دیوان رشیدالدین وطواط: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = فارسی | | زبان = فارسی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره = PIR۴۹۰۴/د۹ ۱۳۳۹ | ||
| موضوع =شعر فارسی - قرن 6ق. | | موضوع =شعر فارسی - قرن 6ق. | ||
|ناشر | |ناشر | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
رشید در دیوانش 223 «ستایشنامه» دارد که در قالب قصیده و ترکیببند سروده شدهاند. او در بیشتر آنها امیران و ادیبان زمانهاش را ستوده است؛ بهگونهای که 153 قصیده و ترکیببند را در ستایش «اتسز» سومین پادشاه خوارزمشاهیان سروده است. او مدتی از دربار اتسز رانده شد. ازاینرو، پس از مرگ اتسز، اثری از شعر او در ستایش سه تن از بازماندگانش (ایل ارسلان و دو فرزندش محمود و تکش) نیست. شعری که رشید آن را بر جنازه اتسز خواند، به رنجی که از او در سینه داشته است، گواهی میدهد: | رشید در دیوانش 223 «ستایشنامه» دارد که در قالب قصیده و ترکیببند سروده شدهاند. او در بیشتر آنها امیران و ادیبان زمانهاش را ستوده است؛ بهگونهای که 153 قصیده و ترکیببند را در ستایش «اتسز» سومین پادشاه خوارزمشاهیان سروده است. او مدتی از دربار اتسز رانده شد. ازاینرو، پس از مرگ اتسز، اثری از شعر او در ستایش سه تن از بازماندگانش (ایل ارسلان و دو فرزندش محمود و تکش) نیست. شعری که رشید آن را بر جنازه اتسز خواند، به رنجی که از او در سینه داشته است، گواهی میدهد: | ||
{{شعر}} | |||
پیش تو به طوع، بندگی میورزید | {{ب|''شاها! فلک از سیاستت میلرزید''|2=''پیش تو به طوع، بندگی میورزید''}} | ||
{{ب|''صاحبنظری کجاست تا درنگَرد''|2=''تا آنهمه مملکت بدین میارزید؟''}} | |||
تا آنهمه مملکت بدین میارزید؟ | {{پایان شعر}} | ||
او از دربار اتسز به دربار سلسله «خانیان» (خانیه یا آل خاقان یا آل افراسیاب یا ایلکخانیان) رفت و «سلیمان خان» را ستایش کرد. پس از او پسرش «ارسلان» (خسرو توران) را با 12 قصیده ستود که پس از اتسز، او را بیش از پادشاهان دیگر ستوده است. رشید دو قصیده نیز در ستایش نصر بن خلف (پادشاه نیمروز) از بازماندگان صفاریان سروده است. همچنین، شروان شاه (منوچهر پسر افریدون) را ستایش کرده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص8-5</ref>. | او از دربار اتسز به دربار سلسله «خانیان» (خانیه یا آل خاقان یا آل افراسیاب یا ایلکخانیان) رفت و «سلیمان خان» را ستایش کرد. پس از او پسرش «ارسلان» (خسرو توران) را با 12 قصیده ستود که پس از اتسز، او را بیش از پادشاهان دیگر ستوده است. رشید دو قصیده نیز در ستایش نصر بن خلف (پادشاه نیمروز) از بازماندگان صفاریان سروده است. همچنین، شروان شاه (منوچهر پسر افریدون) را ستایش کرده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص8-5</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
وطواط اشعاری را نیز در پاسخ شاعرانی چون [[جمالالدین عبدالرزاق]] (درگذشته 580ق) و رضیّالدین ابوجعفر محمد نیشابوری (درگذشته 598ق) و گفتوشنودهای شاعرانه و طنزآمیزی را با اتسز که در دربار او میزیسته است، دارد. این اشعار در دیوان او ثبت نشدهاند. | وطواط اشعاری را نیز در پاسخ شاعرانی چون [[جمالالدین عبدالرزاق]] (درگذشته 580ق) و رضیّالدین ابوجعفر محمد نیشابوری (درگذشته 598ق) و گفتوشنودهای شاعرانه و طنزآمیزی را با اتسز که در دربار او میزیسته است، دارد. این اشعار در دیوان او ثبت نشدهاند. | ||
نمونهای از آنها چنین است (خطاب به سلطان اتسز خوارزمشاه): | نمونهای از آنها چنین است (خطاب به سلطان اتسز خوارزمشاه): | ||
{{شعر}} | |||
که با او نزد هر مردُم نشینم | {{ب|''ندارم جامهای ای شاه عالَم''|2=''که با او نزد هر مردُم نشینم''}} | ||
{{ب|''زمستان است و چون سیرم برهنه''|2=''من غُرزن مگر در خُم نشینم''}} | |||
