دستور شهریاران (سالهای 1105 تا1110 هـ.ق پادشاهی شاه سلطان حسین صفوی): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''دستور شهرياران''' اثر محمد ابراهيم بن زين العابدين نصيرى، با تصحيح محمد نادر نصيرى مقدم، به بررسى و شرح حوادث و وقايع سالهاى 1105 تا 1110ق. در ايران مصادف با سلطنت شاه سلطان حسين آخرين پادشاه صفوى مىپردازد. | |||
زبان آن فارسى و به سبك نثر مسجع و كلام موزون نگاشته شده و از اين روست كه آن را از جمله نثرهاى مصنوع و متكلّف مىدانند و چنان كه از عنوان آن بر مىآيد ظاهراً انگيزه تأليف، تهيه و تنظيم دستورى(سرمشق) براى مملكت دارى بوده، اما محتواى كتاب نشان مىدهد كه مؤلف تنها به ذكر وقايعى كه در سالهاى نخستين پادشاهى سلطان حسين اتفاق افتاده، اكتفا نموده است. | زبان آن فارسى و به سبك نثر مسجع و كلام موزون نگاشته شده و از اين روست كه آن را از جمله نثرهاى مصنوع و متكلّف مىدانند و چنان كه از عنوان آن بر مىآيد ظاهراً انگيزه تأليف، تهيه و تنظيم دستورى(سرمشق) براى مملكت دارى بوده، اما محتواى كتاب نشان مىدهد كه مؤلف تنها به ذكر وقايعى كه در سالهاى نخستين پادشاهى سلطان حسين اتفاق افتاده، اكتفا نموده است. |
نسخهٔ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۵۰
نام کتاب | دستور شهریاران (سالهای 1105 تا1110 هـ.ق پادشاهی شاه سلطان حسین صفوی) |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | نصیری مقدم، محمد نادر (به کوشش)
نصیری، محمد ابراهیم بن زین العابدین (نويسنده) |
زبان | فارسی |
کد کنگره | DSR 1242 /ن6د5 1373 |
موضوع | ایران - تاریخ - صفویان، 907 - 1148ق.
حسین صفوی، شاه ایران، قرن 12ق. |
ناشر | بنياد موقوفات دکتر محمود افشار |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1373 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11055AUTOMATIONCODE |
معرفى جمالى
دستور شهرياران اثر محمد ابراهيم بن زين العابدين نصيرى، با تصحيح محمد نادر نصيرى مقدم، به بررسى و شرح حوادث و وقايع سالهاى 1105 تا 1110ق. در ايران مصادف با سلطنت شاه سلطان حسين آخرين پادشاه صفوى مىپردازد.
زبان آن فارسى و به سبك نثر مسجع و كلام موزون نگاشته شده و از اين روست كه آن را از جمله نثرهاى مصنوع و متكلّف مىدانند و چنان كه از عنوان آن بر مىآيد ظاهراً انگيزه تأليف، تهيه و تنظيم دستورى(سرمشق) براى مملكت دارى بوده، اما محتواى كتاب نشان مىدهد كه مؤلف تنها به ذكر وقايعى كه در سالهاى نخستين پادشاهى سلطان حسين اتفاق افتاده، اكتفا نموده است.
ساختار
سرسخنى از احسان اشرافى، پيش گفتار مصحح و مقدمهاى از مؤلف مطلع اين اثر مىباشد. كتاب فاقد ابواب بوده ولى مطالب به ترتيب سالهاى وقوع در پنج بخش گردآورى شدهاند.
اين اثر تنها منبع تاريخى به زبان فارسى است كه مبيّن حوادث سالهاى اوليه حكومت شاه سلطان حسين بوده و اتفاقات شش ساله، به صورت سال شمار، به رشته تحرير درآمده است. به تناسب وقايع، آيات، احاديث، ضرب المثلها و اشعار عربى به شيوهاى حكيمانه بيان شدهاند.
شرح مفصل شورشهايى چون شورش انوشه خان والى خوارزم، سليمان كرد، فرج الله خان والى خوزستان و شورشهاى مكرر بلوچها در نواحى سيستان و کرمان كه در كتب ديگر كمتر به آنها پرداخته شده است، از نقاط قوت اين اثر به شمار مىآيند.
در پايان هر بخش مطالبى كه احتياج به توضيح دارند مانند آدرس آيات، معانى اشعار و... با عنوان «يادداشتها» بيان شدهاند كه كار پاورقى را انجام مىدهد.ضميمهها نيز در پايان كتاب آورده شده است.
گزارش محتوا
سرسخن به نقد كسانى مىپردازد كه نگاهى مسخره آلود به پادشاهى سلطان حسين داشته و او را ضعيفترين و نالايقترين شاه ايران مىدانند و قائل است كه وى آن قدرها هم درخور شماتت و نكوهش نيست، زيرا«در عهد وى سررشته امور چنان از دست به در شده بود كه به تدبير او به صلاح نمىآمد.»
مصحح در پيش گفتار سرگذشت شاه سلطان حسين، شرح حال مؤلف و ويژگىهاى اين اثر را در سه عنوان ارائه مىكند.
مؤلف نيزدر مقدمه ضمن حمد و ثناى خداوند متعال، نعت رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)، على بن ابى طالب و ائمه بزرگوار(عليهم السلام) به شرح مختصر اوضاع كشور در اواخر دوران حكومت شاه سليمان مبادرت جسته، چگونگى به حكومت رسيدن شاه سلطان حسين را بيان مىكند.
