حائری یزدی، عبدالکریم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ حائری، عبد الکریم را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به حائری، عبدالکریم منتقل کرد)
    جز حائری یزدی، عبدالکریم» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=تنها مدیران] (بی‌پایان)))
     
    (۱۰۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۰ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR00176.jpg|بندانگشتی|حائری، عبد الکریم]]
    [[پرونده:NUR00176.jpg|بندانگشتی|حائری، عبدالکریم]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|حائری، عبد الکریم
    ! نام!! data-type="authorName" |حائری، عبدالکریم
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| آی‍ت ‌ال‍ل‍ه‌ ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍د ال‍ک‍ری‍م
    | data-type="authorOtherNames" | آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م


    ح‍اج‌ ش‍ی‍خ‌
    ح‍اج‌ ش‍ی‍خ‌


    ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍د ال‍ک‍ری‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ج‍ع‍ف‍ر
    ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ج‍ع‍ف‍ر


    ی‍زدی‌، ع‍ب‍د ال‍ک‍ری‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ج‍ع‍ف‍ر
    ی‍زدی‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ج‍ع‍ف‍ر


    ی‍زدی‌ ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍د ال‍ک‍ری‍م‌
    ی‍زدی‌ ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌
     
    محقق حائرى
     
    Abdul-Karim Haeri Yazdi
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|محمدجعفر
    | data-type="authorfatherName" |محمدجعفر
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|1238 هـ.ش
    | data-type="authorbirthDate" |1238 ش
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|مهرجرد میبد
    | data-type="authorBirthPlace" |مهرجرد میبد
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1315 هـ.ش یا 1355 هـ.ق یا 1937 م قم
    | data-type="authorDeathDate" |1315 ش یا 1355 ق یا 1937‌م قم
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|[[آيت الله حاج سيد حسين وامق]] ، [[آيت الله حاج شيخ فضل الله نورى]]، [[آيت الله ميرزاى شيرازى اول]]، [[آيت الله ميرزاى شيرازى دوم]]
    | data-type="authorTeachers" |[[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردكانى]]
    |-
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[غرر العوائد من درر الفوائد]]، [[کتاب الصلاه (للحایری)]]، [[کتاب المواریث]]  
    |-class='articleCode'
    |کد مولف
    |data-type='authorCode'|176
    |}
    </div>




    ==ولادت==
    [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|میرزاى بزرگ، محمدحسن شیرازى]]
    '''آيت الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى''' در سال 1276 هجرى قمرى در روستاى مهرجرد (از توابع ميبد يزد) در خانواده‌اى كشاورز و پارسا، كودكى ديده به دنيا گشود كه بعدها خدمات ارزنده و مهمى به فرهنگ شيعه و جوامع اسلامى نمود و همچون ستاره‌اى تابنده بر تارك تاريخ اسلام درخشيد.


    اين مرد بزرگ كه حق عظيمى به حوزه‌هاى علميّۀ شيعه و دانشمندان علوم اسلامى دارد مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى بنيانگذار حوزۀ علميّۀ قم است.
    [[نوری، فضل‌الله|شیخ فضل‌اللّه نورى]]


    ==تحصيلات==
    [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سیدمحمد فشاركى اصفهانى]]
    آيت الله حائرى مقدمات علوم را در اردكان يزد، از محضر مجد العلماى اردكانى و ديگر اساتيد آموخت. آنگاه به شهر يزد عزيمت نموده، در مدرسۀ «خان» سكنى گزيد و در حلقۀ شاگردان آيت الله حاج سيد حسين وامق و آيت الله سيد يحيى كبير (مجتهد يزدى) در آمده، مشغول تحصيل و فراگيرى گرديد.


    او در سنين جوانى با عزمى راسخ و شوقى غالب براى فراگيرى بيشتر علوم اسلامى يزد را به مقصد عتبات مقدسه ترك گفته، راهى سامرا گرديد.
    [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]]


    او در آن ديار از محضر اساتيد نامدارى همچون آيت الله حاج شيخ فضل الله نورى، شهيد مشروطه، آيت الله ميرزا ابراهيم محلاتى شيروانى، آيت الله ميرزاى شيرازى اول، آيت الله سيد محمد فشاركى اصفهانى و آيت الله ميرزاى شيرازى دوم، كه از علماى بزرگ و سرشناس آن زمان بودند سال‌هاى متمادى بهره برده و توشه‌هاى فراوان برگرفت.
    [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نورى]]
    |-
    |برخی آثار
    | data-type="authorWritings" |[[غرر العوائد من درر الفوائد]]، [[کتاب الصلاة (للحایری)]]، [[تعليقة شريفة علی بحث الخيارات و الشروط من كتاب المتاجر لشيخنا العلامة الأنصاري قدس‌سره]]
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00176AUTHORCODE
    |}
    </div>
    {{کاربردهای دیگر|حائری (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|یزدی (ابهام زدایی)}}
    {{کاربردهای دیگر|حائری یزدی (ابهام زدایی)}}
    '''عبدالكریم حائرى یزدى''' (1238-1315ش)، فقیه امامی، مرجع تقلید و مؤسس حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش، از مهمترین شاگردان او می‌توان به [[آملی، هاشم|میرزاهاشم آملى]]، [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]]، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|سیداحمد خوانسارى]]، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سیدمحمدرضا گلپایگانى]]، [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|سید شهاب‌الدین نجفى مرعشى]] اشاره کرد.


    ==هجرت به نجف اشرف==
    [[حائری یزدی، مهدی|مهدى حائرى يزدى]] (1302-1378ش) فرزند ایشان است.
    پس از وفات ميرزاى شيرازى اول (ميرزاى بزرگ)، مرحوم فشاركى به نجف هجرت فرمود و مرحوم حائرى نيز با اين استاد بزرگ خويش به نجف اشرف رهسپار گرديد. او ملازم درس استاد بود و از آن بزرگوار بالاترين بهره‌ها را برد.


    بعد از آنكه استادش بدرود حيات گفت و به ديار باقى شتافت، در درس مرحوم آخوند خراسانى صاحب كتاب «كفاية الأصول» شركت كرده و در زمرۀ برجسته‌ترين دانشوران حوزۀ درس ايشان قرار گرفت.
    == ولادت ==
    در سال 1276 یا 1280ق در خانواده‌اى کشاورز و پارسا در مِهرجِرد میبد یزد به دنیا آمد.<ref>تولایی، علی، ص53؛ رئیس‌زاده، محمد، ص477؛ مؤمن، محمد، ص17</ref>


    ==تدريس در كربلا==
    ==تحصیلات==
    آيت الله حائرى يزدى قبل از وفات مرحوم آخوند، به كربلا رفت و در آنجا اقامت گزيد و با استعانت از تربت پاك شهيدان كربلا، حوزۀ درسى تشكيل داده و به تربيت و پرورش طلاب علوم دينى پرداخت. اقامت ايشان در آن شهر تا سال 1332 هجرى قمرى به طول انجاميد.


    ==بازگشت به ايران==
    عبدالکریم در کودکی با هدایت شوهرخاله خود، میر ابوجعفر که روحانی بود، برای تحصیل به اردکان رفت و نزد مجدالعلمای اردکانی تحصیل کرد. سپس در نوجوانی به یزد رفت و با سكونت در مدرسه محمدتقی‌خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب و برخى دیگر از درسهاى مقدماتى حوزه را نزد عالمانى چون سیدحسین وامق و سیدیحیى مجتهد یزدى فراگرفت.<ref>همان؛ ریحان یزدی، سید علی‌رضا، ص22</ref>
    حضرت آيت الله حائرى در اوايل سال 1333 هجرى قمرى، به منظور زيارت مرقد مطهر امام هشتم، على بن موسى الرضا عليه السلام به ايران آمده و به مشهد مقدس مشرف گرديد و در آنجا دعوت‌نامه‌اى از مرحوم حاج سيد اسماعيل (فرزند مرحوم آيت الله حاج آقا محسن عراقى) و عده‌اى ديگر دريافت كرد كه در آن، از ايشان دعوت شده بود به سلطان آباد (شهرستان اراك) تشريف ببرند و به تربيت اهل علم و محصلين بپردازند.


    معظم له اين دعوت را پذيرفت و 8 سال در آن شهر به تدريس فقه و اصول و تربيت طلاب و فضلا همت گماشت.
    ==هجرت به عراق ==


    ==مرجعيت تقليد==
    وی در سال 1296 یا 1298ق براى ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهى عراق شد. نخست به كربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر [[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردكانى]] (عالم بزرگ و رئیس حوزه علمیه كربلا) به تحصیل پرداخت.<ref>تولایی، علی، ص53</ref> و درسهاى سطوح میانى فقه و اصول را در آنجا آموخت. سپس به توصیه [[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردكانى]] كه استعداد او را فراتر از ظرفیت آن زمان حوزه علمیه كربلا یافته بود و با معرفی‌نامه‌اى از جانب او براى [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|میرزاى بزرگ، محمدحسن شیرازى]]، به سامرا رفت. میرزا او را به‌گرمی‌پذیرفت و از او خواست كه با فرزندش، سیدعلی‌آقا، مباحثه كند.  
    مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى (معروف به ميرزاى كوچك و ميرزاى دوم) مقام آيت الله حائرى را بزرگ مى‌داشت و به فضل و دانش او اعتراف مى‌نمود و احتياطات خويش را به ايشان ارجاع مى‌داد. همين امر باعث توجه انظار به شخصيت بلند پايۀ ايشان شد.


    زمانى كه مراجع تقليد شيعه در آن زمان همچون آيات عظام سيد محمد كاظم يزدى، ميرزا محمد تقى شيرازى و آيت الله شريعت اصفهانى رحلت نمودند بسيارى از مقلدان آن بزرگواران به آيت الله حائرى رجوع كردند.
    دوره تحصیل حائرى در سامرا از 1300 تا 1312 یا 1313ق، تأثیر ژرفى در شكل‌گیرى شخصیت علمى او داشت تا جایى كه می‌توان او را از اصحاب مكتب سامرا دانست. در سامرا، او نخست دو تا سه سال درسهاى سطوح عالى فقه و اصول را نزد استادانى چون [[نوری، فضل‌الله|شیخ فضل‌اللّه نورى]]، میرزا ابراهیم محلاتى شیرازى و میرزامهدى شیرازى به اتمام رساند و سپس در درسهاى خارج فقه و اصول [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|سیدمحمد فشاركى اصفهانى]] و [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]]، و مدتى در مجلس درس [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|میرزا محمدحسن شیرازى]] شركت كرد و از [[نوری، حسین بن محمدتقی|میرزا حسین نورى]] (صاحب [[مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل|مستدرك الوسائل]]) اجازه روایت دریافت كرد.


    ==ورود به قم==
    در میان استادان حائرى، نقش [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|فشاركى]] بسیار جدّی‌تر و پررنگ‌تر و مدت فراگیرى حائرى از او طولانی‌تر از دیگران بوده، تا جایى كه از بهترین و نزدیك‌ترین شاگردان او به شمار می‌رفته است؛ بنابراین حائرى، به تعبیرى، دست‌پرورده فشاركى بوده است. این استاد و شاگرد چند ماه پس از درگذشت میرزاى بزرگ (1312ق) از سامرا به نجف نقل مكان كردند. حائرى در نجف نیز همواره در درس استادش شركت می‌كرد و در ماه‌هاى آخر عمر فشاركى، از او مراقبت هم می‌كرد. به گزارش شمارى از منابع، حائرى در نجف در زمان حیات فشاركى، در درس [[آخوند خراسانى]] هم شركت می‌كرده است.<ref>رئیس زاده، محمد، ص477-476</ref>
    در ماه رجب 1340 هجرى قمرى، مرحوم آيت الله حائرى به قصد زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها و گذراندن ايام نوروز، سفرى به شهر قم كردند و در همين سفر بود كه فصل جديدى در تاريخ قم، پديد آمد.


    مردم قم كه به مقامات علمى و روحانى معظم له واقف شده بودند بعد از شنيدن خبر حركت ايشان به طرف قم، خود را آماده استقبال از اين مرد بزرگ ساختند.
    ==حوزه علمیه اراک==


    در آن استقبال با شكوه كه جمعى از علماى قم و مردم پاكدل و علاقه‌مند به اسلام و روحانيت تا چهار كيلومترى قم (امامزاده جمال) رفته بودند، آيت الله بافقى مردم را تشويق مى‌كرد كه دست از دامن آيت الله حائرى بر ندارند و خواستار اقامت دايمى ايشان در قم گردند.
    حائرى پس از درگذشت [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|فشاركى]] با اصرار و همراهى دوست خود، محمود عراقى (فرزند آقامحسن عراقى، روحانى متمكّن و متنفذ اراك)، به ایران بازگشت و در سلطان‌آباد (اراك كنونى) حوزه درس پررونقى دایر كرد. شمارى از منابع، سال بازگشت او را 1316 و شمارى دیگر، 1318ق گزارش كرده‌اند.  


    ايشان تشريف فرما شده و ساعتى در آنجا توقف كردند و مردم نيز خواسته خود را به اطلاع آن جناب رساندند، آنگاه ايشان با تجليل و تكريم فراوان به شهر وارد شده و در منزل مرحوم آيت الله حاج شيخ مهدى پائين شهرى، اقامت گزيد.
    در 1324ق، هم‌زمان با آغاز نهضت مشروطه، به نجف بازگشت و پس‌از چندماه به اتفاق دوست صمیمى خود، محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى، به كربلا رفت. وى این‌بار قصد توطن كرد و حدود هشت سال در كربلا ماند و از آن زمان به حائرى ملقب شد. او در كربلا به تدریس پرداخت. شاگردان برجسته او در این دوره، علی‌اكبر كاشانى، مصطفى كشمیرى، احمد مازندرانى و سیدصدرالدین صدر بودند. در اثناى اقامت حائرى در كربلا، از او براى بازگشت به اراك درخواست‌هاى زیادى شد. سرانجام، او در 1332 یا اوایل 1333ق با این شرط كه در اداره حوزه علمیه مستقل باشد، به اراك رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت. حائرى كه دهه ششم زندگى خود را می‌گذراند و نام و نشان بیشترى یافته بود توانست طلابى را از سایر مناطق به اراك جذب كند و حوزه‌اى با حدود سیصد علم‌آموز شكل دهد.<ref>مؤمن، محمد، ص19</ref> او در پاسخ به نامه استادش، [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]]، پس از فوت سیدمحمدكاظم یزدى (1337) كه از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را براى مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهى و انحطاط فكرى اظهار نگرانى كرد.<ref>رئیس زاده، محمد، ص478-477</ref>


    آن موقع مقارن با نوروز بود و مردم از شهرهاى مختلف براى زيارت هنگام و حضور در حرم مطهر هنگام تحويل سال به قم آمده بودند. زائران نيز وقتى از پافشارى و اصرار علما و مردم شهر بر توقف معظم له اطلاع حاصل كردند با مردم قم هم‌آوا گشته و خواستار اقامت دايم ايشان شدند.
    ==تأسیس حوزه علمیه قم ==