من غُرزن مگر در خُم نشینم'' | {{پایان شعر}} | ||
سلطان نیز به او لباسی از پوست سمور و جامه سَقرلات (سُرخفام) عطا میکند و او را اینگونه پاسخ میدهد: | سلطان نیز به او لباسی از پوست سمور و جامه سَقرلات (سُرخفام) عطا میکند و او را اینگونه پاسخ میدهد: | ||
{{شعر}} | |||
روا نبوَد که با مردُم نشینی | {{ب|''چو خود را گَنده همچون سیر گفتی''|2=''روا نبوَد که با مردُم نشینی''}} | ||
{{ب|''زمستان است و سرما وقت آچار''|2=''روا باشد اگر در خُم نشینی''<ref>ر.ک: همان، ص25-23</ref>}} | |||
روا باشد اگر در خُم نشینی | {{پایان شعر}} | ||
سعید نفیسی درباره این دیوان میگوید: آن را از نسخههای گوناگونی فراهم آورده است؛ بااینحال، اشعار رشید بیش از 8563 بیت این دیوان است؛ بهویژه آنکه، خود رشید در کتاب «حدائق السحر» بسیاری از اشعارش را آورده است و همه را بهصراحت از آن خود میداند. | سعید نفیسی درباره این دیوان میگوید: آن را از نسخههای گوناگونی فراهم آورده است؛ بااینحال، اشعار رشید بیش از 8563 بیت این دیوان است؛ بهویژه آنکه، خود رشید در کتاب «حدائق السحر» بسیاری از اشعارش را آورده است و همه را بهصراحت از آن خود میداند. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۳: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# سعیدی، سارا، «نگاهی انتقادی به شیوه شاعری رشیدالدین وطواط»، پژوهشهای دستوری و بلاغی، بهار و تابستان 1396- شماره 11 (ص109-127) | #[[:noormags:1320944| سعیدی، سارا، «نگاهی انتقادی به شیوه شاعری رشیدالدین وطواط»، پژوهشهای دستوری و بلاغی، بهار و تابستان 1396- شماره 11 (ص109-127)]]. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:زبانشناسی، علم زبان]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات شرقی (آسیایی)]] | |||
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]] | ||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | [[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ دی 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | ||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] | [[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ دی 1402 توسط محسن عزیزی]] |
نسخهٔ ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۳
دیوان رشید الدین وطواط | |
---|---|
پدیدآوران | رشید وطواط، محمد بن محمد (نويسنده)
نفیسی، سعید (مقدمهنويس) نفیسی، سعید (مصحح) |
عنوانهای دیگر | دیوان |
سال نشر | 1339ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 6ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR۴۹۰۴/د۹ ۱۳۳۹ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان رشیدالدین وطواط، سروده سعدالملک رشیدالدین محمد بن محمد بن عبدالجلیل عمری بلخی (573-481ق)، دبیر دیوان اتسز خوارزمشاه و معروف به «وطواط» است. شعرهای او در قالبهای قصاید، ترجیعات، ترکیبات، مقطعات، رباعیات، غزلیات و مسمط مصنوع سروده شدهاند. سعید نفیسی (۱۲۷۴-۱۳۴۵ش) کار مقدمه، مقابله و تصحیح کتاب را انجام داده است.
رشید وطواط از بزرگان سخنسرایان ایران است و در رأس مرتبه دوم از سرایندگان این سرزمین جای دارد. اشعار وی بهترین گواه است که طبع بلند و ذهن سرشار داشته و در زبان فارسی استاد مسلّم بوده است. از اقسام شعر، به اشعار مصنوع، بیشتر توجه داشته است و در این زمینه بر اقران خویش (مانند قطران تبریزی، عبدالواسع جبلی، عثمان مختاری، قوامی گنجوی، ذوالفقار شروانی، بدرالدین جاجرمی، شرفُالدین فضلالله حسینی قزوینی، شمس فخری، سلمان ساوجی و اهلی شیرازی) که بیشوکم پیرو این روش بودهاند، برتری مسلّم دارد[۱]. البته برخی با نگاهی انتقادی به شعر رشید، لفظاندیشی و صنعتگرایی او را سبب دور شدنش از ارائه تجربههای خالص شاعری میدانند[۲].
