خرگوشی، عبدالملک بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ابن الجوزى' به 'ابن الجوزى ')
    جز (جایگزینی متن - 'به'''ا' به 'به '''ا')
     
    (۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR00798.jpg|بندانگشتی|خرگوشی، عبدالملک بن محمد]]
    [[پرونده:NUR00798.jpg|بندانگشتی|خرگوشی، عبدالملک بن محمد]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|خرگوشی، عبدالملک بن محمد
    ! نام!! data-type="authorName" |خرگوشی، عبدالملک بن محمد
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‎های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| ن‍ی‍ش‍اب‍وری‌، ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د
    | data-type="authorOtherNames" | ن‍ی‍ش‍اب‍وری‌، ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د
     
    عبدالملک بن أبى عثمان خرکوشى نیشابورى


    خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍وس‍ع‍د ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌
    خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍وس‍ع‍د ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌
    خط ۱۶: خط ۱۸:
    واع‍ظ خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍و س‍ع‍د ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌
    واع‍ظ خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍و س‍ع‍د ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌


    نیشابوری، ابو سعد زاهد
    نیشابوری، ابوسعد زاهد


    نیشابوری، ابو سعد واعظ
    نیشابوری، ابوسعد واعظ
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |ابوعثمان محمد
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |پیش از 321
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" | کوی یا محله خرگوش در نیشابور قدیم 
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|407 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |407 ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |پدرش (ابوعثمان محمد)،
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[ تهذیب الأسرار في أصول التصوف مع ملحمه بألفاظ الصوفیة المتداولة فی الکتاب السنة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    | data-type="authorWritings" |[[تهذیب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة في الکتاب و السنة|تهذیب الأسرار فی أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة فی الکتاب و السنة]]  


    [[مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقيق كتاب شرف المصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم|مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق كتاب شرف المصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم]]  


    [[شرف النبی (ترجمه شرف المصطفی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرف النبی (ترجمه شرف المصطفی)]]  
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مولف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE798AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE00798AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    يكى از عالماني كه شناخت اندكي نسبت به او وجود دارد ابو سعد عبد الملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهيم خرگوشى نيشابورى، مشهور به ابو سعد زاهد و ابو سعد واعظ است، وي از علماى متصوّف قرن چهارم مي باشد كه هم ارشاد و وعظ و تذكير مى‌كرد و هم تدريس و تأليف. و در نيشابور آن عهد، كه بعد از بغداد از مهمترين مراكز فرهنگ اسلامى بود و در مدارس و مساجد و خانقاههايش صدها محدّث و فقيه و اديب و صوفى به تدريس و تأليف اشتغال داشتند، از ناميان به شمار مى‌رفت.كنيه‌اش بنا بر ضبط منابع اوّليه اخبارش و نيز اكثر نسخ خطّى آثارش "ابو سعد" است نه "ابو سعيد" و نسبتش به كوى "خرگوش" است كه كويى بزرگ بوده است در نيشابور، و خانه و خانقاه ابو سعد در آنجا بوده است. ابن القيسرانى "خرگوش" را قريه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، ليدن 1865، ص 48). ولى در منابع ديگر ذكرى از قريه‌اى بدين نام نيست. [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] پس از نقل قول ابن القيسرانى اظهار شك مى‌كند كه آيا ابو سعد بدان كوى منسوب است يا آن كوى كه خانقاه و قبر ابو سعد نيز در آنجاست منسوب به ابو سعد است. و از ديگر علماى منسوب بدان كوى يكى ابو الفتوح عبد اللّه بن على خرگوشى (544-466) است و ديگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابو سعد كه واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف كتابى در وعظ كه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]]  آن را از "ابرد الاشياء" توصيف كرده است. و اما محمد بن عبيد اللّه خرگوشى و فرزندش ابو الحسين عبيد اللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابو الفرج محمد بن عبيد اللّه بن محمد (متوفّى 422) كه همگى معروفند به "خرگوشي" از مردم شيراز بوده‌اند و نسبتشان به يكى از اجدادشان است مسمّى يا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" كه ابو سعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسايان (كه برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.پدرش ابو عثمان محمد نيز از زاهدان و عالمان نيشابور بوده است، و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] از ابو سعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" ياد مى‌كند. و او از مشايخ روايت ابو سعد بوده است"حدث عن ابيه".ابو سعد در شرف النّبى حديثى از پدرش نقل مى‌كند: "اخبرنا ابى رحمه اللّه تعالى قال اخبرنا ابو على محمد بن عبد الوهاب امام عصره... ". و اين امام ابو على محمد بن عبد الوهّاب كه ابو عثمان از او روايت كرده است از علما و صوفيّه نامى نيشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابو عثمان محمد بن ابراهيم " مذكور در تاريخ نيشابور است از مشايخ حاكم كه درباره او مى‌نويسد: "و كان من الصوفيّة العبّاد" تاريخ نيشابور، 103. كلمه "بن" در بين "ابراهيم" و "ابو عثمان" كه در نسخه چاپى (و نيز نسخه خطى، نك: ط عكسى ق 49 ب) تاريخ نيشابور ديده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اينكه مضاف اليه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاريخ تولّد ابو سعد بر ما معلوم نيست، ولى نبايد پيش از 321 بوده باشد كه سال تولّد [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] است كه بزرگتر از ابو سعد بوده است.ابو سعد از آغاز جوانى به تحصيل علوم پرداخت و در نيشابور آن عهد، كه "دار السّنة و العوالى" مى‌خواندندش و مجمع اكابر فقها و محدّثين و صوفيّه بود، نزد عالمانى علم آموخت و از محدّثان بسيارى سماع حديث كرد.پس از چندى به حلقه مصاحبت زهّاد و صوفيان درآمد و طريق تزهّد گزيد و در سالهاى دهه 370 به قصد حج نيشابور را ترك گفت و سالها مجاور بيت اللّه شد.به عراق و شام و فلسطين و مصر نيز سفر كرد. ابراهيم بن محمد الصّريفينى (متوفّى 641) در المنتخب من كتاب السّياق لتاريخ نيشابور، اشاره به سفر ابو سعد به منطقه جبال هم كرده است، ولى نه در متن نسخه موجود كتاب السّياق، ذكرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابو سعد روايتى منقول از شيوخ جبال يافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حديث مى‌كرد.


    ==اساتيد==
    '''ابوسعد عبدالملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهیم خرگوشى نیشابورى'''، مشهور به '''ابوسعد زاهد''' و'''ابوسعد واعظ''' از علماء و صوفیان و نویسندگان شافعی مذهب مشهور در قرن چهارم، مؤسس اولین بیمارستان عمومی در نیشابور 
    در مكّه از كسانى چون ابو عمر محمد بن سهل البستى و ابو اسحاق ابراهيم بن محمد الدّينورى و ابو الفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابو جعفر امام و قاضى مكّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقيه و ابو بكر محمد بن هارون الاصبهانى و ابو عبد اللّه الحسين بن محمد الزّاهد و ابو الحسن على بن عمر بن موسى و ابو الحسن على بن عبد اللّه بن جهضم احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مدينه از الشّريف ابو محمد عبد اللّه بن يحيى بن طاهر الحسينى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابو الحسين يحيى بن الحسين المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابو الحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شركت كرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابو القاسم التّنوخى (447-355) از جمله كسانى بوده است كه از او سماع حديث كرده است. در شام (صيدا) از ابو الحسين محمد بن احمد بن جميع الغسّانى و در فلسطين از ابو محمد بكر بن محمد العابد الطبرانى و ابو الفتح محمد بن ابراهيم بن محمد بن يزيد الطّرسوسى احاديثى شنيده و روايت كرده است، و در مصر از ابو محمد عبد اللّه بن عبد الرحمن الازدى و ابو سعيد على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسكندرانى و ابو الحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابو القاسم عمر بن ابراهيم بن يحيى البصرى و ابو الحسن محمد بن احمد بن عباس الاخميمى و ابو طلحه المالكى و ابو القاسم الفارسى الحافظ و ابو الوفاء تمام بن عبد اللّه الصّقلى.اين سفر ابو سعد همچنان كه [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] گفته است "سمع بالعراق بعد السبعين و الثلاثمائة". مأخذ كلام [[سمعانی، عبد الکریم بن محمد |سمعانى]] ظاهرا روايت حاكم بوده است كه آن را با همان عبارت [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] نيز به اسناد خود از حاكم روايت كرده است در تبيين كذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبيين كلمه "السبعين" در عبارت فوق "التسعين" ضبط شده است. اما بايد در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤيّد اين قول آنكه ابو سعد در سنه 376 در مكّه از ابو عمر بستى سماع حديث كرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابو سعد در بغداد بايد در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابو سعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد كه ابو سعد سه دهه اخير قرن چهارم را در حجاز گذرانيده بوده باشد.ابو سعد چون به نيشابور بازگشت به ارشاد و تذكار و تدريس و تأليف مشغول شد. برايش مجلس املاء منعقد كردند كه سالها برقرار بود. و جز اينها اهتمام به خدمت خلق نمود و بناهاى خيريه‌اى ساخت از خانقاه و بيمارستان و مدرسه. و در آن بيمارستان جمعى از اصحابش را به پرستارى بيماران گماشت. و در سال 401 كه در نيشابور قحطي سختى افتاد و تعداد زيادي تلف شدند، ابو سعد، خدمات زيادي از قبيل تيمار بيماران و نقلشان به بيمارستان و تكفين و تدفين مردگان انجام داد.مدرسه ابو سعد در همان كوى خرگوش بوده و كتابخانه‌اى هم داشته است. در اين مدرسه چندى حافظ ابو حازم عمر بن احمد عبدوى نيشابورى (متوفّى 417) مجلس املاء داشته است كه پس از فوتش حافظ ابن منجويه (ابو بكر احمد بن على متوفّي 428) بر جايش نشست و سالها در آنجا به تدريس پرداخت. و براى ترجمه ابو حازم عبدوى و از ديگر استادان آن مدرسه كه ذكرشان در منابع ما هست يكى جاجرمى است و ديگر ابو المظفّر شهفور بن طاهر بن محمد اسفراينى (متوفّى 471).جامعه نيشابور قرن چهارم از شافعيّه و حنفيّه و گروه قليلى از كرّاميّه و ظاهريّه و شيعه تشكيل مى‌شد و عصبيّت و عداوت مذهبى هم بين اصحاب مذاهب برقرار بود. ابو سعد از جماعت شافعيّه بود.و شافعيان گذشته از اختلاف در مذهب فقهى از نظر عقيدتى نيز، به سبب پيروى از مكتب كلامى اشعرى، با حنفيان اختلاف داشتند. و در گسترش عقايد اشعرى علماى شافعي نيشابور سهمى عظيم داشته‌اند. ابو سعد اهل كلام نبود، ولى از شافعيان عقيده‌مند به مذهب اشعرى بود و [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]] (متوفّى 571)، در تبيين كذب المفترى فيما نسب الى الامام الاشعرى، نام او را در زمره "اعيان مشاهير" اتباع امام اشعرى (324-260) آورده است. شافعيان نيشابور به خصوصيتى ديگر نيز ممتاز بودند و آن وجود تصوّف و گرايشهاى صوفيانه بود و ابو سعد خرگوشى متعلّق است به اين گروه اخير يعنى شافعيّه متصوّف. و تصوّفش هم تصوّف متشرّعانه اهل صحو است و از طراز تصوّف امام قشيرى، كه از اتّباع سنّت و التزام و شرع دور نمى‌شود. به ابو سعد اقوال صوفيانه و كراماتى هم منتسب است.وفات ابو سعد در جمادى الاولى 407 يا آنچنان كه [[خطيب بغدادى]] از ابو صالح نيشابورى نقل كرده است در 406 و اين ابو صالح احمد بن عبد الملك نيشابورى (متوفّى 470) از محدّثان نيشابور بوده است و از مشايخ [[خطيب بغدادى]]، قاضى ابو عمر بسطامى (متوفّى 407 يا 408) كه از علماء شافعيّه خراسان بوده است و قاضى نيشابور بر او نماز كرد. جسدش را در خانقاهش در كوى خرگوش به خاك سپردند.
     
