جعفری لنگرودی، محمدجعفر: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'هـ.ش' به 'ش')
    جز (جایگزینی متن - ' های ' به '‎های ')
    خط ۵: خط ۵:
    ! نام!! data-type='authorName'|جعفری لنگرودی، محمد جعفر
    ! نام!! data-type='authorName'|جعفری لنگرودی، محمد جعفر
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'|  
    |data-type='authorOtherNames'|  
    |-
    |-
    خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
    [[فلسفه عمومی حقوق بر پایه اصالت عمل]]  
    [[فلسفه عمومی حقوق بر پایه اصالت عمل]]  


    [[مکتب های حقوقی در حقوق اسلام]]  
    [[مکتب‎های حقوقی در حقوق اسلام]]  


    [[اندیشه و ارتقاء]]  
    [[اندیشه و ارتقاء]]  

    نسخهٔ ‏۲۴ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۰۸:۱۷

    جعفری لنگرودی، محمد جعفر
    نام جعفری لنگرودی، محمد جعفر
    نام‎های دیگر
    نام پدر
    متولد 1302 ش
    محل تولد
    رحلت 0 ق
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE992AUTHORCODE


    «محمدجعفر جعفرى لنگرودى» در سال 1302ش، در لنگرود استان گيلان متولد شد. به گفته خودش پدرش از روحانيون لنگرود بود و تحصيلات خوبى كرده بود، اما هرگز تظاهر به علم نمى‌كرد. قبل از اينكه به دبستان برود، «خمسه» نظامى و نيز «كليلة و دمنة» را نزد پدر خواند. تحصيلات دبستان و دبيرستان را در لنگرود گذراند، سپس به رشت رفت و وارد دانش‌سراى مقدماتى شد، اما پدرش نتوانست خرج تحصيلش را بدهد.

    وى در شرح زندگى خويش مى‌نويسد:

    «پدرم نتوانست خرج تحصيل مرا مرتبا بدهد و من ترجيح دادم كه ترك تحصيل كنم و در فكر كارى باشم تا در فرصت مناسب، تحصيلات قطع‌شده را دنبال كنم. دست روزگار مرا به اداره ذوب آهن بندر نوشهر كشانيد و مدتى حسابدار آنجا بودم. قرار بود كه محمولات كارخانه كه از آلمان از طريق روسيه شوروى و بحر خزر به مرز ايران مى‌رسيد، به كرج حمل شود و كارخانه را در آنجا بسازند، اما وقوع جنگ جهانى دوم، آن برنامه را به هم زد. به خاطر دارم كه يك روز صبح زود دوستى نزد من آمد و گفت برخيز! سربازان روسى به ساحل نزديك مى‌شوند. واقعا چه روز تلخ و وحشتناكى!

    كار من هم در آن اداره تمام شد و شيرازه مملكت از هم گسيخت و اوضاع به‌كلى دگرگون شد و من دوباره به فكر ادامه تحصيل افتادم، اما در همين اوقات پدرم هم بدرود زندگى گفت و ما به‌كلى بدون سرپرست مانديم. پس از مشورت مختصر با برادر بزرگ‌ترمان قرار شد كه من دنبال تحصيلاتم را بگيرم، اما يك‌دفعه به خاطرم خطور كرد كه سفرى به قم بكنم و از وضع حوزه علميه اطلاعات به دست آورم. حالا كه فكر مى‌كنم، باعث و انگيزه اين سفر مطالعات من در تاريخ و شرح حال بزرگان علم و ادب ايران بود.

    وقتى كه وارد حوزه علميه قم شدم و گوشم با مباحثات طلاب آشنا شد، خود را در جهانى غير از آنچه كه تا آن وقت ديده بودم احساس كردم. زندگى طلبه جوان تازه‌وارد با تعلم و تقوى آغاز مى‌شود؛ با قلبى صاف و بى‌آلايش اگر بتواند آن را تا آخر عمر حفظ كند، خود يك سرمايه است. تصميم گرفتم كه دوره كامل تحصيلات دينى را در كوتاه‌ترين مدت با تلاش هرچه تمام‌تر به پايان برسانم، آنگاه تحصيلات جديدم را كه در دانش‌سراى مقدماتى رشت قطع كرده بودم، پى‌گيرى كنم و چنين كردم و در نتيجه، دوران تحصيلات من تا سال 1334 كه ليسانس گرفتم به طول كشيد و از نظر مالى دچار مضيقه شدم و دوستان دوران كودكى كه هريك صاحب زندگى و عايله هم شده بودند، پيوسته هشدار مى‌دادند كه بايد به وضع مالى خود هم برسى.