    حضرت آيت الله حائرى به خاطر مشكلاتى از پذيرفتن پيشنهاد علما و ساير طبقات مردم عذر خواست، ولى مردم دست از تقاضاى خود بر نداشتند.
    حائرى در 1337ق به قصد زیارت مرقد [[امام رضا(ع)|امام رضا علیه‌السلام]] عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمى آن آشنا شد و از مهجورى و غربت مدارس علمى آنجا افسوس خورد. در ماه رجب 1340ق بار دیگر، در پى دعوت تنى چند از عالمان قم از او (از جمله دعوت كتبى میرزا محمد فیض) و نیز براى زیارت مرقد حضرت معصومه(س)، با همراهى چند تن، از جمله فرزند خردسالش مرتضى، به قم رفت و با استقبال بسیارى از علما و مردم قم و درخواست آنان براى اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولى پس از پافشارى شمارى از عالمان، به‌ویژه محمدتقى بافقى، حائرى استخاره كرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمى كه در پى آن حوزه‌اى بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائرى، «آیت‌اللّه مؤسس» لقب گرفت.


    مرحوم آيت الله شيخ محمد تقى بافقى به ايشان گفت: شما اخبارى را كه از حضرات معصومين عليهم السلام راجع به آخر الزمان وارد شده كه قم مركز علم و دانش خواهد شد و اينكه در آن زمان، علم در كوفه به زمين فرو رفته، از قم بيرون خواهد آمد، ديده‌ايد؟
    علاوه بر سیدمحمدتقى خوانسارى، كه همراه حائرى به قم رفته بود، بسیارى از شاگردان او، از جمله شاگردان برجسته‌اى چون [[موسوی خوانساری، سید احمد|سید احمد خوانسارى]]، [[خمینی، سید روح‌الله|سید روح الله خمینی (امام خمینى)]]، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سید محمدرضا گلپایگانى]] و [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]] به قم منتقل شدند. با این هجرت و آغاز شدن درس حائرى در قم و همراهى و همكارى عالمان قم حال و هواى مدارس دینى آنجا دگرگون و حوزه علمى قم پرتحرك شد.  
    : آيت الله حائرى فرمود: آرى.


    آيا قبول داريد يا شبهه مى‌كنيد؟
    گر چه قم در گذشته هم در دوره‌هایى، حوزه‌هاى علمى پررونقى داشت، اما هیچگاه بدین‌درجه از شكوفایى و اعتبار نرسیده بود و در ردیف حوزه‌هاى درجه اول جهان اسلام به‌شمار نمی‌رفت. سید ابوالحسن اصفهانى و محمدحسین نائینى نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمى داشتند. به گزارش بسیارى از منابع، حائرى با استقبال از حضور آن دو در قم و فراهم كردن مقدمات تدریسشان، شاگردان خود را به حضور در درس آنان تشویق كرد.


    : قبول دارم.
    با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شمارى از عالمان و مدرسان و بسیارى از محصلان سایر حوزه‌ها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت. از آن پس، نام شیخ عبدالكریم - كه دوستان و شاگردانش بیشتر از او با عنوان «حاج شیخ» یاد می‌كردند- با نام حوزه قم پیوند خورد.<ref>رئیس زاده، محمد، ص479-478؛ مؤمن، محمد، ص21</ref>


    نمى‌خواهيد تأسيس اين اساس به دست شما انجام گيرد و براى هميشه اين سكه به نام شما زده شود و باقيات صالحات شما باشد!؟
    ==مرجعیت شیعه==


    : چرا.
    هرچند حائرى هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلكه با ترك حوزه علمى عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سید محمدكاظم یزدى و [[شریعت اصفهانی، فتح‌الله|شیخ‌الشریعه اصفهانى]] و [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]]، در فاصله سالهاى 1337 تا 1339ق كه حائرى هنوز در اراك به سر می‌برد، شمارى از كسانى كه در تكاپوى انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع كردند. پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته‌رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینكه بسیارى از ایرانیان و برخى شیعیان سایر كشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند. از جمله عوامل مهم و مؤثر در مرجعیت حائرى را توجه ویژه [[شیرازی، محمدتقی بن محب‌علی|میرزامحمدتقى شیرازى]] به او، از جمله ارجاع مقلدان خود به حائرى در مسائل مورد احتیاط، دانسته‌اند.<ref>رئیس زاده، محمد، ص479</ref>


    پس تصميم به توقف بگيريد.
    ==شاگردان==


    علاوه بر مرحوم بافقى، جمع ديگرى از علما و بزرگان قم از قبيل آيت الله حاج ميرزا محمد ارباب و آيت الله حاج شيخ محمد رضا ساوه‌اى و مرحوم حاج سيد حسن متولى باشى، متولى حرم حضرت معصومه سلام الله عليها و حاج ميرزا محمود روحانى نيز سعى بر راضى كردن مرحوم حاج شيخ داشتند و بالاخره آيت الله حائرى بنا را در اين امر بر استخاره به قرآن گذاشتند.
    حائرى در قم با جدیت به تدریس فقه و اصول پرداخت. از حوزه درس حائرى، عالمان بزرگى سر برآوردند كه تنى چند از آنان در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. در کتاب‌های شرح حال نام بیش از 80 تن از شاگردان حائری ذکر شده است.<ref>تولایی، علی، ص55</ref> [[آملی، هاشم|میرزاهاشم آملى]]، [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]]، سیداحمد حسینى زنجانى، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|سیداحمد خوانسارى]]، سیدمحمدتقى خوانسارى، سیدمحمد داماد، سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، [[شریعتمداری، کاظم|سیدكاظم شریعتمدارى]]، [[صدر، سید صدرالدین|سیدصدرالدین صدر]]، سیدكاظم گلپایگانى، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سیدمحمدرضا گلپایگانى]]، آخوند ملاعلى معصومى همدانى، [[مرعشی، سید شهاب‌الدین|سیدشهاب‌الدین نجفى مرعشى]] و میرسیدعلى یثربى همدانى از جمله شاگردان او بودند.<ref>رئیس‌زاده، محمد، ص479</ref>


    صبحگاهى به حرم مشرف شده، استخاره كردند، اين آيۀ كريمه آمد:
    مشهورترین شاگرد حائری [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]](ره) است که گاه در آثار علمی خود به نقد دیدگاه‌های استاد با عنوان «شیخنا العلامة» پرداخته است.<ref>تولایی، علی، ص55</ref>


    ''' اذهبوا بقميصي هذا فألقوه على وجه أبي يأت بصيراً و أتوني بأهلكم أجمعين» ''' (سورۀ يوسف، آيۀ 93)
    ==فرزندان==


    « - حضرت يوسف به برادران خود گفت - اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر چهرۀ پدرم بيفكنيد تا بينا گردد، و همۀ خانواده‌تان را نزد من آوريد.»
    حائرى پنج فرزند داشت: دو پسر به نامهاى مرتضى و مهدى و سه دختر كه به ترتیب سن، با شیخ محمد تویسركانى، شیخ‌احمد همدانى (پدر عبدالحسین و عبدالهادى حائرى) و سیدمحمد محقق داماد، ازدواج كردند.<ref>همان</ref>


    بعد از استخاره ايشان تصميم خود را مبنى بر اقامت در قم به اطلاع مردم رساند و اصحاب و شاگردان ايشان هم كه از ماندن استاد خود (در قم) اطلاع يافتند مشتاقانه رهسپار اين شهر گرديدند.
    ==ویژگی‌های اخلاقی==


    ==تأسيس حوزۀ علميّۀ قم==
    برخى ویژگی‌هاى آیت‌اللّه حائرى را چنین برشمرده‌اند: خوش‌اخلاقى، شوخ‌طبعى، اعتدال و پرهیز از ریاكارى. نیز گفته‌اند كه او در مصرف وجوهات شرعى، بسیار محتاط بود و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستى حاكم بود و حتى می‌كوشید از برخى لوازم عرفى ریاست هم پرهیز كند؛ مثلاً وجوه شرعى را معمولاً نزد خود نگاه نمی‌داشت، بلكه آنها را به‌امانت به اشخاص معتمد خود می‌سپرد و نیازمندان و مصرف‌كنندگان وجوه را به آنان ارجاع می‌داد. حائرى به آسایش و رفاه مردم و كاستن از مشكلات گوناگون آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله كارهاى عام‌المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمى قم بود. وى در حادثه سیل قم در 1313ش.<ref>ر.ک: مؤمن، محمد، ص36</ref> با جدیت به یارى و اسكان سیل‌زدگان مبادرت كرد. به تأمین معاش طلاب و برطرف كردن مشكلاتشان توجه ویژه داشت، گاهى شخصاً به حجره‌هاى آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پركار و كوشا را تشویق می‌كرد.<ref>رئیس‌زاده، محمد، ص481</ref>
    آيت الله حائرى اولين اقدامى كه در سال 1340 هجرى قمرى انجام داد تأسيس يا به تعبير صحيح‌تر، تجديد مركزيت حوزۀ علميّۀ قم در شرايط دشوار آن روز بود، كه تقريبا مصادف بود با كودتاى انگليسى رضاخان. رضاخان بعد از تحكيم پايه‌هاى قدرت خود تلاش گسترده و همه جانبه‌اى براى انحلال حوزۀ نو پاى قم داشت و اگر لطف امام زمان عجل الله تعالى فرجه و همت و پشتكار و مقاومت مرحوم حاج شيخ نبود، بى هيچ ترديد اثرى از آن زحمات باقى نمى‌ماند.


    ==صفات فاضله و اخلاق حسنه==
    ==حائری زمینه‌ساز نهضت اسلامی==
    در اينجا به طور فهرست‌وار به برخى از خصايص اخلاقى ايشان اشاره مى‌كنيم:


    مرحوم آيت الله حائرى مردى فوق العاده خوش اخلاق و خوش برخورد بود. ظاهر و باطنش يكى بود و طلاب را دوست داشت و به اهل علم و فضيلت عشق و مى‌ورزيد و علاقۀ عميقى داشت.
    تعامل حائری با حکومت پهلوی در دوران زعامت دینی، پرسش‌هایی را در مورد مسلک سیاسی او ایجاد کرده است. آنچه در جمع‌بندی سلوک حائری می‌توان گفت آن است که وی با بصیرت، بردباری، احتیاط و درایت، مذهب را حفظ کرد. بر اساس گزارش‌های موجود، حائری در آن زمان با وجود مشاهده اعمال ضد دین رضاشاه، نه تنها با قیام موافق نبود، بلکه آن را معقول و مؤثر نمی‌دانست. اقدام او به حفظ حوزه نوپای قم و تربیت شاگردان برجسته در تمامی سطوح قابل مشاهده است. واکنش قهرآمیز وی در موضوعی مانند قرار دادن حوزه علمیه قم به عنوان زیرمجموعه وزارت معارف و اوقاف، و اخذ امتحانات در آن وزارتخانه، بیانگر نقش تاریخی او و نیز درکی قوی از میزان اهمیت نگاهبانی از حوزه است. همین شیوه عملکرد او زمینه را برای پایان بخشیدن به استبداد، سلطه بیگانگان و اجرای دقیق احکام اسلامی فراهم نمود و مقدمه‌ای برای انقلاب به دست [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]](ره) گردید.<ref>تولایی، محمد، ص58-56</ref>


    او هنگام نشستن در مجلس صدر و ذيل نمى‌شناخت و همانند سيرۀ حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هر جا را كه مناسب مى‌ديد، مى‌نشست. و بر خلاف حساسيتى كه در آن زمان در شهر اراك براى محل نشستن افراد (در پايين يا بالاى مجلس) وجود داشت، هنگام ورود به هر مجلس، در اولين جاى خالى موجود مى‌نشست و با اين رويه، آن سنت غلط را از ميان برداشت.
    ==رحلت==


    يكى از شاگردان معظم له نقل مى‌كند: ايشان هرگز در خوردن غذا به غذاهاى لذيذ توجه نمى‌كرد و تعمد داشت غذاهاى ساده و بى‌خورشت ميل كند. او از يك تقواى باطنى سرشار برخوردار بود و بارها مى‌فرمود «من هرگز براى خود رياست و زعامت، دست و پا نكرده‌ام» و مسألۀ زعامتِ خود را انجام يك تكليف و امانت الهى مى‌دانست.
    اين عالم بزرگوار و فقيه نامدار در شب شنبه 17 ذيقعدۀ سال 1355ق مصادف با 1315ش پس از عمرى خدمات شايان توجه به اسلام و مسلمين به رحمت ايزدى پيوست.


    از همدوره‌هاى خود تجليل كرده و به معرفى آنها مى‌پرداخت.
    پيكر شريف اين مرجع عاليقدر در ميان حزن و اندوه شيفتگان اهل‌بيت عصمت و طهارت با شكوه خاصى تشييع شده و با وجود منع حکومت، بازار در قم تعطیل و تشییع جنازه کم‌نظیری برپا شد. حائری را در رواق بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپردند که بعدها به قبة العلما موسوم گشت.<ref>تولایی، علی، ص55؛ مؤمن، ص28</ref>


    او حقوق همسر را دقيقا رعايت مى‌كرد و در زندگى به مسايلى توجه داشت كه معمولا افراد از آن غفلت دارند.
    ==آثار==


    بازار شهر اراك بازارى طولانى است و منزل مرحوم حائرى در انتهاى بازار و محل تدريسشان اوايل بازار قرار داشت. وقتى ايشان از منزل عازم تدريس مى‌شدند، عبا را به دست گرفته و روى دوش نمى‌انداختند (اين در حالى بوده كه عده‌اى از بزرگان شهر با اطرافيان و تفنگ‌چى حركت مى‌كردند). ايشان پياده تا محل درس مى‌رفتند و اگر در بين راه كسى به دنبال ايشان حركت مى‌كرد مى‌ايستادند و در صورتى كه طرف، سؤال و يا نيازى داشت آن را بر طرف كرده و خود به تنهايى به راه ادامه مى‌دادند.
    حائرى مانند استادانش، فشاركى و شیرازى، و به‌ویژه به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، كمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندى از او برجاى مانده است كه می‌توان آنها را چهار نوع دانست:


    همچنين گاهى بر سر محل امضاى قباله‌ها و يا برخى اسناد بين افراد اختلاف پيدا مى‌شد و مرحوم آقاى حائرى براى اينكه با اين فكر غلط مبارزه كنند، معمولا پايين همۀ امضاها، امضا مى‌كردند.
    #تألیف تقریرات درس استادانش كه از این نمونه، فقط از تقریرات درس اصول فقه فشاركى یاد شده است.
    #تقریرات درسهاى خود او كه شاگردانش آنها را تدوین كرده‌اند، مانند رساله الاجتهاد و التقلید و كتاب التجارة، هر سه به قلم [[اراکی، محمدعلی|محمدعلى اراكى]] و تقریرات درسهاى او به قلم [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سید محمدرضا گلپایگانى]] و میرزا محمود آشتیانى.
    #پنج اثرى است كه خود او تألیف كرده است. یكى در اصول فقه به نام دُرَرُالفوائد و چهار اثر دیگر در فقه: كتاب النكاح، كتاب الرضاع، كتاب المواریث و كتاب الصلوة. در میان کتاب‌هاى فقهى او، كتاب الصلوة كه در كربلا تألیف شده، مهم دانسته شده و برخى عالمان در آثار خود به آن ارجاع داده‌اند.
    #چهارمین نوع از آثار او، رساله‌هاى عملیه و فتاواى او با نامهاى گوناگون هستند كه یا مستقلاً منتشر شده‌اند (مانند ذخیرةالمعاد، مجمع‌الاحكام، مجمع المسائل، منتخب‌الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسك حج) یا به صورت حاشیه بر آراى دیگران نوشته شده‌اند (مانند حاشیه بر عروةالوثقى اثر سیدمحمدكاظم یزدى و حاشیه بر انیس‌التجّار اثر [[نراقی، مهدی بن ابی‌ذر|ملامهدى نراقى]]. همچنین رساله‌هایى در پاسخ به استفتائات گوناگون از او، با عنوان سؤال و جواب، تدوین شده است.  


    ايشان روحيۀ ايثارگرى عجيبى داشت و چندين سال تكفل مخارج يكى از اساتيد خود (مرحوم فشاركى) را به عهده گرفت و پس از رحلت استاد نيز، با اينكه خود نيازمند بود باز لطف خويش را از خانوادۀ استادش قطع نفرمود.
    مهم‌ترین تألیف حائرى، دررالفوائد است كه دُرَرُالاصول هم نامیده شده است. این اثر از یك سو، ریشه در مبانى اصولى [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|فشاركى]] دارد و نشان‌دهنده تأثیرپذیرى فراوان حائرى از نظریات استاد خویش است تا جایى كه برخى این اثر را برآمده از تقریرات او از درس [[فشارکی اصفهانی، سید محمد بن امیرقاسم|فشاركى]] معرفى كرده‌اند.<ref>همان، ص482</ref>


    از امتيازات مرحوم حائرى علاقۀ فوق العادۀ ايشان به خاندان پيامبر عليهم السلام بود و در اين ميان به حضرت سيد الشهداء حسين بن على عليهما السلام بسيار عشق مى‌ورزيد و هميشه قبل از تدريس، از مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزمانى تبريزى مى‌خواست روضه خوانى كند و اين مرد بزرگ هر روز پيش از درس چند دقيقه روضه مى‌خواند و آنگاه مرحوم حاج شيخ درس را شروع مى‌كردند.
    ==پانویس==
    <references />


    مجلس روضه خوانى مرحوم حائرى تنها در روزهاى درس نبود. ايشان در ايام محرم نيز اقامۀ عزا فرموده و در روز عاشورا با هيئتى خاص (پاى برهنه و گل به پيشانى و صورت ماليده) در دسته‌هاى عزادارى شركت مى‌كرد و به عزادارى مى‌پرداخت. در ايام فاطميۀ دوم (در ماه جمادى الثانية) نيز، كه عزادارى در ايران مرسوم نبود، با همت ايشان هر سال مجالس عزا بر پا مى‌گرديد.
    امتياز ديگر مرحوم حاج شيخ عدم استفاده از بيت المال براى مخارج شخصى بود مگر به قدر ضرورت.
    ==فرزندان==
    از معظم له دو فرزند برومند مانده است كه هر يك چون ستاره‌اى فروزان دنياى علم را روشن نموده‌اند و از مفاخر عصر ما به شمار مى‌آيند:
    # حضرت آيت الله حاج شيخ مرتضى حائرى از اساتيد و علماى بزرگ حوزۀ علميّۀ قم كه 15 اسفند 1364 هجرى شمسى رحلت نمود.
    # حضرت حجة الإسلام و المسلمين حاج شيخ مهدى حائرى كه قبلا به عنوان نمايندۀ مرحوم آيت الله بروجردى در واشنگتن فعاليت داشت و پس از آن در تهران ساكن شد و به تدريس در دانشگاه تهران و تأليف و تصنيف مشغول شد.
    ==پاسخ به يك سؤال==
    ممكن است اين سؤال پيش آيد كه چرا رئيس و مؤسّس حوزۀ علميّۀ قم مرحوم آيت الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى، با حكومت جبار و خودكامۀ رضاخانى به مخالفت بر نخاست و در ماجراى قيام علماى تبريز و علماى مهاجر اصفهان و ديگر شهرهاى ايران و قيام آيت الله آقا حسين قمى با آنها همكارى و معاضدت نكرد؟
    پاسخ اين سؤال آن است كه مرحوم آيت الله حائرى پس از رنج بسيار در آن ايام به تازگى حوزۀ علميّۀ قم را در ايران داير كرده بود و رضاخان و قدرت جهنمى او را به خوبى مى‌شناخت، به خصوص آن موقع رشد سياسى مردم چندان بالا نبود كه بتوان مبارزه كرد.
    از اين رو آيت الله حائرى دچار باب تزاحم و موضوع اهم و مهم شده بود. به اين معنى كه امر داير بود بين اينكه با رضاخان درافتد و مردم با قتل عامى مانند مسجد گوهر شاد مواجه شوند و بقيۀ صحنه را رها كنند و روحانيت شيعه بكلى شكست بخورد و سازمان حوزۀ علميّۀ قم برچيده شود، يا اينكه با رضاخان به طور كجدار و مريض سر كند تا بتواند با اداره و ادامۀ كار حوزۀ علميّۀ قم، علما و فقها و مجتهدين و مردانى مجاهد و مبارز براى آيندۀ ايران و دنياى اسلام تربيت نمايد.
    آيت الله حائرى با صبر سياسى و دور انديشى مخصوص به خود، راه دوم را انتخاب نمود و در تمام دورۀ رضاخان حوزۀ علميّۀ قم را با همۀ تحميلات و فشارهاى حكومت رضاخان به خوبى اداره كرد و از همين حوزه بود كه زعيم عاليقدر، حضرت امام خمينى (ره) و ساير مراجع كنونى قم به عنوان شاگردان آيت الله حائرى برخاستند و در نتيجه طومار سلطنت پنجاه و هشت سالۀ پهلوى درهم پيچيده شد.
    ==تأليفات==
    مرحوم آيت الله حائرى آثار علمى و ارزنده‌اى از خود به يادگار گذاشته كه برخى از آنها عبارتند از:
    # كتاب الصلوة در فقه، مكرر چاپ شده است.
    # تقريرات، اين كتاب در اصول فقه و تقرير درس استادش مرحوم فشاركى است.
    # درر الفوائد، كه به درر الأصول مشهور است.
    # كتاب الرضاع
    # كتاب المواريث
    # كتاب النكاح
    ==ديگر آثار==
    مرحوم حائرى تنها مؤسّس حوزه نبود. او يكى از مراجع تقليد شيعيان زمان خويش نيز بود و آثار خيريۀ فراوانى از ايشان به يادگار مانده، از جمله:
    # تأسيس كتابخانۀ مدرسۀ فيضيه
    # تأسيس بيمارستان سهاميه
    # سد رودخانۀ قم، كه پس از جريان سيلى ويرانگر و پر خسارت به همّت ايشان و كمك مردم قم ساخته شد.
    # بناى قلعۀ مبارك‌آباد به منظور اسكان سيل زدگان در سال 1353 هجرى قمرى.
    ==رحلت==
    اين عالم بزرگوار و فقيه نامدار در سپيده دم روز 17 ذيقعدۀ سال 1355 هجرى قمرى مصادف با 1314 هجرى شمسى در آستانۀ 80 سالگى و پس از عمرى خدمات شايان توجه به اسلام و مسلمين به رحمت ايزدى پيوست.