    == وابسته‌ها ==
    == ولادت ==
    خرگوشی یکى از عالمانی است که شناخت اندکی نسبت به او وجود دارد، تاریخ تولدش معلوم نیست، اما می‌توان حدس زد که پیش از سال ۳۲۱ هجری بوده باشد. 
     
    وی از علماى متصوّف قرن چهارم می‌باشد که هم ارشاد و وعظ و تذکیر مى‌کرد و هم تدریس و تألیف. و در نیشابور آن عهد، که بعد از بغداد از مهمترین مراکز فرهنگ اسلامى بود و در مدارس و مساجد و خانقاه‌هایش صدها محدّث و فقیه و ادیب و صوفى به تدریس و تألیف اشتغال داشتند، از نامیان به شمار مى‌رفت.
     
     کنیه‌اش بنا بر ضبط منابع اوّلیه اخبارش و نیز اکثر نسخ خطّى آثارش "ابوسعد" است نه "ابوسعید" و نسبتش به کوى "خرگوش" است که کویى بزرگ بوده است در نیشابور، و خانه و خانقاه ابوسعد در آنجا بوده است.
     
    ابن القیسرانى "خرگوش" را قریه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، لیدن 1865، ص48). ولى در منابع دیگر ذکرى از قریه‌اى بدین نام نیست. [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] پس از نقل قول ابن القیسرانى اظهار شک مى‌کند که آیا ابوسعد بدان کوى منسوب است یا آن کوى که خانقاه و قبر ابوسعد نیز در آنجاست منسوب به ابوسعد است. و از دیگر علماى منسوب بدان کوى یکى ابوالفتوح عبداللّه بن على خرگوشى (544-466) است و دیگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابوسعد که واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف کتابى در وعظ که [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن الجوزى]] آن را از "ابرد الاشیاء" توصیف کرده است. و اما محمد بن عبیداللّه خرگوشى و فرزندش ابوالحسین عبیداللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابوالفرج محمد بن عبیداللّه بن محمد (متوفّى 422) که همگى معروفند به "خرگوشی" از مردم شیراز بوده‌اند و نسبتشان به یکى از اجدادشان است مسمّى یا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" که ابوسعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسایان (که برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.
     
    پدرش ابوعثمان محمد نیز از زاهدان و عالمان نیشابور بوده است، و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] از ابوسعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" یاد مى‌کند. و او از مشایخ روایت ابوسعد بوده است"حدث عن ابیه".ابوسعد در شرف النّبى حدیثى از پدرش نقل مى‌کند: "اخبرنا ابى رحمه‌اللّه تعالى قال اخبرنا ابوعلى محمد بن عبدالوهاب امام عصره... ". و این امام ابوعلى محمد بن عبدالوهّاب که ابوعثمان از او روایت کرده است از علما و صوفیّه نامى نیشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابوعثمان محمد بن ابراهیم " مذکور در تاریخ نیشابور است از مشایخ حاکم که درباره او مى‌نویسد: "و کان من الصوفیّة العبّاد" تاریخ نیشابور، 103. کلمه "بن" در بین "ابراهیم" و "ابوعثمان" که در نسخه چاپى (و نیز نسخه خطى، نک: ط عکسىق 49 ب) تاریخ نیشابور دیده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اینکه مضاف الیه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاریخ تولّد ابوسعد بر ما معلوم نیست، ولى نباید پیش از 321 بوده باشد که سال تولّد [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] است که بزرگتر از ابوسعد بوده است.
     
    == تحصیلات ==
    ابوسعد از آغاز جوانى به تحصیل علوم پرداخت و در نیشابور آن عهد، که "دار السّنة و العوالى" مى‌خواندندش و مجمع اکابر فقها و محدّثین و صوفیّه بود، نزد عالمانى علم آموخت و از محدّثان بسیارى سماع حدیث کرد.پس از چندى به حلقه مصاحبت زهّاد و صوفیان درآمد و طریق تزهّد گزید.
     
    == مسافرتها ==
    در سالهاى دهه 370 به قصد حج نیشابور را ترک گفت و سالها مجاور بیت‌اللّه شد.به عراق و شام و فلسطین و مصر نیز سفر کرد. ابراهیم بن محمد الصّریفینى (متوفّى 641) در المنتخب من کتاب السّیاق لتاریخ نیشابور، اشاره به سفر ابوسعد به منطقه جبال هم کرده است، ولى نه در متن نسخه موجود کتاب السّیاق، ذکرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابوسعد روایتى منقول از شیوخ جبال یافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حدیث مى‌کرد.
     
    ==اساتید==
    در مکّه از کسانى چون ابوعمر محمد بن سهل البستى و ابواسحاق ابراهیم بن محمد الدّینورى و ابوالفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابوجعفر امام و قاضى مکّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقیه و ابوبکر محمد بن هارون الاصبهانى و ابوعبداللّه الحسین بن محمد الزّاهد و ابوالحسن على بن عمر بن موسى و ابوالحسن على بن عبداللّه بن جهضم احادیثى شنیده و روایت کرده است، و در مدینه از الشّریف ابومحمد عبداللّه بن یحیى بن طاهر الحسینى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابوالحسین یحیى بن الحسین المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابوالحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شرکت کرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابوالقاسم التّنوخى (447-355) از جمله کسانى بوده است که از او سماع حدیث کرده است.  
     
