سراج‌الدین ارموی، محمود بن ابی‌بکر

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    سراج‌الدين ارموي، محمود بن ابي‌بکر
    نام سراج‌الدين ارموي، محمود بن ابي‌بکر
    نام های دیگر ارموي، سراج الدين محمود

    ارموي، محمود بن ابو بکر

    سراج ارموي

    سراج الدين ارموي، ابو الثنا محمد بن ابي بکر

    نام پدر
    متولد
    محل تولد
    رحلت
    اساتید
    برخی آثار شرح المطالع في المنطق /نوع اثر:کتاب /نقش:نويسنده

    مطالع الأنوار في الحکمة و المنطق /نوع اثر:کتاب /نقش:نويسنده


    کد مولف AUTHORCODE23002AUTHORCODE

    سراج‎الدین محمود بن ابوبکر ارموی

    محمود بن ابوبکر احمد ارموی (594-682ق)، از فحول علمای عهد اباقاآن بود. که در فلسفه، فقه و اصول متبحر بود.

    تولد و وفات

    محمود بن ابوبکر احمد ارموی، در سال 594ق به دنیا آمد و در سال 682 از دنیا رفت.

    اساتید و شاگردان

    ارموی از شاگردان کمال‎الدین یوسف بود و در فلسفه، حکمت، فقه و اصول تبحر زیادی داشت. از جمله شاگردان او خواجه صفی‎الدین هندی را می‎توان نام برد.[۱] سراج‎الدین ارموی در اواخر عمر در قونیه زندگی می‎کرد. این دوران مصادف است با افاضات ملای رومی (جلال‎الدین محمد مولوی متوفای 672). سراج‎الدین در اوایل، منکر مقام و جایگاه معنوی او بود ولی پس از مدتی جزو مریدانش شد و در تشییع جنازه‎اش شرکت کرد. او قصیده‎ای را در تشییع‎جنازه مرادش خواند که دو بیت زیر جزء آن شعر است؛[۲] کاش آن روز که در پای تو شد خار اجل دست گیتی بزدی تیغ هلاکم بر سر تا در این روز جهان بی تو ندیدی چشمم این منم بر سر خاک تو که خاکم بر سر

    تألیفات

    1. مناهج؛
    2. بیان الحق؛
    3. مطالع الأنوار؛
    4. لطايف الحكمة؛

    بر مطالع الأنوار او شرح‎های زیادی نوشته اند که از آن جمله می‎توان شرح قطب‎الدین محمد رازی از علمای قرن هشتم هجری بر آن را نام برد که آن را به نام خواجه غیاث‎الدین تنظیم کرده است. او لطایف الحکمة را در سال 655 به نام کیکاوس بن کیخسرو به زبان فارسی نوشت و مرحوم تربیت نسخه آنرا در کتابخانه آستان قدس دیده است. این کتاب در سال 1351 به تصحیح دکتر یوسفی به چاپ رسیده است.[۳]

    منابع مقاله

    دولت‎آبادی، عزیز، سخنوران آذربایجان (از قطران تا شهریار)، ستوده، تبریز، چاپ اول، 1377ش.

    1. ر.ک: دولت‎آبادی، عزیز، ج1، ص125
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان