خاندان آیت‌الله بروجردی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - 'راهي' به 'راهی')
    خط ۳۱: خط ۳۱:
    }}
    }}


    '''خاندان آيت‌الله بروجردى'''، نوشته [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]]، با مقدمه، ترجمه و پاورقى‌هاى [[دوانی، علی|على دوانى]]، كتابى است كم‌حجم، اما پرمحتوا كه بازگوكننده نسب عالى و شناخت رجال بزرگ خاندان آن مرجع فقيد از خود او تا ابراهيم طباطباست كه با دو واسطه به امام حسن مجتبى(ع) مى‌پيوندد.
    '''خاندان آيت‌الله بروجردى'''، نوشته [[بروجردی، حسین|آيت‌الله بروجردى]]، با مقدمه، ترجمه و پاورقى‌هاى [[دوانی، علی|على دوانى]]، كتابى است كم‌حجم، اما پرمحتوا كه بازگوكننده نسب عالى و شناخت رجال بزرگ خاندان آن مرجع فقيد از خود او تا ابراهیم طباطباست كه با دو واسطه به امام حسن مجتبى(ع) مى‌پيوندد.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    خط ۳۹: خط ۳۹:


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    در مقدمه، نخست درباره خاندان طباطبا و مردان نامى آن‌ها و اينكه طباطبا يعنى چه و لقب كيست، توضيحاتى ارائه گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: دودمان ابراهيم طباطبا؛ احمد رئيس و دودمان وى؛ سادات طباطبا (حسنى و حسينى)؛ ابن طباطبا؛ علما، فقها، حكما و مراجع تقليد شيعه از خاندان طباطبا؛ خاندان آيت‌الله بروجردى؛ حاج ميرزا محمود بروجردى؛ نحوه انتساب خاندان آيت‌الله بروجردى با علامه ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] اول و سيد جمال‌الدين اسدآبادى و علماى خاندان طباطبايى<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18671/1/9 مقدمه، ص9-63]</ref>
    در مقدمه، نخست درباره خاندان طباطبا و مردان نامى آن‌ها و اينكه طباطبا يعنى چه و لقب كيست، توضيحاتى ارائه گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: دودمان ابراهیم طباطبا؛ احمد رئيس و دودمان وى؛ سادات طباطبا (حسنى و حسينى)؛ ابن طباطبا؛ علما، فقها، حكما و مراجع تقليد شيعه از خاندان طباطبا؛ خاندان آيت‌الله بروجردى؛ حاج ميرزا محمود بروجردى؛ نحوه انتساب خاندان آيت‌الله بروجردى با علامه ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] اول و سيد جمال‌الدين اسدآبادى و علماى خاندان طباطبايى<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18671/1/9 مقدمه، ص9-63]</ref>


    در فصل اول، نسب پدرى سيد محمد طباطبايى، معرفى شده است. ايشان سيد محمد بن عبدالكريم بن مراد بن شاه اسدالله بن جلال‌الدين امير بن حسن بن مجدالدين بن قوام‌الدين بن اسماعيل بن عباد بن ابوالمكارم بن عباد بن ابوالمجد بن عباد بن على بن حمزة بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن ابراهيم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهيم غمر بن حسن مثنى بن امام مجتبى(ع) ابومحمدحسن بن اميرالمؤمنين و سيدالوصيين [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18671/1/76 متن كتاب، ص76]</ref>
    در فصل اول، نسب پدرى سيد محمد طباطبايى، معرفى شده است. ايشان سيد محمد بن عبدالكريم بن مراد بن شاه اسدالله بن جلال‌الدين امير بن حسن بن مجدالدين بن قوام‌الدين بن اسماعيل بن عباد بن ابوالمكارم بن عباد بن ابوالمجد بن عباد بن على بن حمزة بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن ابراهیم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهیم غمر بن حسن مثنى بن امام مجتبى(ع) ابومحمدحسن بن اميرالمؤمنين و سيدالوصيين [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18671/1/76 متن كتاب، ص76]</ref>


    در فصل دوم، نسب مادرى سيد محمد طباطبايى و جهات انتساب وى به علامه [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]]، بررسى شده است. خلاصه تحقيق آيت‌الله بروجردى در اين باره، اين است كه طبق نوشته سيد عبدالله جزائرى در اجازه كبيره، مى‌بايد سيد عبدالكريم طباطبايى، جد ششم آيت‌الله فقيد، شوهر دختر ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] و سيد محمد پسر او، خواهرزاده علامه مجلسى صاحب «بحار الأنوار» باشد. صاحب «روضات» هم اين را نقل كرده و پذيرفته است. در صورتى كه سيد محمد در مواردى از كتاب‌هايش، ملا محمدصالح مازندرانى داماد [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] را جد و همسر او آمنه بيگم را جده خود و علامه مجلسى صاحب بحار را دائى خويش دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18671/1/60 پيشگفتار، ص60]</ref>
    در فصل دوم، نسب مادرى سيد محمد طباطبايى و جهات انتساب وى به علامه [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]]، بررسى شده است. خلاصه تحقيق آيت‌الله بروجردى در اين باره، اين است كه طبق نوشته سيد عبدالله جزائرى در اجازه كبيره، مى‌بايد سيد عبدالكريم طباطبايى، جد ششم آيت‌الله فقيد، شوهر دختر ملا [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] و سيد محمد پسر او، خواهرزاده علامه مجلسى صاحب «بحار الأنوار» باشد. صاحب «روضات» هم اين را نقل كرده و پذيرفته است. در صورتى كه سيد محمد در مواردى از كتاب‌هايش، ملا محمدصالح مازندرانى داماد [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] را جد و همسر او آمنه بيگم را جده خود و علامه مجلسى صاحب بحار را دائى خويش دانسته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/18671/1/60 پيشگفتار، ص60]</ref>