    در شام (صیدا) از ابوالحسین محمد بن احمد بن جمیع الغسّانى و در فلسطین از ابومحمد بکر بن محمد العابد الطبرانى و ابوالفتح محمد بن ابراهیم بن محمد بن یزید الطّرسوسى احادیثى شنیده و روایت کرده است، و در مصر از ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن الازدى و ابوسعید على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسکندرانى و ابوالحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابوالقاسم عمر بن ابراهیم بن یحیى البصرى و ابوالحسن محمد بن احمد بن عباس الاخمیمى و ابوطلحه المالکى و ابوالقاسم الفارسى الحافظ و ابوالوفاء تمام بن عبداللّه الصّقلى.این سفر ابوسعد همچنان که [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] گفته است "سمع بالعراق بعد السبعین و الثلاثمائة". مأخذ کلام [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] ظاهرا روایت حاکم بوده است که آن را با همان عبارت [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] نیز به اسناد خود از حاکم روایت کرده است در تبیین کذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبیین کلمه "السبعین" در عبارت فوق "التسعین" ضبط شده است. اما باید در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤیّد این قول آنکه ابوسعد در سنه 376 در مکّه از ابوعمر بستى سماع حدیث کرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابوسعد در بغداد باید در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابوسعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد که ابوسعد سه دهه اخیر قرن چهارم را در حجاز گذرانیده بوده باشد.
     
    == فعالیتها ==
    خرگوشی پس از بازگشت به نیشابور به ارشاد و تذکار و تدریس و تألیف مشغول شد. برایش مجلس املاء منعقد کردند که سالها برقرار بود. و جز اینها اهتمام به خدمت خلق نمود و بناهاى خیریه‌اى ساخت از خانقاه و بیمارستان و مدرسه. و در آن بیمارستان جمعى از اصحابش را به پرستارى بیماران گماشت. و در سال 401 که در نیشابور قحطی سختى افتاد و تعداد زیادی تلف شدند، ابوسعد، خدمات زیادی از قبیل تیمار بیماران و نقلشان به بیمارستان و تکفین و تدفین مردگان انجام داد.مدرسه ابوسعد در همان کوى خرگوش بوده و کتابخانه‌اى هم داشته است. در این مدرسه چندى حافظ ابوحازم عمر بن احمد عبدوى نیشابورى (متوفّى 417) مجلس املاء داشته است که پس از فوتش حافظ ابن منجویه (ابوبکر احمد بن على متوفّی 428) بر جایش نشست و سالها در آنجا به تدریس پرداخت. و براى ترجمه ابوحازم عبدوى و از دیگر استادان آن مدرسه که ذکرشان در منابع ما هست یکى جاجرمى است و دیگر ابوالمظفّر شهفور بن طاهر بن محمد اسفراینى (متوفّى 471).جامعه نیشابور قرن چهارم از شافعیّه و حنفیّه و گروه قلیلى از کرّامیّه و ظاهریّه و شیعه تشکیل مى‌شد و عصبیّت و عداوت مذهبى هم بین اصحاب مذاهب برقرار بود. ابوسعد از جماعت شافعیّه بود.و شافعیان گذشته از اختلاف در مذهب فقهى از نظر عقیدتى نیز، به سبب پیروى از مکتب کلامى اشعرى، با حنفیان اختلاف داشتند. و در گسترش عقاید اشعرى علماى شافعی نیشابور سهمى عظیم داشته‌اند.  
     
    == اعتقادات ==
    ابوسعد اهل کلام نبود، ولى از شافعیان عقیده‌مند به مذهب اشعرى بود و [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] (متوفّى 571)، در تبیین کذب المفترى فیما نسب الى الامام الاشعرى، نام او را در زمره "اعیان مشاهیر" اتباع امام اشعرى (324-260) آورده است. شافعیان نیشابور به خصوصیتى دیگر نیز ممتاز بودند و آن وجود تصوّف و گرایشهاى صوفیانه بود و ابوسعد خرگوشى متعلّق است به این گروه اخیر یعنى شافعیّه متصوّف. و تصوّفش هم تصوّف متشرّعانه اهل صحو است و از طراز تصوّف امام قشیرى، که از اتّباع سنّت و التزام و شرع دور نمى‌شود. به ابوسعد اقوال صوفیانه و کراماتى هم منتسب است.
     
    == وفات ==
    وفات ابوسعد در جمادى الاولى 407 یا آنچنان که [[خطیب بغدادى|خطیب بغدادى]] از ابوصالح نیشابورى نقل کرده است در 406 و این ابوصالح احمد بن عبدالملک نیشابورى (متوفّى 470) از محدّثان نیشابور بوده است و از مشایخ [[خطیب بغدادى|خطیب بغدادى]]، قاضى ابوعمر بسطامى (متوفّى 407 یا 408) که از علماء شافعیّه خراسان بوده است و قاضى نیشابور بر او نماز کرد. جسدش را در خانقاهش در کوى خرگوش به خاک سپردند.
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
    [[تهذیب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة في الکتاب و السنة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


    [[مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق کتاب شرف المصطفی صلی الله علیه و سلم]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[تهذیب الأسرار في أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة في الکتاب و السنة]]  