تشريفات جلوس شاه جديد، خطبههاى علمايى چون محمد باقر مجلسى و آقا جمال خوانسارى در تهيت جلوس شاه و احكام و فرامين صادره از سوى وى در خصوص ترك مناهى از جمله حوادثى است كه در سال 1105 اتفاق افتاده و مؤلف در پى تشريح آنهاست.
با شروع سال 1106 حوادث هر سال در پىآمد همان سال تا تاريخ 1110 بيان شده و در پايان هر سال، به ذكر عزل و نصب صاحبان مناصب دولتى مانند نصب سلطان اكبر به حكومت هندوستان، ابوالمعصوم خان به سفارت عثمانى و... پرداخته مىشود.
تبيين اوضاع ولاياتى مانند ولايت عربستان (خوزستان) و اورگنج از ديگر موضوعات مىباشد. در بيان اوضاع اورگنج مىخوانيم كه شاه حاكم آن را عزل و ديگرى را به جاى او مىگمارد. نكته جالب توجه اينجاست كه معزول به انواع رذايل و بىكفايتىها محكوم و منصوب داراى كمالات و شايستگىهايى مىگردد كه در كسى نظير آن يافت نمىشود. اين شيوه در اكثر تأليفاتى كه مؤلفشان مناصب دولتى داشته و تاريخ عهد خويش را مىنوشتند ديده مىشود.
در تبيين اوضاع ولايت عربستان آمده است كه: سيد فرج الله والى عربستان، مكرر به حضور شاه مىرساند كه "مانع" ريش سفيد اعراب، با مكر و حيله و با كمك عشيره و قبيله خود " الكاى بصره" را از تصرف روميان درآورده و با اعراب بنى كعب كه از اتباع ولايت عربستان هستند، به نزاع و جدال پرداخته و اقدام به فتنهگرى مىكند. اما شاه سخنان والى را به اعتبار آنكه اخبار «محتمل الصدق و الكذب» هستند، مسموع سمع قبول نداشته و در جواب، والى را به اجتناب از درگيرى با آنها تا زمانى كه حركت ناشايستى انجام ندادهاند، فرمان مىدهد. تا آنكه "صقر" برادر مانع به بهانه بردن حجاج از راه بصره به مكه، نزد شاه آمده و عريضه و پيشكش مانع را تقديم شاه مىكند. شاه نيز فريب او را خورده، به وى اجازه داده و مىگويد: «ما اهل حاج را رخصت داديم و اختيار طريق رفيق را به خواهش ايشان باز نهاده كه از هر راه كه خواهند بر وجه دلخواه رو به راه گردند.»
اما بعد از ورود حجاج به الكاى عربستان والى به آنها اعلام مىدارد كه به خاطر رعايت احتياط، از مسيرى حركت كنند كه با قبيله بنى كعب درگير نشوند، ولى آنها به حرف والى گوش نداده و باعث درگيرى و فتنه در آن سرزمين مىشوند. در اينجاست كه صدق مدعاى والى براى شاه روشن شده و فرمان به سركوبى مانع و طرفداران او مىدهد.
از ديگر وقايع مهمى كه به آن پرداخته مىشود، مىتوان به نحوه تدفين شاه سليمان، تفويض مناصب دولتى در ابتداى سال 1106، درگيرىهاى حاكم کرمان با طوايف بلوچ، جنگ با امپراطورى عثمانى و سركوب شورشيان توسط حكام محلى، اشاره كرد.
صورت رقم استيفاى ميرزا محمد ابراهيم- كه به صورت ضميمه نخست آورده شده- حاكى از آن است كه ميرزا محمد ابراهيم بن زين العابدين نصيرى، در سال 1095ق پس از وزارت آذربايجان به مقام استيفاى ممالك استرآباد(مقامى است دولتى) رسيده است.
تاريخ ميرزا محمد ابراهيم، از ديگر آثار قلمى مؤلف است كه تحت عنوان ضميمه دوم به تبيين بيشتر سرگذشت محمد ابراهيم نصيرى مىپردازد.
مطالبى كه در سه قسمت پيرامون شورش و سركوبى سليمان كرماج به صورت ضميمه سوم آمده است، شرح محاربه جنود مسعود با سليمان مردود، تاريخچه عزيمت حسين خان والى و واقعه طغيان اكراد را بيان مىدارد.
ضميمه چهارم تحت عنوان «بيان چگونگى تسخير كل ولايت اورگنج به رزم»، برگرفته از كتاب تحفه العام ميرزا ابوطالب فندرسكى است كه نحوه تسخير ولايت خوارزم را به تفصيل بيان مىكند.
مؤلف وقوع سيلآب اصفهان به سال 1110ق را به منظور تأييد گفتههايش در دستور شهرياران، به صورت ضميمه پنجم ارائه كرده است.
متاسفانه سال 1110 در پايان، افتادگى دارد به طورى كه نسخه در پنجمين صفحه از فصلى با عنوان «ذكر ظهور معظم امور در ممالك سلاطين معاصر و مجمل احوال بعضى از ايشان در اين سال سعادت مآثر» قطع مىشود. از مطالب كتاب چنين بر مىآيد كه تاليف نسخه بعد از سال 1112 نيز صورت گرفته ولى در دسترس نمىباشد.
وضعيت كتاب
فهرست مندرجات در ابتدا و تعليقات (توضيح اصطلاحات كتاب)، ضمائم، فرهنگ لغات كتاب، فهارس اعلام(اسامى اشخاص، اماكن، ملل و نحل، مشاغل و مناصب) و منابعى كه در تدوين كتاب از آنها كمك گرفته شده در پايان ذكر شدهاند.
منابع
پيش گفتار، مقدمه و متن كتاب.