    مدت اقامت من در قم فقط يك سال بود و «مغنى» را نزد شيخ ابوالقاسم نحوى خواندم. در تابستان همان سال با دوستان همدرس به همدان رفتيم و در مدرسه آخوند ملا على (رحمةالله‌عليه) سكنى كرديم. آخوند مذكور روز بعد با كمال فروتنى از ما ديدار كرد، سپس به اصفهان رفتم و در مدرسه صدر ساكن شدم. خبر يافتم كه سيدى اديب و روحانى درس «مغنى» مى‌گويد. با اشتياق به محضر درسش رفتم. استاد دلخواه من بود. چيزى نگذشت كه بر اثر بيمارى و علاج آن راهى تهران شدم. طبيبى حاذق مرا معالجه كرد و پدرانه گفت: كم‌بنيه شده‌اى. به جاى خوش آب و هوا و خنك برو و ماهى چند، استراحت كن تا قوا ترميم شود. فوراً شهر مشهد را انتخاب كردم كه تابستان آن خوب و خنك است(يا چنين بود). يكى دو ماه ساكن مدرسه «دو در» شدم. «مطول» را نزد مرحوم ميرزا محمدتقى اديب نيشابورى آموختم».

    جعفرى لنگرودى پس از دانش‌اندوزى وسيع در حوزه مشهد، در سال 1331ش، به تهران رفت و با برخوردارى از فضل بسيار وارد دانشكده حقوق شد و به تحصيل در رشته حقوق قضايى پرداخت و از اين پس بود كه از روزن دانشكده حقوق دانشگاه تهران، به افق دانش غرب، سر كشيد و به‌قدر توانايى خود مشغول ترجمه كتب حقوقى فرانسه شد. چهره انسانى غرب در افق علوم، ملكوتى و قابل تحسين بود، اما او هرگز فكر نمى‌كرد كه روزى رضا به قضا دهد و به خدمت قضا درآيد. خودش مى‌گويد: «يك سال از پذيرش اين حرفه سر باز زدم، لكن به ضرورت معاش و اندرز دوستان و ممانعت اهل حسد از ورود به دانشگاه تهران، به قبول آن ناگزير شدم».

    جعفرى لنگرودى رشته حقوق را تا درجه اخذ دكترا در سال 1339 به پايان برد و رساله دكترايش با عنوان «تأثير اراده در حقوق مدنى» در سال 1340 منتشر شد. از استادان و مربيان او مى‌توان به كسانى چون شيخ هاشم قزوينى كه نزد او سطح و خارج را آموخته بود اشاره كرد. همچنين او ادبيات را نزد مرحوم اديب نيشابورى (اديب ثانى) به‌كمال آموخت. وى صرف نظر از استادى در ادبيات عرب و فارسى، همچون پدر عالم و فرزانه‌اش از ذوق و قريحه شاعرى نيز برخوردار بود.

    وى بنيان اولين دايرةالمعارف حقوقى را از سال 1336 پى نهاد؛ نهالى كه در سال 1358 به بار نشست.

    جعفرى لنگرودى در تمام اين سال‌ها علاوه بر قضاوت و تحقيق، از تدريس و تربيت شاگردان بنام غافل نماند و بيش از 30 سال از عمر خود را صرف تدريس و تعليم نمود.