    [[شرف النبی (ترجمه شرف المصطفی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقيق كتاب شرف المصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم]]  


    [[تهذیب الاسرار فی اصول التصوف مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة في الکتاب و السنة]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
    [[شرف النبی (ترجمه شرف المصطفی)]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۲

    خرگوشی، عبدالملک بن محمد
    نام خرگوشی، عبدالملک بن محمد
    نام‎های دیگر ن‍ی‍ش‍اب‍وری‌، ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د

    عبدالملک بن أبى عثمان خرکوشى نیشابورى

    خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍وس‍ع‍د ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌

    خ‍رک‍وش‍ی‌، ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌ ب‍ن‌ م‍ح‍م‍د

    خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍و س‍ع‍ی‍د

    واع‍ظ خ‍رگ‍وش‍ی‌، اب‍و س‍ع‍د ع‍ب‍دال‍م‍ل‍ک‌

    نیشابوری، ابوسعد زاهد

    نیشابوری، ابوسعد واعظ

    نام پدر ابوعثمان محمد
    متولد پیش از 321
    محل تولد  کوی یا محله خرگوش در نیشابور قدیم 
    رحلت 407 ق
    اساتید پدرش (ابوعثمان محمد)،
    برخی آثار تهذیب الأسرار فی أصول التصوف؛ مع ملحق بألفاظ الصوفیة المتداولة فی الکتاب و السنة

    مناحل الشفا و مناهل الصفا بتحقیق كتاب شرف المصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم

    شرف النبی (ترجمه شرف المصطفی)

    کد مؤلف AUTHORCODE00798AUTHORCODE

    ابوسعد عبدالملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهیم خرگوشى نیشابورى، مشهور به ابوسعد زاهد وابوسعد واعظ از علماء و صوفیان و نویسندگان شافعی مذهب مشهور در قرن چهارم، مؤسس اولین بیمارستان عمومی در نیشابور 

    ولادت

    خرگوشی یکى از عالمانی است که شناخت اندکی نسبت به او وجود دارد، تاریخ تولدش معلوم نیست، اما می‌توان حدس زد که پیش از سال ۳۲۱ هجری بوده باشد. 

    وی از علماى متصوّف قرن چهارم می‌باشد که هم ارشاد و وعظ و تذکیر مى‌کرد و هم تدریس و تألیف. و در نیشابور آن عهد، که بعد از بغداد از مهمترین مراکز فرهنگ اسلامى بود و در مدارس و مساجد و خانقاه‌هایش صدها محدّث و فقیه و ادیب و صوفى به تدریس و تألیف اشتغال داشتند، از نامیان به شمار مى‌رفت.

     کنیه‌اش بنا بر ضبط منابع اوّلیه اخبارش و نیز اکثر نسخ خطّى آثارش "ابوسعد" است نه "ابوسعید" و نسبتش به کوى "خرگوش" است که کویى بزرگ بوده است در نیشابور، و خانه و خانقاه ابوسعد در آنجا بوده است.

    ابن القیسرانى "خرگوش" را قریه‌اى شمرده است در خراسان (الانساب المتفقه، لیدن 1865، ص48). ولى در منابع دیگر ذکرى از قریه‌اى بدین نام نیست. سمعانى پس از نقل قول ابن القیسرانى اظهار شک مى‌کند که آیا ابوسعد بدان کوى منسوب است یا آن کوى که خانقاه و قبر ابوسعد نیز در آنجاست منسوب به ابوسعد است. و از دیگر علماى منسوب بدان کوى یکى ابوالفتوح عبداللّه بن على خرگوشى (544-466) است و دیگر عثمان خرگوشى (متوفى 416) از معاصران ابوسعد که واعظى بوده است از مقرّبان محمود غزنوى و مؤلّف کتابى در وعظ که ابن الجوزى آن را از "ابرد الاشیاء" توصیف کرده است. و اما محمد بن عبیداللّه خرگوشى و فرزندش ابوالحسین عبیداللّه بن محمد (متوفّى 390) و نوه‌اش ابوالفرج محمد بن عبیداللّه بن محمد (متوفّى 422) که همگى معروفند به "خرگوشی" از مردم شیراز بوده‌اند و نسبتشان به یکى از اجدادشان است مسمّى یا ملقّب به "خرگوش".عنوان "زاهد" که ابوسعد بدان متّصف بوده است به بعض پارسایان (که برخى‌شان از متصوّفه و عرفا بوده‌اند)، بالأخص در قرون سوم و چهارم، اطلاق مى‌شده است.

