سهروردی، یحیی بن حبش: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ثلاث رسایل(و بذیله رساله هیاکل النور)' به 'ثلاث رسائل')
    خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:


    == وابسته‌ها ==
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}


    [[حکمة الإشراق]]  
    [[حکمة الإشراق]]  

    نسخهٔ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۳۵

    سهروردی، یحیی بن حبش
    نام سهروردی، یحیی بن حبش
    نام‎های دیگر سهروردی، شهاب‌الدین

    شهاب‌الدین سهروردی

    شهاب مقتول

    شیخ اشراق

    شیخ مقتول

    شهید اشراق

    نام پدر حبش
    متولد 549ق
    محل تولد سهرورد زنجان
    رحلت 587 ق
    اساتید مجدالدين جيلى
    برخی آثار حکمة الإشراق

    مجموعه‌ مـصنفات‌ شـیخ اشـراق

    فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق شهاب‌الدین سهروردى

    اشراق هياکل النور

    کد مؤلف AUTHORCODE714AUTHORCODE

    شهاب‌الدين يحيى بن حبش سهروردى، معروف به «شيخ اشراق»، از برجسته‌ترين چهره‌هاى حكمت اسلامى و فرهنگ ايران‌زمين و گوهرى تابناك در ميان همه فرزانگان عالم است.

    وى در سال 549ق، در قريه‌ى سهرورد زنجان ديده به جهان گشود. در مراغه نزد مجدالدين جيلى به تحصيل پرداخت و اصول فقه را آموخت. در همين شهر و در محضر همين استاد، با فخر رازى همدرس بود.

    وى براى تكميل تحصيلات و معلومات خود از مراغه، راهى اصفهان شد و در اين شهر با افكار و آراى شيخ الرئيس (ابن سينا) كه در آن زمان در كمال شهرت بود، آشنايى كامل يافت.

    وى در بيان مسائل، بى‌باك بود و صراحت لهجه او گاهى به فاش شدن اسرار سير و سلوك و رموز عرفان منجر مى‌شد. سرانجام، فقهاى قشرى عامه كه تنها به ظواهر شريعت توجه داشتند، عليه او شوريدند و سخنانش را خلاف اصول دين پنداشتند؛ تا جايى كه «ملك ظاهر» را به قتل او تشويق كردند. ملك كه در باطن به شيخ ارادت مى‌ورزيد، به خواسته فقها وقعى ننهاد و از قتل او ابا كرد. فقها هم بيكار ننشستند و شكوائيه‌ها نزد «صلاح‌الدين ايوبى» فرستادند و انجام اين كار را از او خواستند.

    صلاح‌الدين، به ملك ظاهر نامه‌اى نوشت و به بهانه برخى ملاحظات سياسى، دستور قتل او را داد. فقها هم به اصرار خود ادامه دادند؛ تا سرانجام، ملك ظاهر، برخلاف ميل باطنى خود، وى را در حلب زندانى كرد. ايشان در زندان در سن 36 يا 38 سالگى، در سال 587، به‌نحو مرموزى بدرود حيات گفت.

    اكثر تذكره‌نويسان اسلامى، توجه زيادى به دقايق حيات وى نداشته و حتى برخى او را با اعضاى خانواده معروف سهروردى كه از بزرگان عرفان و تصوف بوده‌اند، اشتباه كرده‌اند.

    فقط شاگرد و مريد او، شمس‌الدين شهرزورى است كه در «نزهة الارواح و روضة الافراح»، فصل مفصل و بسيار مهمى را درباره استاد خود نگاشته است، اما حتى اين شرح كه خواننده را با بسيارى از خصوصيات اخلاقى و فكرى وى آشنا مى‌سازد، درباره چگونگى تحولات دوره آخر حيات او مطالب كافى در دسترس قرار نمى‌دهد؛ فقط خواننده را با نابغه‌اى بزرگ آشنا مى‌سازد كه به علت حدت ذهن توأم با نوعى گستاخى و بى‌سياستى، دائما با علماى زمان خود در ستيز و مجادله بود و سرانجام، به‌نحوى كه آشكار نيست، قربانى اين امر شد.

    چگونگى قتل و يا وفات وى، درخور تحقيق دقيق‌ترى است، نه فقط براى روشن كردن جريانات حيات او، بلكه چون چگونگى اين واقعه و علل آن، با تحولات بعدى عالم اسلامى و سير حكمت اسلامى، توأم است و كليدى است براى فهم اين مطلب.

    گرچه، وى در حلب وفات يافت، نام او در آن ديار، به‌كلى فراموش شد؛ به‌طورى‌كه قبر او امروز در پاسگاهى قرار گرفته و فقط عده قليلى از دانشمندان، از وجود آن خبر دارند؛ درحالى‌كه همين حكيم، به‌زودى نفوذ فراوانى در ايران از خود به جا گذاشت و از مهم‌ترين عوامل حيات فكرى بعدى ايران و عالم تشيع به شمار مى‌آيد.

    «حكمة الإشراق»، مهم‌ترين اثر فلسفى او به شمار مى‌رود كه منابع آن عبارتند از:

    1. حكمت الهى يونان: او در ميان يونانيان براى فيثاغورث، امپدكلس و به‌ويژه افلاطون، ارزش و احترام خاصى قائل بوده و افلاطون را «امام الحكمة» و پيشواى حكماى اشراق مى‌داند. مقام علمى ارسطو را مى‌ستايد، اما افلاطون را بسى برتر از وى مى‌داند.
    2. حكمت مشاء: وى با حكمت مشاء، به‌ويژه افكار ابن سينا نيز آشنايى كامل داشته و بدون شك، اجزايى از حكمت مشرقى و قطعاتى از كتاب «الانصاف» ابن سينا را در دسترس داشته است.
    3. حكمت ايران باستان: او به حكمت پارسى و شخص زرتشت توجه خاصى داشته و پاره‌اى از مطالب و برخى از اصطلاحات حكمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوى گرفته است. او در كتاب «حكمة الإشراق»، از زرتشت با عنوان حكيم فاضل نام برده و خود را زنده‌كننده حكمت ايران باستان معرفى كرده است.
    4. تعاليم اسلامى: وى حكيمى مسلمان و معتقد و پايبند به ظاهر و باطن دين بوده و در فقه اسلامى كتاب نوشته است و سور قرآنى را تفسير كرده و كتب او سرشار از آيات و روايات اسلامى است. وى دوگانه‌پرستان و پيروان مانى و مزدك را آشكارا نكوهش مى‌كند.

    آثار سهروردى

    الف) كتاب‌هاى صرفا فلسفى كه به زبان عربى نوشته شده است:

    1. حكمة الإشراق؛
    2. تلويحات؛
    3. مقاومات؛
    4. مطارحات.

    ب) رساله‌هاى عرفانى كه به زبان پارسى و عربى تأليف شده است:

    1. عقل سرخ؛
    2. آواز پر جبرئيل؛
    3. لغت موران؛
    4. صفير سيمرغ؛
    5. هياكل النور؛
    6. الواح عمادى؛
    7. كلمة التصوف؛
    8. پرتونامه.

    ج) ترجمه‌ها و شروحى كه وى بر كتب پيشينيان خود، قرآن مجيد و احاديث تحرير كرده است:

    1. ترجمه فارسى رسالة الطير ابن سينا؛
    2. شرحى بر اشارات و تنبيهات؛
    3. تفاسيرى بر چند سوره قرآن و برخى احاديث؛
    4. الواردات و التقديسات كه دعاها و مناجات‌نامه‌هايى به زبان عربى است.


    وابسته‌ها