    آثار

    1. آراء شوراى عالى ثبت و شرح آن؛

    2. ارث، جلد دوم (ارث اهل سنت و جماعت)؛

    3. اساس در قوانين مدنى؛

    4. اصول فلسفى حقوق؛

    5. تأثير اراده در حقوق مدنى (رساله دكترى)؛

    6. تاريخ حقوق ايران، از انقراض ساسانيان تا آغاز مشروطه؛

    7. تاريخ معتزله، فلسفه فرهنگ در اسلام؛

    8. تاريخچه سازمان قضايى در حقوق اسلامى (ضميمه جلد اول دانشنامه حقوقى)؛

    9. ترمينولوژى حقوق؛

    10. حقوق اسلام؛

    11. حقوق ثبت؛

    12. دائرةالمعارف حقوق مدنى و تجارت؛

    13. دائرةالمعارف علوم اسلامى قضايى؛

    14. دانشنامه حقوقى (دائرةالمعارف حقوق)، دوره كامل پنج جلدى؛

    15. دانشنامه حقوقى(دائرةالمعارف حقوق)، دوره 2 جلدى؛

    16. درس توحيد؛

    17. دوره متوسط حقوق مدنى؛

    18. دوره نهايى حقوق مدنى؛

    19. راز بقاى ايران در سخن حافظ؛

    20. راز بقاى ايران در سخن فردوسى؛

    21. راز بقاى ايران در سخن مولوى؛

    22. راز بقاى ايران در سخن نظامى؛

    23. روش جديد در مقدمه عمومى علم حقوق؛

    24. سيستم‌شناسى در علم حقوق؛

    25. سيماى شعر(3 جلد در يك مجلد)؛

    26. شخصيت معنوى حافظ؛

    27. صد مقاله در روش تحقيق در علم حقوق؛

    28. ضمان عقدى؛

    29. علم حديث يا خودآموز رجال و درايه؛

    30. الفارق، دائرةالمعارف عمومى حقوق (پنج جلد)؛

    31. فرهنگ حقوقى؛

    32. فرهنگ عناصرشناسى، حقوق مدنى، حقوق جزا (المعجم المعاصر في علم العناصر)؛

    33. فلسفه اعلى در علم حقوق؛

    34. فلسفه حقوق مدنى؛

    35. فلسفه عمومى حقوق؛

    36. فلسفه فرهنگ و هنر؛

    37. فن استدلال، منطق حقوق در اسلام؛

    38. كامل الميزان (منظومه عربى در منطق)؛

    39. كتاب على(ع)، ضميمه كتاب تاريخ معتزله؛

    40. مبسوط در ترمينولوژى حقوق (پنج جلد)؛

    41. مجموعه محشّى از قوانين و مقررات ثبت، اسناد و املاك و شركت‌ها و انجمن‌ها و علائم و اختراعات؛

    42. مجموعه محشّى قانون مدنى (علمى، تطبيقى، تاريخى)؛

    43. مختصرالتقريب إلى حاشية التهذيب (به زبان عربى در منطق)؛

    44. مسائل منطق حقوق و منطق موازنه؛

    45. مضاربه؛

    46. مقدمه عمومى علم حقوق؛

    47. مكتب‌هاى حقوقى در حقوق اسلام؛

    48. منطق ادبى؛

    49. وصيت، ارث؛

    50. هجرت (دائرةالمعارف قرآن).

    منابع مقاله

    برگرفته از وب‌سايت حقوقى راه مقصود در آبان‌ماه 1392، به آدرس:

    http://www.rahemaghsoud.ir/?op ews&f detail&id 1862.


    وابسته‌ها

    شخصیت معنوی حافظ

    عقد حواله

    دوره مقدماتي حقوق مدني: حقوق تعهدات

    وسيط در ترمينولوژي حقوق

    حقوق اموال

    روش جديد در مقدمه عمومی علم حقوق

    مقدمه عمومی علم حقوق

    مبسوط در ترمينولوژی حقوق

    حقوق مدني: رهن و صلح

    راز بقای ایران در سخن فردوسی

    دائرةالمعارف حقوق، دانشنامه حقوقی

    حقوق مدنی: عقد کفالت

    فلسفه اعلی در علم حقوق

    فن استدلال

    فلسفه عمومی حقوق بر پایه اصالت عمل

    مکتب‎های حقوقی در حقوق اسلام

    اندیشه و ارتقاء

    الفارق

    دائرةالمعارف علوم اسلامی قضائی

    قوه قدسیه

    دائرةالمعارف حقوق مدنی و تجارت

    سیستم شناسی در علم حقوق

    فیلولوژی

    علم حقوق در گذر تاریخ

    مضاربه

    ضمان عقدی در حقوق مدنی

    مسائل منطق حقوق و منطق موازنه

    اساس در قوانین مدنی

    مجموعه محشی قانون مدنی (علمی، تطبیقی، تاریخی)

    دوره متوسط حقوق مدنی حقوق خانواده