    پدرش ابوعثمان محمد نیز از زاهدان و عالمان نیشابور بوده است، و حاکم نیشابورى از ابوسعد به عبارت "الزّاهد بن الزّاهد" یاد مى‌کند. و او از مشایخ روایت ابوسعد بوده است"حدث عن ابیه".ابوسعد در شرف النّبى حدیثى از پدرش نقل مى‌کند: "اخبرنا ابى رحمه‌اللّه تعالى قال اخبرنا ابوعلى محمد بن عبدالوهاب امام عصره... ". و این امام ابوعلى محمد بن عبدالوهّاب که ابوعثمان از او روایت کرده است از علما و صوفیّه نامى نیشابور بوده است و به سال 328 درگذشته است. ظاهرا او همان " ابوعثمان محمد بن ابراهیم " مذکور در تاریخ نیشابور است از مشایخ حاکم که درباره او مى‌نویسد: "و کان من الصوفیّة العبّاد" تاریخ نیشابور، 103. کلمه "بن" در بین "ابراهیم" و "ابوعثمان" که در نسخه چاپى (و نیز نسخه خطى، نک: ط عکسىق 49 ب) تاریخ نیشابور دیده مى‌شود زائد به نظر مى‌رسد. مگر اینکه مضاف الیه "ابن" (نام جدّ او) از قلم افتاده باشد..تاریخ تولّد ابوسعد بر ما معلوم نیست، ولى نباید پیش از 321 بوده باشد که سال تولّد حاکم نیشابورى است که بزرگتر از ابوسعد بوده است.

    تحصیلات

    ابوسعد از آغاز جوانى به تحصیل علوم پرداخت و در نیشابور آن عهد، که "دار السّنة و العوالى" مى‌خواندندش و مجمع اکابر فقها و محدّثین و صوفیّه بود، نزد عالمانى علم آموخت و از محدّثان بسیارى سماع حدیث کرد.پس از چندى به حلقه مصاحبت زهّاد و صوفیان درآمد و طریق تزهّد گزید.

    مسافرتها

    در سالهاى دهه 370 به قصد حج نیشابور را ترک گفت و سالها مجاور بیت‌اللّه شد.به عراق و شام و فلسطین و مصر نیز سفر کرد. ابراهیم بن محمد الصّریفینى (متوفّى 641) در المنتخب من کتاب السّیاق لتاریخ نیشابور، اشاره به سفر ابوسعد به منطقه جبال هم کرده است، ولى نه در متن نسخه موجود کتاب السّیاق، ذکرى از جبال هست و نه در آثار موجود ابوسعد روایتى منقول از شیوخ جبال یافت مى‌شود. و در همه جا از محدّثان و عالمان سماع حدیث مى‌کرد.

    اساتید

    در مکّه از کسانى چون ابوعمر محمد بن سهل البستى و ابواسحاق ابراهیم بن محمد الدّینورى و ابوالفضل جعفر بن الفضل (ابن حنزابه، متوفّى 391) و ابوجعفر امام و قاضى مکّه و اسحاق بن زروان بن قهزاد الفقیه و ابوبکر محمد بن هارون الاصبهانى و ابوعبداللّه الحسین بن محمد الزّاهد و ابوالحسن على بن عمر بن موسى و ابوالحسن على بن عبداللّه بن جهضم احادیثى شنیده و روایت کرده است، و در مدینه از الشّریف ابومحمد عبداللّه بن یحیى بن طاهر الحسینى و ابوذر عمّار بن محمد البغدادى و ابوالحسین یحیى بن الحسین المطلبى. در بغداد در مجلس املاء محدّث معروف ابوالحسن على بن عمر الدّار قطنى (385-306) شرکت کرده است و هم در بغداد به هنگام مراجعت از حج ابوالقاسم التّنوخى (447-355) از جمله کسانى بوده است که از او سماع حدیث کرده است.

