمان است؛ يعنى روزى كه مردم بر اساس اعمالشان پاداش داده مىشوند، هيچ داورى جز او نيست. ''' «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» '''؛ يعنى فقط تو را يكتا مىدانيم و فقط تو را اطاعت مىكنيم ''' «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» '''؛ يعنى فقط يارى از تو مىگيريم بر عبادت تو و توفيق را از تو مىطلبيم. ''' «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» ''' ما را به دين استوارى كه به آن راضى هستى كه اسلام است، راهنمايى كن. | #نویسنده در تفسير سوره حمد، از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] نقل كرده:''' ««الْحَمْدُ لِلَّهِ»'''؛ يعنى شكر براى خداست و شكر آن است كه اگر خدا نعمتى داد او را بر نعمتهايى كه بر بندگانش ارزانى داشته و آنان را به ايمان و شكرش هدايت كرده، ستايش كنند؛ همو كه يكى است و تنها خداست؛ خدايى كه فرزندى ندارد و برایش هيچ شریک و ياور و وزيرى نيست.''' «رَبِّ الْعالَمِينَ»'''؛ يعنى پروردگار هر جاندارى است كه بر روى زمين زندگى مىكند يا از اهل آسمان است.''' «الرَّحْمن»'''؛ يعنى رقيق؛ همان كسى كه رقت دارد و''' «الرَّحِيم»'''؛ يعنى رفيق؛ همان كه رفق و مدارا دارد و''' «مالِكِ يَوْمِ الدِّين»''' و آن روز حساب است و داورى در آن روز بين مردمان است؛ يعنى روزى كه مردم بر اساس اعمالشان پاداش داده مىشوند، هيچ داورى جز او نيست.''' «إِيَّاكَ نَعْبُدُ»'''؛ يعنى فقط تو را يكتا مىدانيم و فقط تو را اطاعت مىكنيم''' «وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ»'''؛ يعنى فقط يارى از تو مىگيريم بر عبادت تو و توفيق را از تو مىطلبيم.''' «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»''' ما را به دين استوارى كه به آن راضى هستى كه اسلام است، راهنمايى كن. | ||
#:و گفته مىشود ما را بر آن ثابتقدم بدار و گفته مىشود آن كتاب خداست. مىگويد ما را به حلال و حرام آن و توضيح مطالبش هدايت كن. ''' «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» '''؛ يعنى دين كسانى كه بر آنان منت نهادى و آنان اصحاب موسى هستند قبل از تغيير نعمت كه خدا بر آنان سايه گستراند و بر آنان مَنّ (خوراك ترنجبين) و سَلوى (كبك) نازل كرد... و گفته مىشود كه آنان پيامبران خدا هستند. ''' «غير المغضوب عليهم» '''؛ يعنى غير دين يهود كه خدا بر آنان غضب كرد و آنان را خوار ساخت.....<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/14 همان، ج1، ص14]</ref> | #:و گفته مىشود ما را بر آن ثابتقدم بدار و گفته مىشود آن كتاب خداست. مىگويد ما را به حلال و حرام آن و توضيح مطالبش هدايت كن.''' «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»'''؛ يعنى دين كسانى كه بر آنان منت نهادى و آنان اصحاب موسى هستند قبل از تغيير نعمت كه خدا بر آنان سايه گستراند و بر آنان مَنّ (خوراك ترنجبين) و سَلوى (كبك) نازل كرد... و گفته مىشود كه آنان پيامبران خدا هستند.''' «غير المغضوب عليهم»'''؛ يعنى غير دين يهود كه خدا بر آنان غضب كرد و آنان را خوار ساخت.....<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/19918/1/14 همان، ج1، ص14]</ref> | ||
#نویسنده از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] تفسير سوره ناس را اين گونه نقل كرده است: «بگو اى محمد(ص) پناه مىبرم؛ يعنى جوار مىطلبم و امان مىجويم از پروردگار مردم؛ يعنى مربى و مدبر امور آنها و ملك و اله مردم؛ يعنى معبود حقيقى انسانها و جنيان از شرّ وسواس شيطان كه با صدايى پنهان در سينهها وسوسهگرى مىكند و وقتى كه خداى متعال ياد شود، دست برمىدارد؛ همان كه در سينههاى مردم وسوسه مىكند؛ يعنى در سينههاى انسان و جنّ وسوسهگرى مىكند از شرّ انسان و جنّ و گفته شده از شرّ لبيد بن اعصم يهودى و يارانش». نویسنده در پايان افزوده است: «و اللّه أعلم بالصواب؛ يعنى خدا داناتر به صواب است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20406/1/528 همان، ج2، ص528]</ref> | #نویسنده از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] تفسير سوره ناس را اين گونه نقل كرده است: «بگو اى محمد(ص) پناه مىبرم؛ يعنى جوار مىطلبم و امان مىجويم از پروردگار مردم؛ يعنى مربى و مدبر امور آنها و ملك و اله مردم؛ يعنى معبود حقيقى انسانها و جنيان از شرّ وسواس شيطان كه با صدايى پنهان در سينهها وسوسهگرى مىكند و وقتى كه خداى متعال ياد شود، دست برمىدارد؛ همان كه در سينههاى مردم وسوسه مىكند؛ يعنى در سينههاى انسان و جنّ وسوسهگرى مىكند از شرّ انسان و جنّ و گفته شده از شرّ لبيد بن اعصم يهودى و يارانش». نویسنده در پايان افزوده است: «و اللّه أعلم بالصواب؛ يعنى خدا داناتر به صواب است..<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/20406/1/528 همان، ج2، ص528]</ref> | ||