    نسخهٔ ‏۸ اکتبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۲۳

    ‏خاندان آیت‌الله بروجردی
    خاندان آیت‌الله بروجردی
    پدیدآورانبروجردی، حسین (نویسنده) دوانی، علی (مترجم)
    ناشرانصاريان
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1371 ش
    چاپ1
    موضوعبروجردی (خاندان) - نسب نامه

    بروجردی، حسین، 1253 - 1340 - سرگذشت‌نامه

    طباطبایی (خاندان) - نسب نامه

    مجتهدان و علما - سرگذشت‌نامه
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏CS‎‏ ‎‏1419‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏42‎‏ ‎‏ب‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خاندان آيت‌الله بروجردى، نوشته آيت‌الله بروجردى، با مقدمه، ترجمه و پاورقى‌هاى على دوانى، كتابى است كم‌حجم، اما پرمحتوا كه بازگوكننده نسب عالى و شناخت رجال بزرگ خاندان آن مرجع فقيد از خود او تا ابراهیم طباطباست كه با دو واسطه به امام حسن مجتبى(ع) مى‌پيوندد.

    ساختار

    كتاب با مقدمه مفصلى از على دوانى آغاز و مطالب در دو بخش، در قالب چهار فصل، تنظيم شده است.

    بخش اول كتاب، پيشگفتارى است راجع به سابقه خاندان طباطبايى و مردان نامى آن‌ها از علما و فقها و حكما و مراجع تقليد كه از ميان آن‌ها برخاسته‌اند و شرح حال اجمالى آيت‌الله بروجردى و بخش دوم، ترجمه رساله انساب خاندان آيت‌الله بروجردى با پاورقى‌هاى لازم كه توسط مترجم نوشته شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، نخست درباره خاندان طباطبا و مردان نامى آن‌ها و اينكه طباطبا يعنى چه و لقب كيست، توضيحاتى ارائه گرديده و سپس، به مطالب زير، پرداخته شده است: دودمان ابراهیم طباطبا؛ احمد رئيس و دودمان وى؛ سادات طباطبا (حسنى و حسينى)؛ ابن طباطبا؛ علما، فقها، حكما و مراجع تقليد شيعه از خاندان طباطبا؛ خاندان آيت‌الله بروجردى؛ حاج ميرزا محمود بروجردى؛ نحوه انتساب خاندان آيت‌الله بروجردى با علامه ملا محمدتقى مجلسى اول و سيد جمال‌الدين اسدآبادى و علماى خاندان طباطبايى[۱]

    در فصل اول، نسب پدرى سيد محمد طباطبايى، معرفى شده است. ايشان سيد محمد بن عبدالكريم بن مراد بن شاه اسدالله بن جلال‌الدين امير بن حسن بن مجدالدين بن قوام‌الدين بن اسماعيل بن عباد بن ابوالمكارم بن عباد بن ابوالمجد بن عباد بن على بن حمزة بن طاهر بن على بن محمد بن احمد بن محمد بن ابراهیم طباطبا بن اسماعيل ديباج بن ابراهیم غمر بن حسن مثنى بن امام مجتبى(ع) ابومحمدحسن بن اميرالمؤمنين و سيدالوصيين على بن ابى‌طالب(ع) است.[۲]

    در فصل دوم، نسب مادرى سيد محمد طباطبايى و جهات انتساب وى به علامه مجلسى اول، بررسى شده است. خلاصه تحقيق آيت‌الله بروجردى در اين باره، اين است كه طبق نوشته سيد عبدالله جزائرى در اجازه كبيره، مى‌بايد سيد عبدالكريم طباطبايى، جد ششم آيت‌الله فقيد، شوهر دختر ملا محمدتقى مجلسى و سيد محمد پسر او، خواهرزاده علامه مجلسى صاحب «بحار الأنوار» باشد. صاحب «روضات» هم اين را نقل كرده و پذيرفته است. در صورتى كه سيد محمد در مواردى از كتاب‌هايش، ملا محمدصالح مازندرانى داماد مجلسى اول را جد و همسر او آمنه بيگم را جده خود و علامه مجلسى صاحب بحار را دائى خويش دانسته است.[۳]

    اين معنى مى‌رساند كه سيد عبدالله جزائرى اشتباه كرده و مجلسى اول، دختر پنجمى نداشته است. سيد عبدالكريم شوهر دختر ملا محمدصالح و آمنه بيگم؛ يعنى داماد و دختر مجلسى اول و سيد محمد با يك واسطه، خواهرزاده علامه مجلسى دوم صاحب بحار است.[۴]

