۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نعليهالسلام' به 'ن عليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - 'صلى الله عليه و آله و سلم' به 'صلىاللهعليهوآلهوسلم') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
مؤلف كتاب حاضر از فقها و روات نامدار شيعه در نيمه دوم قرن چهارم هجرى است. | مؤلف كتاب حاضر از فقها و روات نامدار شيعه در نيمه دوم قرن چهارم هجرى است. | ||
[[شيخ مفيد]] اين كتاب چند صفحهاى را در شرح سخن حضرت رسول خدا | [[شيخ مفيد]] اين كتاب چند صفحهاى را در شرح سخن حضرت رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم درباره ماريه قبطى نگاشته است. | ||
==شرح ماجرا== | ==شرح ماجرا== | ||
حضرت رسول خدا | حضرت رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم فرزندى داشت به نام ابراهيم كه در همان كودكى وفات نمود.ابراهيم بسيار به پيامبر شبيه بود و آن حضرت علاقه فراوانى به او داشت. | ||
نام مادر ابراهيم ماريه قبطى بود كه حاكم مصر براى آن حضرت هديه فرستاده بود.روزى عايشه از روى حسادت نسبت به ماريه، كه پسر آورده بود، به حضرت رسول خدا گفت: ابراهيم فرزند تو نيست زيرا پسر عموى ماريه به منزل وى رفت و آمد دارد و ابراهيم فرزند اوست. | نام مادر ابراهيم ماريه قبطى بود كه حاكم مصر براى آن حضرت هديه فرستاده بود.روزى عايشه از روى حسادت نسبت به ماريه، كه پسر آورده بود، به حضرت رسول خدا گفت: ابراهيم فرزند تو نيست زيرا پسر عموى ماريه به منزل وى رفت و آمد دارد و ابراهيم فرزند اوست. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
قبطى كه متوجه قصد آن حضرت شده بود از درختى بالا رفت.در آن هنگام، لباسش كنار رفت و معلوم شد كه ممسوح است (آلت مردانگى ندارد). | قبطى كه متوجه قصد آن حضرت شده بود از درختى بالا رفت.در آن هنگام، لباسش كنار رفت و معلوم شد كه ممسوح است (آلت مردانگى ندارد). | ||
اميرالمؤمنين عليهالسلام به خدمت رسول خدا | اميرالمؤمنين عليهالسلام به خدمت رسول خدا صلىاللهعليهوآلهوسلم بر گشته و جريان را عرض كرد. | ||
حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «خدا را شكر كه خداوند اين عيب را از دامان ما اهل بيت پاك نمود». | حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «خدا را شكر كه خداوند اين عيب را از دامان ما اهل بيت پاك نمود». |
ویرایش