ستایشنامههای وطواط:
رشید در دیوانش 223 «ستایشنامه» دارد که در قالب قصیده و ترکیببند سروده شدهاند. او در بیشتر آنها امیران و ادیبان زمانهاش را ستوده است؛ بهگونهای که 153 قصیده و ترکیببند را در ستایش «اتسز» سومین پادشاه خوارزمشاهیان سروده است. او مدتی از دربار اتسز رانده شد. ازاینرو، پس از مرگ اتسز، اثری از شعر او در ستایش سه تن از بازماندگانش (ایل ارسلان و دو فرزندش محمود و تکش) نیست. شعری که رشید آن را بر جنازه اتسز خواند، به رنجی که از او در سینه داشته است، گواهی میدهد:
شاها! فلک از سیاستت میلرزید | پیش تو به طوع، بندگی میورزید | |
صاحبنظری کجاست تا درنگَرد | تا آنهمه مملکت بدین میارزید؟ |
او از دربار اتسز به دربار سلسله «خانیان» (خانیه یا آل خاقان یا آل افراسیاب یا ایلکخانیان) رفت و «سلیمان خان» را ستایش کرد. پس از او پسرش «ارسلان» (خسرو توران) را با 12 قصیده ستود که پس از اتسز، او را بیش از پادشاهان دیگر ستوده است. رشید دو قصیده نیز در ستایش نصر بن خلف (پادشاه نیمروز) از بازماندگان صفاریان سروده است. همچنین، شروان شاه (منوچهر پسر افریدون) را ستایش کرده است[۳].
در شمار ستایششدگان رشید، شاعران و عالمانی همچون: «خاقانی شروانی» (درگذشته 582ق) و «ابوحفص عمر بخاری» (عالم و پیشوای معروف حنفیان ماوراءُالنهر) نیز جای دارند. سه قصیده نیز در ستایش «تاجالمعالی علی، رئیس شرق و صدر خراسان» و سه قصیده و هشت قطعه در ستایش «ادیب صابر» بههمراه یک قطعه دوبیتی در هجای او به سبب رنجشی که از وی دیده است، سروده است. رشید از میان ادیبان بزرگ، چند قطعه نیز در ستایش قاضی ابوبکر بلخی (صاحب مقامات حمیدی) دارد[۴].
وطواط اشعاری را نیز در پاسخ شاعرانی چون جمالالدین عبدالرزاق (درگذشته 580ق) و رضیّالدین ابوجعفر محمد نیشابوری (درگذشته 598ق) و گفتوشنودهای شاعرانه و طنزآمیزی را با اتسز که در دربار او میزیسته است، دارد. این اشعار در دیوان او ثبت نشدهاند. نمونهای از آنها چنین است (خطاب به سلطان اتسز خوارزمشاه):
ندارم جامهای ای شاه عالَم | که با او نزد هر مردُم نشینم | |
زمستان است و چون سیرم برهنه | من غُرزن مگر در خُم نشینم |
سلطان نیز به او لباسی از پوست سمور و جامه سَقرلات (سُرخفام) عطا میکند و او را اینگونه پاسخ میدهد:
چو خود را گَنده همچون سیر گفتی | روا نبوَد که با مردُم نشینی | |
زمستان است و سرما وقت آچار | روا باشد اگر در خُم نشینی[۵] |
سعید نفیسی درباره این دیوان میگوید: آن را از نسخههای گوناگونی فراهم آورده است؛ بااینحال، اشعار رشید بیش از 8563 بیت این دیوان است؛ بهویژه آنکه، خود رشید در کتاب «حدائق السحر» بسیاری از اشعارش را آورده است و همه را بهصراحت از آن خود میداند.
این دیوان بههمراه کتاب حدائق السحر في دقائق الشعر از روی چاپ عباس اقبال آشتیانی (1277-1334ش) تهیه شده است.
فهرست نامهای خاص بههمراه غلطنامهای نیز در پایان کتاب آمده است[۶].
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- سعیدی، سارا، «نگاهی انتقادی به شیوه شاعری رشیدالدین وطواط»، پژوهشهای دستوری و بلاغی، بهار و تابستان 1396- شماره 11 (ص109-127).