ثعالبی، عبدالملک بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
    جز (جایگزینی متن - ' الدين' به '‌الدين')
    خط ۳۷: خط ۳۷:
    '''ابومنصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبى'''، در سال 350ق در نيشابور متولد شد. پدرش از راه پيراستن پوست روباه (ثعلب) روزگار مى‌گذرانيد و لذا او هم به اين لقب ناميده شد.  
    '''ابومنصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبى'''، در سال 350ق در نيشابور متولد شد. پدرش از راه پيراستن پوست روباه (ثعلب) روزگار مى‌گذرانيد و لذا او هم به اين لقب ناميده شد.  


    ثعالبى پس از خواندن و آموختن و بهره گرفتن از نبوغ و هوش خويش به يارى و ميانجى‌گرى استادش -ابوبكر جمال الدين محمد خوارزمى- به دربار امير ابونصر احمد ميكالى راه يافت. پس از مدتى، با ابوالفتح بستى آشنا شد. در سال 384ق- نامورترين اثر خود، يعنى «يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر» را تأليف كرد. در سال 391ق به خواهش دوستش -ابونصر محمّد عتبى موّرخ و مؤلف تاريخ يمينى- در گرگان به پيشگاه شمس المعالى قابوس بن وشمگير رسيد. پس از كشته شدن اين امير نامدار به جرجانيه (خوارزم) رفت و از الطاف ابوالعباس مأمون خوارزمشاه -كه خود اديب و ادب‌پرور بود- برخوردار شد. در سال 407ق خوارزم را به سوى غزنه پايتخت محمود غزنوى ترك گفت، و نزديك به پنج سال در پايتخت با شكوه محمود ماند.  
    ثعالبى پس از خواندن و آموختن و بهره گرفتن از نبوغ و هوش خويش به يارى و ميانجى‌گرى استادش -ابوبكر جمال‌الدين محمد خوارزمى- به دربار امير ابونصر احمد ميكالى راه يافت. پس از مدتى، با ابوالفتح بستى آشنا شد. در سال 384ق- نامورترين اثر خود، يعنى «يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر» را تأليف كرد. در سال 391ق به خواهش دوستش -ابونصر محمّد عتبى موّرخ و مؤلف تاريخ يمينى- در گرگان به پيشگاه شمس المعالى قابوس بن وشمگير رسيد. پس از كشته شدن اين امير نامدار به جرجانيه (خوارزم) رفت و از الطاف ابوالعباس مأمون خوارزمشاه -كه خود اديب و ادب‌پرور بود- برخوردار شد. در سال 407ق خوارزم را به سوى غزنه پايتخت محمود غزنوى ترك گفت، و نزديك به پنج سال در پايتخت با شكوه محمود ماند.  


    ثعالبى تا سال 407ق - سال درگذشت خوارزمشاه- در خوارزم ماند و با مرگ وى چندى به همدمى ابوعبداللّه محمد بن حامد الحامدى - پيوست كه متولّى خزانه و كتابخانه سلطنتى بود. همان سال گرگانج را به سوى غزنه ترك گفت. سلطان محمود غزنوى شاعران و اديبان و دانشمندان را بزرگ مى‌داشت و به دربار خود فرامى‌خواند. پيش از آمدن ثعالبى، ابوريحان از خوارزم به پيشگاه محمود آورده شده بود و بزرگانى چون قاضى ابوالحسن مؤمل حربى و به‌ويژه شيخ ابوالحسن محمد بن عيسى كرجى را درك كرد. ثعالبى كتاب «تحسين القبيح و تقبيح الحسن» را به نام وى تأليف كرد.
    ثعالبى تا سال 407ق - سال درگذشت خوارزمشاه- در خوارزم ماند و با مرگ وى چندى به همدمى ابوعبداللّه محمد بن حامد الحامدى - پيوست كه متولّى خزانه و كتابخانه سلطنتى بود. همان سال گرگانج را به سوى غزنه ترك گفت. سلطان محمود غزنوى شاعران و اديبان و دانشمندان را بزرگ مى‌داشت و به دربار خود فرامى‌خواند. پيش از آمدن ثعالبى، ابوريحان از خوارزم به پيشگاه محمود آورده شده بود و بزرگانى چون قاضى ابوالحسن مؤمل حربى و به‌ويژه شيخ ابوالحسن محمد بن عيسى كرجى را درك كرد. ثعالبى كتاب «تحسين القبيح و تقبيح الحسن» را به نام وى تأليف كرد.

    نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۰۲:۱۷

    ثعالبی، عبدالملک بن محمد
    نام ثعالبی، عبدالملک بن محمد
    نام های دیگر
    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت 429 هـ.ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE522AUTHORCODE


    معرفى اجمالى

    ابومنصور عبدالملك بن محمد بن اسماعيل ثعالبى، در سال 350ق در نيشابور متولد شد. پدرش از راه پيراستن پوست روباه (ثعلب) روزگار مى‌گذرانيد و لذا او هم به اين لقب ناميده شد.

    ثعالبى پس از خواندن و آموختن و بهره گرفتن از نبوغ و هوش خويش به يارى و ميانجى‌گرى استادش -ابوبكر جمال‌الدين محمد خوارزمى- به دربار امير ابونصر احمد ميكالى راه يافت. پس از مدتى، با ابوالفتح بستى آشنا شد. در سال 384ق- نامورترين اثر خود، يعنى «يتيمة الدهر فى محاسن اهل العصر» را تأليف كرد. در سال 391ق به خواهش دوستش -ابونصر محمّد عتبى موّرخ و مؤلف تاريخ يمينى- در گرگان به پيشگاه شمس المعالى قابوس بن وشمگير رسيد. پس از كشته شدن اين امير نامدار به جرجانيه (خوارزم) رفت و از الطاف ابوالعباس مأمون خوارزمشاه -كه خود اديب و ادب‌پرور بود- برخوردار شد. در سال 407ق خوارزم را به سوى غزنه پايتخت محمود غزنوى ترك گفت، و نزديك به پنج سال در پايتخت با شكوه محمود ماند.

    ثعالبى تا سال 407ق - سال درگذشت خوارزمشاه- در خوارزم ماند و با مرگ وى چندى به همدمى ابوعبداللّه محمد بن حامد الحامدى - پيوست كه متولّى خزانه و كتابخانه سلطنتى بود. همان سال گرگانج را به سوى غزنه ترك گفت. سلطان محمود غزنوى شاعران و اديبان و دانشمندان را بزرگ مى‌داشت و به دربار خود فرامى‌خواند. پيش از آمدن ثعالبى، ابوريحان از خوارزم به پيشگاه محمود آورده شده بود و بزرگانى چون قاضى ابوالحسن مؤمل حربى و به‌ويژه شيخ ابوالحسن محمد بن عيسى كرجى را درك كرد. ثعالبى كتاب «تحسين القبيح و تقبيح الحسن» را به نام وى تأليف كرد.

    وى در آغاز كار خود به تعليم و تربيت دانش آموزان پرداخت و از اين راه امرار معاش مى‌كرد. او عقيده داشت كه تدريس و تعليم كودكان، راه را به سوى دربار حاكمان ايرانى كوتاه مى‌كند.

    امير ابوالفضل ميكالى مردى دانشمند و ادب دوست بود و در خانه خود كتابخانه بزرگى داشت. وى كتابخانه خود را سخاوتمندانه در اختيار ابومنصور گذاشت. ابومنصور با برخوردارى از اين كتابخانه غنى، توانست بسيارى از كتابهاى خود را تألیف كند. وى در جاى‌جاى اين كتابها از امير ابوالفضل ميكالى روايت مى‌كند.

    آثار

    هشتاد و شش كتاب از كتابهاى ثعالبى را، صفدى برشمرده و مصححان كتاب لطائف المعارف هفت كتاب ديگر را بر اين مجموعه افزوده‌اند.

    بسيارى از كتابهاى اين نويسنده بزرگ از ميان رفته است. او در كتابهاى خود دانشهاى زيادى را گرد آورده و به بيشتر علوم روزگار خويش پرداخته و آثار متعددى در زمينه‌هاى لغت، نقد ادبى، بلاغت و شاخه‌هاى آن، تاريخ، جامعه‌شناسى و... به رشته تحرير در آورده است. از جمله كتابهاى معروف وى علاوه بر آثار فوق، مى‌توان به اين آثار اشاره نمود:

    1. المبهج و الكنايه و التعريض
    2. زاد سفر الملوك
    3. ثمار القلوب فى المضاف و المنسوب
    4. فقه اللغه و سر العربيه
    5. لطائف المعارف
    6. الاعجاز و الايجاز
    7. آداب الملوك
    8. اللطائف و الظرائف
    9. نثر النظم و حل العقد
    10. لباب الاداب
    11. كتاب خاص الخاص
    12. رسائل الثعالبى
    13. اللطف و اللطائف و مرآة المروئات


    وابسته‌ها