    پيكر شريف اين مرجع عاليقدر در ميان حزن و اندوه شيفتگان اهل بيت عصمت و طهارت با شكوه خاصى تشييع شده و در جوار مرقد ملكوتى حضرت معصومه سلام الله عليها در شهر قم به خاك سپرده شد.
    ==منابع مقاله==


    #رئیس‌زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، جلد 12، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1387.
    #تولایی، علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 20، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1391.
    #ریحان یزدی، سید علی‌رضا، آینه دانشوران، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ سوم با تعلیقات و اضافات، مهرماه 1372.
    #مؤمن، محمد، مقدمه تحقیقی دررالفوائد، عبدالکریم حائری، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة السادسة، 1418ق.


    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    [[حائری یزدی، مهدی]]/ فرزند آیت الله عبدالکریم حائری یزدی
    {{وابسته‌ها}}


    [[تعلیقة شریفة علی بحث الخیارات و الشروط من کتاب المتاجر لشیخنا العلامة الأنصاري (قدس سره)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: افاده
    [[تعليقة شريفة علی بحث الخيارات و الشروط من كتاب المتاجر لشيخنا العلامة الأنصاري قدس‌سره]]  


    [[کتاب الصلاه (للحایری)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[کتاب الصلاة (للحایری)]]  


    [[رساله شریفه مجمع الرسائل]] / نوع اثر: کتاب / نقش: حاشيه نويس
    [[الصلوة (حائری یزدی)]]  


    [[درر الفوائد ( حائری یزدی، عبدالکریم - طبع جدید )]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[رساله شریفه مجمع الرسائل]]  


    [[درر الفوائد ( حائری یزدی، عبدالکریم - طبع قدیم )]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[استفتائات (حائری یزدی)]]


    [[غرر العوائد من درر الفوائد]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[درر الفوائد (حائری یزدی، عبدالکریم - طبع جدید)]]  


    [[حاشیة علی درر الفوائد]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[درر الفوائد (حائری یزدی، عبدالکریم - طبع قدیم)]]  


    [[کتاب النکاح]] / نوع اثر: کتاب / نقش: افاده
    [[غرر العوائد من درر الفوائد]]  


    [[کتاب الصلوة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: افاده
    [[حاشیة علی درر الفوائد]]  


    [[الصلوة (سنگي)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[کتاب النکاح (حائری)]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:مراجع تقلید]]
    [[رده:شاگردان میرزای شیرازی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۳۸

    حائری، عبدالکریم
    نام حائری، عبدالکریم
    نام‎های دیگر آی‍ت‌ال‍ل‍ه‌ ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م

    ح‍اج‌ ش‍ی‍خ‌

    ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ج‍ع‍ف‍ر

    ی‍زدی‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د ج‍ع‍ف‍ر

    ی‍زدی‌ ح‍ائ‍ری‌، ع‍ب‍دال‍ک‍ری‍م‌

    محقق حائرى

    Abdul-Karim Haeri Yazdi

    نام پدر محمدجعفر
    متولد 1238 ش
    محل تولد مهرجرد میبد
    رحلت 1315 ش یا 1355 ق یا 1937‌م قم
    اساتید فاضل اردكانى


    میرزاى بزرگ، محمدحسن شیرازى

    شیخ فضل‌اللّه نورى

    سیدمحمد فشاركى اصفهانى

    میرزامحمدتقى شیرازى

    میرزا حسین نورى

    برخی آثار غرر العوائد من درر الفوائد، کتاب الصلاة (للحایری)، تعليقة شريفة علی بحث الخيارات و الشروط من كتاب المتاجر لشيخنا العلامة الأنصاري قدس‌سره
    کد مؤلف AUTHORCODE00176AUTHORCODE

    عبدالكریم حائرى یزدى (1238-1315ش)، فقیه امامی، مرجع تقلید و مؤسس حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۵ش، از مهمترین شاگردان او می‌توان به میرزاهاشم آملى، محمدعلى اراكى، امام خمینى، سیداحمد خوانسارى، سیدمحمدرضا گلپایگانى، سید شهاب‌الدین نجفى مرعشى اشاره کرد.

    مهدى حائرى يزدى (1302-1378ش) فرزند ایشان است.

    ولادت

    در سال 1276 یا 1280ق در خانواده‌اى کشاورز و پارسا در مِهرجِرد میبد یزد به دنیا آمد.[۱]

    تحصیلات

    عبدالکریم در کودکی با هدایت شوهرخاله خود، میر ابوجعفر که روحانی بود، برای تحصیل به اردکان رفت و نزد مجدالعلمای اردکانی تحصیل کرد. سپس در نوجوانی به یزد رفت و با سكونت در مدرسه محمدتقی‌خان، معروف به مدرسه خان، ادبیات عرب و برخى دیگر از درسهاى مقدماتى حوزه را نزد عالمانى چون سیدحسین وامق و سیدیحیى مجتهد یزدى فراگرفت.[۲]

    هجرت به عراق

    وی در سال 1296 یا 1298ق براى ادامه تحصیل، به همراه مادرش، راهى عراق شد. نخست به كربلا رفت و حدود دو سال زیرنظر فاضل اردكانى (عالم بزرگ و رئیس حوزه علمیه كربلا) به تحصیل پرداخت.[۳] و درسهاى سطوح میانى فقه و اصول را در آنجا آموخت. سپس به توصیه فاضل اردكانى كه استعداد او را فراتر از ظرفیت آن زمان حوزه علمیه كربلا یافته بود و با معرفی‌نامه‌اى از جانب او براى میرزاى بزرگ، محمدحسن شیرازى، به سامرا رفت. میرزا او را به‌گرمی‌پذیرفت و از او خواست كه با فرزندش، سیدعلی‌آقا، مباحثه كند.

    دوره تحصیل حائرى در سامرا از 1300 تا 1312 یا 1313ق، تأثیر ژرفى در شكل‌گیرى شخصیت علمى او داشت تا جایى كه می‌توان او را از اصحاب مكتب سامرا دانست. در سامرا، او نخست دو تا سه سال درسهاى سطوح عالى فقه و اصول را نزد استادانى چون شیخ فضل‌اللّه نورى، میرزا ابراهیم محلاتى شیرازى و میرزامهدى شیرازى به اتمام رساند و سپس در درسهاى خارج فقه و اصول سیدمحمد فشاركى اصفهانى و میرزامحمدتقى شیرازى، و مدتى در مجلس درس میرزا محمدحسن شیرازى شركت كرد و از میرزا حسین نورى (صاحب مستدرك الوسائل) اجازه روایت دریافت كرد.