    تحقيقى كه محدث نورى در «فيض القدسى» در وجه انتساب بحرالعلوم به علامه مجلسى نموده، راه دورى است و او از نوشته سيد عبدالله هم كه خود نقل كرده، غافل بوده است. حل مطلب توسط آيت‌الله بروجردى، بدين گونه است كه ملا محمدصالح مازندرانى از آمنه بيگم دختر مجلسى اول دو دختر داشته است؛ يكى همسر ابوالمعالى كبير بوده كه همه نوشته‌اند و ديگرى كه در مآخذ نيامده، همسر سيد عبدالكريم و مادر سيد محمد طباطبائى بوده است؛ زيرا فرزندان ملا محمدصالح، مانند فرزندان علامه مجلسى اول درست ضبط نشده و به همين جهت اين ابهام و سردرگمى پيش آمده است.[۵]

    على دوانى كه يكى از شاگردان آيت‌الله بروجردى است، اين اثر را كه آن مرجع بزرگ، سخت بدان علاقه داشت، به فارسى ترجمه نموده تا از اين راه، دين خود را به آن بزرگوار، ادا نمايد تا به‌علاوه نخستين شرح حال جامعى كه به نام كتاب «شرح زندگانى آيت‌الله بروجردى» نوشته شده است، تكميلى براى شرح حال آن مرجع و خاندان بزرگش باشد[۶]

    در اين انديشه، وى اكتفا به ترجمه اصل كتاب و پاورقى‌ها ننموده، بلكه خاندان «طباطبا» را از قديمى‌ترين زمان‌ها تا عصر حاضر، به‌طور اجمال مورد نظر قرار داده و در اين باره، بسط مقال داده است تا خوانندگان در شناخت خاندان آيت‌الله بروجردى و سابقه آن‌ها، با ديدى وسيع‌تر و بهتر در جريان امر قرار گيرند[۷]

    وى براى تأمين اين منظور، آنچه را كه ابوالحسن عامرى نسب‌دان مشهور در كتاب «المجدي» و ابن داود حسنى در «عمدة الطالب» نوشته‌اند، به‌علاوه مآخذ و منابع ديگر، همه را ترجمه و در كتاب نقل كرده و مورد بحث و بررسى و نقد و توضيح قرار داده است..[۸]

    دقت نظر و توجه خاص آيت‌الله بروجردى، در شناخت و شناساندن نسب عالى خود، به‌خوبى از خلال مطالب اين كتاب پيداست. ايشان كتاب را به‌اختصار در شرح حال جد پنجم خود، سيد محمد طباطبايى بروجردى و دودمان او تا زمان خويش نگاشته‌اند، ولى نویسنده (على دوانى)، براى توجه بيشتر خوانندگان، آن را به نام «خاندان آيت‌الله بروجردى» نام‌گذارى كرده است.[۹]

    در اين اثر، گذشته از بحث پيرامون خاندان طباطبايى بروجردی، از رابطه آن‌ها با خاندان بزرگ علامه مجلسى (ملا محمدتقى) جد مادرى سيد محمد طباطبايى، خاندان وحيد بهبهانى و بعضى از خاندان‌هاى بزرگ علمى و دينى ديگر و نحوه روابط نسبى و سببى آنها با هم سخن رفته است.[۱۰]

    آيت‌الله بروجردى نسب عالى خود را از هنگامى كه نياى اعلايش وارد اصفهان شده، تا زمان سيد محمد طباطبايى را با حوصله زياد، مورد مداقه و بررسى قرار داده‌اند و چون به جد پنجم خود مى‌رسند كه از اصفهان به بروجرد رفت و در آنجا ساكن شد و از مفاخر فقها و حكما بود، تفصيل بيشترى مى‌دهند؛ زيرا عمده هدف آن مرحوم نيز همان بوده است.[۱۱]

    آنگاه افراد خاندان خود را كه از دودمان او بوده‌اند، در دو شاخه طباطبايى بروجردى و طباطبايى نجفى كه همگى از پسران سيد مرتضى طباطبايى بروجردى پسر سيد محمد طباطبايى بوده‌اند، نام برده و درباره بعضى از آنها كه رجال بزرگ خاندان مى‌باشند، همچون جد سومش سيد جواد و عموى دومش علامه بحرالعلوم و ميرزا على‌نقى جد دوم خود و حاج ميرزا محمود بروجردى عموى پدرش كه هركدام دانشمندى بزرگ بوده‌اند، مختصر توضيحى مى‌دهند كه در پاورقى نيز توضيح بيشتر داده شده است.[۱۲]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب، در ابتدا و فهرست مآخذ و مراجع پيشگفتار و پاورقى‌ها، در انتهاى كتاب آمده است.

    پاورقى‌ها توسط على دوانى نوشته شده و در آن‌ها، توضيحات مفيد و ارزنده‌اى پيرامون اعلام و مطالب مذكور در متن، ارائه گرديده است.[۱۳]

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.