    در شام (صیدا) از ابوالحسین محمد بن احمد بن جمیع الغسّانى و در فلسطین از ابومحمد بکر بن محمد العابد الطبرانى و ابوالفتح محمد بن ابراهیم بن محمد بن یزید الطّرسوسى احادیثى شنیده و روایت کرده است، و در مصر از ابومحمد عبداللّه بن عبدالرحمن الازدى و ابوسعید على بن الحسن بن عمر الغافقى الاسکندرانى و ابوالحسن على بن محمد بن اسحاق الحلبى القاضى و ابوالقاسم عمر بن ابراهیم بن یحیى البصرى و ابوالحسن محمد بن احمد بن عباس الاخمیمى و ابوطلحه المالکى و ابوالقاسم الفارسى الحافظ و ابوالوفاء تمام بن عبداللّه الصّقلى.این سفر ابوسعد همچنان که سمعانى گفته است "سمع بالعراق بعد السبعین و الثلاثمائة". مأخذ کلام سمعانى ظاهرا روایت حاکم بوده است که آن را با همان عبارت ابن عساکر نیز به اسناد خود از حاکم روایت کرده است در تبیین کذب المفترى 234، ولى در نسخه چاپى التّبیین کلمه "السبعین" در عبارت فوق "التسعین" ضبط شده است. اما باید در دهه 370 اتفاق افتاده باشد. و مؤیّد این قول آنکه ابوسعد در سنه 376 در مکّه از ابوعمر بستى سماع حدیث کرده بوده است و چون وفات دارقطنى در پنجشنبه هفتم ذو القعده سال 385 اتفاق افتاده است، اقامت ابوسعد در بغداد باید در سالهاى قبل از 385 بوده باشد نه بعد از آن.در منابع اشاره‌اى به طول اقامت ابوسعد در حجازنشده، ولى مى‌توان گمان برد که ابوسعد سه دهه اخیر قرن چهارم را در حجاز گذرانیده بوده باشد.

    فعالیتها

    خرگوشی پس از بازگشت به نیشابور به ارشاد و تذکار و تدریس و تألیف مشغول شد. برایش مجلس املاء منعقد کردند که سالها برقرار بود. و جز اینها اهتمام به خدمت خلق نمود و بناهاى خیریه‌اى ساخت از خانقاه و بیمارستان و مدرسه. و در آن بیمارستان جمعى از اصحابش را به پرستارى بیماران گماشت. و در سال 401 که در نیشابور قحطی سختى افتاد و تعداد زیادی تلف شدند، ابوسعد، خدمات زیادی از قبیل تیمار بیماران و نقلشان به بیمارستان و تکفین و تدفین مردگان انجام داد.مدرسه ابوسعد در همان کوى خرگوش بوده و کتابخانه‌اى هم داشته است. در این مدرسه چندى حافظ ابوحازم عمر بن احمد عبدوى نیشابورى (متوفّى 417) مجلس املاء داشته است که پس از فوتش حافظ ابن منجویه (ابوبکر احمد بن على متوفّی 428) بر جایش نشست و سالها در آنجا به تدریس پرداخت. و براى ترجمه ابوحازم عبدوى و از دیگر استادان آن مدرسه که ذکرشان در منابع ما هست یکى جاجرمى است و دیگر ابوالمظفّر شهفور بن طاهر بن محمد اسفراینى (متوفّى 471).جامعه نیشابور قرن چهارم از شافعیّه و حنفیّه و گروه قلیلى از کرّامیّه و ظاهریّه و شیعه تشکیل مى‌شد و عصبیّت و عداوت مذهبى هم بین اصحاب مذاهب برقرار بود. ابوسعد از جماعت شافعیّه بود.و شافعیان گذشته از اختلاف در مذهب فقهى از نظر عقیدتى نیز، به سبب پیروى از مکتب کلامى اشعرى، با حنفیان اختلاف داشتند. و در گسترش عقاید اشعرى علماى شافعی نیشابور سهمى عظیم داشته‌اند.

    اعتقادات

    ابوسعد اهل کلام نبود، ولى از شافعیان عقیده‌مند به مذهب اشعرى بود و ابن عساکر (متوفّى 571)، در تبیین کذب المفترى فیما نسب الى الامام الاشعرى، نام او را در زمره "اعیان مشاهیر" اتباع امام اشعرى (324-260) آورده است. شافعیان نیشابور به خصوصیتى دیگر نیز ممتاز بودند و آن وجود تصوّف و گرایشهاى صوفیانه بود و ابوسعد خرگوشى متعلّق است به این گروه اخیر یعنى شافعیّه متصوّف. و تصوّفش هم تصوّف متشرّعانه اهل صحو است و از طراز تصوّف امام قشیرى، که از اتّباع سنّت و التزام و شرع دور نمى‌شود. به ابوسعد اقوال صوفیانه و کراماتى هم منتسب است.

    وفات

    وفات ابوسعد در جمادى الاولى 407 یا آنچنان که خطیب بغدادى از ابوصالح نیشابورى نقل کرده است در 406 و این ابوصالح احمد بن عبدالملک نیشابورى (متوفّى 470) از محدّثان نیشابور بوده است و از مشایخ خطیب بغدادى، قاضى ابوعمر بسطامى (متوفّى 407 یا 408) که از علماء شافعیّه خراسان بوده است و قاضى نیشابور بر او نماز کرد. جسدش را در خانقاهش در کوى خرگوش به خاک سپردند.

    وابسته‌ها