دروس في أصول الفقه (توضيح الحلقة الثانية)

    از ویکی‌نور
    دروس في اصول الفقه ( توضیح الحلقة الثانیة )
    نام کتاب دروس في اصول الفقه ( توضیح الحلقة الثانیة )
    نام های دیگر کتاب توضیح الحلقه الثانیه
    پدیدآورندگان صدر، محمدباقر (نويسنده)

    اشکنانی، محمد حسین (شارح)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏4‎‏ ‎‏ح‎‏8022‎‏*
    موضوع اصول فقه شیعه
    ناشر باقيات
    مکان نشر قم - ایران
    سال نشر 1430 هـ.ق
    کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE12667AUTOMATIONCODE


    معرّفى اجمالى

    «دروس فى اصول الفقه»، اثر عربى محمد حسين اشكنانى، در شرح و توضيح حلقه دوم از حلقات شهيد صدر است كه شارح، در آن، از كتاب‌هاى«المعالم الجديدة» شهيد صدر، تقريرات درس استاد شيخ اسد قصير، دروس سيد كمال حيدرى، تعليقات سيد على اكبر حائرى، شرح شيخ عبدالجبار رفاعى و شرح شيخ محمد بحرانى استفاده كرده است.

    ساختار

    ساختار كتاب ابتكارى است و بر اساس نوع دليل تنظيم شده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف، بعد از تعريف علم اصول و موضوع و غرض آن، به تبويب مسائل اصولى اشاره كرده و آن را بر اساس نوع دليل، به دو بخش ادله محرزه و اصول عمليه تقسيم مى‌كند به اين شرح:

    1. ادله محرزه: شامل ادلّه شرعيه(با مباحثى از قبيل تحديد دلالت، اثبات صدور، حجيّت دلالت و ظهور) و ادله عقليه است؛

    2. اصول عمليه: مشتمل بر مباحث عمومى و مقدماتى و مباحث مربوط به خود اصول شامل اصل عملى در مورد فقدان علم اجمالى(استصحاب و برائت)، اصل عملى در مورد وجود علم اجمالى(اشتغال و اقل و اكثر)؛

    3. خاتمه در بيان تعارض ادله:شهيد صدر، تقسيم فوق را در حلقات اختيار كرده، چرا كه طلاب اين علم، در مرحله سطح، بيشتر نيازمند آگاهى از نحوه به‌كارگيرى قواعد اصولى در فقه هستند، البته ايشان به لحاظ نوع دليليت كه آيا لفظى، عقلى يا تعبّدى است، تقسيم‌بندى ديگرى ارائه داده است كه براى دروس خارج تدوين شده است.

    از لوازم يك تقسيم‌بندى مناسب، آوردن عناوين گويا براى هر مبحث است و در اين زمينه، ابتكارات شهيد صدر، به‌خوبى نمايان است. ابتكار شهيد صدر، در به‌كارگيرى عناوين جديد را بيشتر در متن حلقات، مى‌توان ديد؛ مثلاً در حلقه دوم، مى‌بينيم كه با گشوده شدن ابواب جديدى از مباحث، عناوين جديدى نيز انتخاب شده است؛ با طرح مبحث حكم‌شناسى، به‌عنوان يك بحث تمهيدى، عناوين زير آمده است:

    «الحكم الشرعى و تقسيمه»؛

    «مبادى الحكم التكليفى»؛

    «التضاد بين الاحكام التكليفية»؛

    «شمول الحكم لجميع وقائع الحياة»؛

    «الحكم الواقعى و الحكم الظاهرى»؛

    «الامارات و الاصول»؛

    «اجتماع الحكم الواقعى و الظاهرى و القضيّة الحقيقية و القضية الخارجية».

    بايد گفت: همه اين عناوين، نتيجه تمركز بر مباحثى است كه پيش‌تر نزد اصوليون، به‌طور پراكنده و ضمنى مطرح مى‌شده است و هيچ‌گاه خواننده نمى‌توانست از مطالعه فهرست كتاب‌ها و جست‌وجو در عناوين، چيزى راجع به آنها بيابد.

    شهيد صدر، در اين كتاب، اصطلاحات جديدى را نيز مطرح نموده است كه برخى از آنها به عناوين راه يافته و برخى، راه نيافته‌اند كه به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم:

    1. عناصر مشتركه: در تعريف علم اصول و پس از آن، در موارد ديگرى، اين اصطلاح را به كار گرفته‌اند و مرادشان، آن دسته از قواعد كلى است كه صلاحيّت ورود در استنباط هر باب از ابواب علم فقه را دارد؛

    2. عناصر خاصّه: مرادشان آن دسته از قواعد مورد استفاده در عمليات استنباط است كه به استنباط احكام شرعى معينى مربوط است، مانند علم به وثاقت زراره كه در سند روايات خاصى آمده است؛

    3. ادلّه محرزه: در تقسيم و عنوان برخى مباحث، اين اصطلاح را به كار گرفته‌اند و مرادشان آن دسته از ادلّه استنباط است كه حيثيّت كشف از وجود حكم واقعى را دارند، چه كشف قطعى و چه كشف ظنّى؛ بنابراين، ادله محرزه در اصطلاح شهيد صدر، اعم از امارات در اصطلاح مشهور است؛

    4. تزاحم حفظى: نوعى تزاحم در مقابل حفظ تشريعى از سوى شارع تصوّر كرده‌اند كه كاملاً متفاوت از تزاحم ملاكى و تزاحم امتثالى است، البته اصطلاحات ديگرى هم از قبيل تحفظ، حق الطاعة، قطع ذاتى و قطع موضوعى، تنوين و تنكير و تنوين تمكن، وسايل اثبات وجدانى و تعبّدى، تعارض مستقر و غير مستقر نيز ديده مى‌شود كه مجال توضيح آنها نيست.

    شهيد صدر، در مباحث اصولى، ابتكارات و نوآورى‌هايى هم دارد كه عبارتند از:

    1. تقسيم‌بندى جديد مباحث اصولى؛

    2. جمع ميان حكم ظاهرى و حكم واقعى؛

    3. نظريه حق الطاعة؛

    4. دليليت و دلالت سيره؛

    5. تفسير وضع: ايشان، به مسلك قرن اكيد معتقدند؛ بر اساس اين مسلك كه مختار شهيد صدر است، بايد گفت: وضع، ناشى از قانون تكوينى حاكم بر ذهن بشر است و آن قانون، چنين است كه هر گاه دو چيز در ذهن انسان ارتباط شديد و اكيد پيدا كنند، تصور يكى، موجب تصور ديگرى مى‌شود. بر اساس اين مسلك، در تفاوت وضع تعيينى و تعيّنى، گفته مى‌شود كه هر گاه قرن اكيد، بر اساس عامل كمى(كثرت استعمال) باشد، وضع، تعيّنى و هر گاه بر اساس عامل كيفى باشد، وضع، تعيينى است.

    منابع

    1. مقدمه و متن كتاب؛

    2. المعالم الجديدة، شهيد صدر.


    پیوندها