    در میان استادان حائرى، نقش فشاركى بسیار جدّی‌تر و پررنگ‌تر و مدت فراگیرى حائرى از او طولانی‌تر از دیگران بوده، تا جایى كه از بهترین و نزدیك‌ترین شاگردان او به شمار می‌رفته است؛ بنابراین حائرى، به تعبیرى، دست‌پرورده فشاركى بوده است. این استاد و شاگرد چند ماه پس از درگذشت میرزاى بزرگ (1312ق) از سامرا به نجف نقل مكان كردند. حائرى در نجف نیز همواره در درس استادش شركت می‌كرد و در ماه‌هاى آخر عمر فشاركى، از او مراقبت هم می‌كرد. به گزارش شمارى از منابع، حائرى در نجف در زمان حیات فشاركى، در درس آخوند خراسانى هم شركت می‌كرده است.[۴]

    حوزه علمیه اراک

    حائرى پس از درگذشت فشاركى با اصرار و همراهى دوست خود، محمود عراقى (فرزند آقامحسن عراقى، روحانى متمكّن و متنفذ اراك)، به ایران بازگشت و در سلطان‌آباد (اراك كنونى) حوزه درس پررونقى دایر كرد. شمارى از منابع، سال بازگشت او را 1316 و شمارى دیگر، 1318ق گزارش كرده‌اند.

    در 1324ق، هم‌زمان با آغاز نهضت مشروطه، به نجف بازگشت و پس‌از چندماه به اتفاق دوست صمیمى خود، محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى، به كربلا رفت. وى این‌بار قصد توطن كرد و حدود هشت سال در كربلا ماند و از آن زمان به حائرى ملقب شد. او در كربلا به تدریس پرداخت. شاگردان برجسته او در این دوره، علی‌اكبر كاشانى، مصطفى كشمیرى، احمد مازندرانى و سیدصدرالدین صدر بودند. در اثناى اقامت حائرى در كربلا، از او براى بازگشت به اراك درخواست‌هاى زیادى شد. سرانجام، او در 1332 یا اوایل 1333ق با این شرط كه در اداره حوزه علمیه مستقل باشد، به اراك رفت و در مدت اقامت هشت ساله‌اش در آنجا، علاوه بر اداره حوزه، به تدریس فقه و اصول پرداخت. حائرى كه دهه ششم زندگى خود را می‌گذراند و نام و نشان بیشترى یافته بود توانست طلابى را از سایر مناطق به اراك جذب كند و حوزه‌اى با حدود سیصد علم‌آموز شكل دهد.[۵] او در پاسخ به نامه استادش، میرزامحمدتقى شیرازى، پس از فوت سیدمحمدكاظم یزدى (1337) كه از او خواسته بود به عتبات برگردد و خود را براى مرجعیت شیعه مهیا سازد، اقامت در ایران را وظیفه خود خواند و از قرارگرفتن ایران و ایرانیان در مسیر تباهى و انحطاط فكرى اظهار نگرانى كرد.[۶]

    تأسیس حوزه علمیه قم

    حائرى در 1337ق به قصد زیارت مرقد امام رضا علیه‌السلام عازم مشهد شد و در مسیر خود چند روز در قم ماند و با اوضاع این شهر و حوزه علمى آن آشنا شد و از مهجورى و غربت مدارس علمى آنجا افسوس خورد. در ماه رجب 1340ق بار دیگر، در پى دعوت تنى چند از عالمان قم از او (از جمله دعوت كتبى میرزا محمد فیض) و نیز براى زیارت مرقد حضرت معصومه(س)، با همراهى چند تن، از جمله فرزند خردسالش مرتضى، به قم رفت و با استقبال بسیارى از علما و مردم قم و درخواست آنان براى اقامت او در این شهر مواجه شد. نخست تردید داشت، ولى پس از پافشارى شمارى از عالمان، به‌ویژه محمدتقى بافقى، حائرى استخاره كرد و سپس تصمیم گرفت در قم بماند؛ تصمیمى كه در پى آن حوزه‌اى بزرگ در آن شهر تأسیس شد و حائرى، «آیت‌اللّه مؤسس» لقب گرفت.

    علاوه بر سیدمحمدتقى خوانسارى، كه همراه حائرى به قم رفته بود، بسیارى از شاگردان او، از جمله شاگردان برجسته‌اى چون سید احمد خوانسارى، سید روح الله خمینی (امام خمینى)، سید محمدرضا گلپایگانى و محمدعلى اراكى به قم منتقل شدند. با این هجرت و آغاز شدن درس حائرى در قم و همراهى و همكارى عالمان قم حال و هواى مدارس دینى آنجا دگرگون و حوزه علمى قم پرتحرك شد.

    گر چه قم در گذشته هم در دوره‌هایى، حوزه‌هاى علمى پررونقى داشت، اما هیچگاه بدین‌درجه از شكوفایى و اعتبار نرسیده بود و در ردیف حوزه‌هاى درجه اول جهان اسلام به‌شمار نمی‌رفت. سید ابوالحسن اصفهانى و محمدحسین نائینى نیز در تثبیت این حوزه نقش مهمى داشتند. به گزارش بسیارى از منابع، حائرى با استقبال از حضور آن دو در قم و فراهم كردن مقدمات تدریسشان، شاگردان خود را به حضور در درس آنان تشویق كرد.

    با پرآوازه شدن حوزه علمیه قم و ورود شمارى از عالمان و مدرسان و بسیارى از محصلان سایر حوزه‌ها یا محصلان جدید، تعداد طلاب از هزار تن گذشت. از آن پس، نام شیخ عبدالكریم - كه دوستان و شاگردانش بیشتر از او با عنوان «حاج شیخ» یاد می‌كردند- با نام حوزه قم پیوند خورد.[۷]

    مرجعیت شیعه

    هرچند حائرى هیچگاه خود را در معرض مقام مرجعیت قرار نداده و بلكه با ترك حوزه علمى عراق، از آن فاصله گرفته بود، پس از درگذشت سید محمدكاظم یزدى و شیخ‌الشریعه اصفهانى و میرزامحمدتقى شیرازى، در فاصله سالهاى 1337 تا 1339ق كه حائرى هنوز در اراك به سر می‌برد، شمارى از كسانى كه در تكاپوى انتخاب مرجع تقلید بودند، به او رجوع كردند. پس از هجرت او به قم و افزایش شهرتش، رفته‌رفته بر مقلدان او افزوده شد تا اینكه بسیارى از ایرانیان و برخى شیعیان سایر كشورها، از جمله عراق و لبنان، از مقلدان او شدند. از جمله عوامل مهم و مؤثر در مرجعیت حائرى را توجه ویژه میرزامحمدتقى شیرازى به او، از جمله ارجاع مقلدان خود به حائرى در مسائل مورد احتیاط، دانسته‌اند.[۸]

    شاگردان

    حائرى در قم با جدیت به تدریس فقه و اصول پرداخت. از حوزه درس حائرى، عالمان بزرگى سر برآوردند كه تنى چند از آنان در عصر خود به مقام مرجعیت رسیدند. در کتاب‌های شرح حال نام بیش از 80 تن از شاگردان حائری ذکر شده است.[۹] میرزاهاشم آملى، محمدعلى اراكى، سیداحمد حسینى زنجانى، امام خمینى، سیداحمد خوانسارى، سیدمحمدتقى خوانسارى، سیدمحمد داماد، سیدابوالحسن رفیعى قزوینى، سیدكاظم شریعتمدارى، سیدصدرالدین صدر، سیدكاظم گلپایگانى، سیدمحمدرضا گلپایگانى، آخوند ملاعلى معصومى همدانى، سیدشهاب‌الدین نجفى مرعشى و میرسیدعلى یثربى همدانى از جمله شاگردان او بودند.[۱۰]

    مشهورترین شاگرد حائری امام خمینی(ره) است که گاه در آثار علمی خود به نقد دیدگاه‌های استاد با عنوان «شیخنا العلامة» پرداخته است.[۱۱]

    فرزندان

    حائرى پنج فرزند داشت: دو پسر به نامهاى مرتضى و مهدى و سه دختر كه به ترتیب سن، با شیخ محمد تویسركانى، شیخ‌احمد همدانى (پدر عبدالحسین و عبدالهادى حائرى) و سیدمحمد محقق داماد، ازدواج كردند.[۱۲]

    ویژگی‌های اخلاقی

    برخى ویژگی‌هاى آیت‌اللّه حائرى را چنین برشمرده‌اند: خوش‌اخلاقى، شوخ‌طبعى، اعتدال و پرهیز از ریاكارى. نیز گفته‌اند كه او در مصرف وجوهات شرعى، بسیار محتاط بود و بر زندگی‌اش زهد و ساده‌زیستى حاكم بود و حتى می‌كوشید از برخى لوازم عرفى ریاست هم پرهیز كند؛ مثلاً وجوه شرعى را معمولاً نزد خود نگاه نمی‌داشت، بلكه آنها را به‌امانت به اشخاص معتمد خود می‌سپرد و نیازمندان و مصرف‌كنندگان وجوه را به آنان ارجاع می‌داد. حائرى به آسایش و رفاه مردم و كاستن از مشكلات گوناگون آنان توجه بسیار داشت؛ از جمله كارهاى عام‌المنفعه او تأسیس بیمارستان سهامیه قم و تشویق به ساختن بیمارستان فاطمى قم بود. وى در حادثه سیل قم در 1313ش.[۱۳] با جدیت به یارى و اسكان سیل‌زدگان مبادرت كرد. به تأمین معاش طلاب و برطرف كردن مشكلاتشان توجه ویژه داشت، گاهى شخصاً به حجره‌هاى آنان می‌رفت، از میزان توجه آنان به درس و مطالعه آگاه می‌شد و افراد پركار و كوشا را تشویق می‌كرد.[۱۴]

    حائری زمینه‌ساز نهضت اسلامی

    تعامل حائری با حکومت پهلوی در دوران زعامت دینی، پرسش‌هایی را در مورد مسلک سیاسی او ایجاد کرده است. آنچه در جمع‌بندی سلوک حائری می‌توان گفت آن است که وی با بصیرت، بردباری، احتیاط و درایت، مذهب را حفظ کرد. بر اساس گزارش‌های موجود، حائری در آن زمان با وجود مشاهده اعمال ضد دین رضاشاه، نه تنها با قیام موافق نبود، بلکه آن را معقول و مؤثر نمی‌دانست. اقدام او به حفظ حوزه نوپای قم و تربیت شاگردان برجسته در تمامی سطوح قابل مشاهده است. واکنش قهرآمیز وی در موضوعی مانند قرار دادن حوزه علمیه قم به عنوان زیرمجموعه وزارت معارف و اوقاف، و اخذ امتحانات در آن وزارتخانه، بیانگر نقش تاریخی او و نیز درکی قوی از میزان اهمیت نگاهبانی از حوزه است. همین شیوه عملکرد او زمینه را برای پایان بخشیدن به استبداد، سلطه بیگانگان و اجرای دقیق احکام اسلامی فراهم نمود و مقدمه‌ای برای انقلاب به دست امام خمینی(ره) گردید.[۱۵]

    رحلت

    اين عالم بزرگوار و فقيه نامدار در شب شنبه 17 ذيقعدۀ سال 1355ق مصادف با 1315ش پس از عمرى خدمات شايان توجه به اسلام و مسلمين به رحمت ايزدى پيوست.

    پيكر شريف اين مرجع عاليقدر در ميان حزن و اندوه شيفتگان اهل‌بيت عصمت و طهارت با شكوه خاصى تشييع شده و با وجود منع حکومت، بازار در قم تعطیل و تشییع جنازه کم‌نظیری برپا شد. حائری را در رواق بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپردند که بعدها به قبة العلما موسوم گشت.[۱۶]

    آثار

    حائرى مانند استادانش، فشاركى و شیرازى، و به‌ویژه به سبب اشتغالات فراوان در دوره اقامتش در قم، كمتر به تألیف پرداخت. با این حال، آثار ارزشمندى از او برجاى مانده است كه می‌توان آنها را چهار نوع دانست:

    1. تألیف تقریرات درس استادانش كه از این نمونه، فقط از تقریرات درس اصول فقه فشاركى یاد شده است.
    2. تقریرات درسهاى خود او كه شاگردانش آنها را تدوین كرده‌اند، مانند رساله الاجتهاد و التقلید و كتاب التجارة، هر سه به قلم محمدعلى اراكى و تقریرات درسهاى او به قلم سید محمدرضا گلپایگانى و میرزا محمود آشتیانى.
    3. پنج اثرى است كه خود او تألیف كرده است. یكى در اصول فقه به نام دُرَرُالفوائد و چهار اثر دیگر در فقه: كتاب النكاح، كتاب الرضاع، كتاب المواریث و كتاب الصلوة. در میان کتاب‌هاى فقهى او، كتاب الصلوة كه در كربلا تألیف شده، مهم دانسته شده و برخى عالمان در آثار خود به آن ارجاع داده‌اند.
    4. چهارمین نوع از آثار او، رساله‌هاى عملیه و فتاواى او با نامهاى گوناگون هستند كه یا مستقلاً منتشر شده‌اند (مانند ذخیرةالمعاد، مجمع‌الاحكام، مجمع المسائل، منتخب‌الرسائل، وسیلةالنجاة و مناسك حج) یا به صورت حاشیه بر آراى دیگران نوشته شده‌اند (مانند حاشیه بر عروةالوثقى اثر سیدمحمدكاظم یزدى و حاشیه بر انیس‌التجّار اثر ملامهدى نراقى. همچنین رساله‌هایى در پاسخ به استفتائات گوناگون از او، با عنوان سؤال و جواب، تدوین شده است.

    مهم‌ترین تألیف حائرى، دررالفوائد است كه دُرَرُالاصول هم نامیده شده است. این اثر از یك سو، ریشه در مبانى اصولى فشاركى دارد و نشان‌دهنده تأثیرپذیرى فراوان حائرى از نظریات استاد خویش است تا جایى كه برخى این اثر را برآمده از تقریرات او از درس فشاركى معرفى كرده‌اند.[۱۷]

    پانویس

    1. تولایی، علی، ص53؛ رئیس‌زاده، محمد، ص477؛ مؤمن، محمد، ص17
    2. همان؛ ریحان یزدی، سید علی‌رضا، ص22
    3. تولایی، علی، ص53
    4. رئیس زاده، محمد، ص477-476
    5. مؤمن، محمد، ص19
    6. رئیس زاده، محمد، ص478-477
    7. رئیس زاده، محمد، ص479-478؛ مؤمن، محمد، ص21
    8. رئیس زاده، محمد، ص479
    9. تولایی، علی، ص55
    10. رئیس‌زاده، محمد، ص479
    11. تولایی، علی، ص55
    12. همان
    13. ر.ک: مؤمن، محمد، ص36
    14. رئیس‌زاده، محمد، ص481
    15. تولایی، محمد، ص58-56
    16. تولایی، علی، ص55؛ مؤمن، ص28
    17. همان، ص482


    منابع مقاله

    1. رئیس‌زاده، محمد، دانشنامه جهان اسلام، جلد 12، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1387.
    2. تولایی، علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد 20، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1391.
    3. ریحان یزدی، سید علی‌رضا، آینه دانشوران، قم، انتشارات کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ سوم با تعلیقات و اضافات، مهرماه 1372.
    4. مؤمن، محمد، مقدمه تحقیقی دررالفوائد، عبدالکریم حائری، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، الطبعة السادسة، 1418ق.

    وابسته‌ها