سیستانی، سید علی

    از ویکی‌نور
    سیستانی، علی
    نام سیستانی، علی
    نام های دیگر آی‍ت‌‌ال‍ل‍ه‌ س‍ی‍س‍ت‍ان‍ی‌

    ح‍س‍ی‍ن‍ی‌ س‍ی‍س‍ت‍ان‍ی‌، ع‍ل‍ی‌

    نام پدر سيد محمد باقر
    متولد 1309 هـ.ش
    محل تولد مشهد
    رحلت -
    اساتید سيد احمد يزدى، ميرزا مهدى آشتيانى و ميرزا هاشم قزوينى، آیت‌الله بروجردى
    برخی آثار فقه برای غرب‌نشينان

    ‏الفقه للمغتربین

    الفقه المیسر

    کد مولف AUTHORCODE162AUTHORCODE

    آیت‌الله سید علی سیستانی، از مراجع عظام تقلید، در نهم ربیع‌الاول سال 1349ق، در مشهد مقدس رضوی به دنیا آمد.

    خاندان

    خاندان ایشان که از سادات علوی حسینی هستند، در سده یازدهم هجری در اصفهان می‌زیستند. از سرشناسان آن خاندان در روزگار یادشده می‌توان به فیلسوف پرآوازه، محمدباقر داماد صاحب کتاب «قبسات» اشاره نمود. یکی از نوادگان وی به نام «سید محمد» در عهد پادشاهی سلطان حسین صفوی به مقام شیخ‌الاسلامی سرزمین سیستان رسیده و به آن دیار انتقال یافته و از آن پس، او و خانواده‌اش در همان‌ جا سکنا گرفته‌‌اند. نخستین فرد از این خاندان که به مشهد رضوی رهسپار شد، مرحوم «سید علی» بود که برهه‌ای را در مدرسه مرحوم ملا محمدباقر سبزواری ماند و برای ادامه تحصیل، ابتدا به نجف اشرف رفت و سپس رهسپار سامرا شد.

    تحصیلات

    آیت‌الله سیستانی در زادگاه خود پرورش یافت و دروس ابتدایی و مقدمات را همان جا فراگرفت. وی در پنج ‌سالگی به فراگیری قرآن پرداخت و پس از آن برای یادگیری خواندن و نوشتن و دروس ابتدایی، به مدرسه دارالتعلیم دینی رفت و هم‌زمان با تحصیل در آن مدرسه، هنر خوشنویسی را نزد استادش «میرزا علی‌آقای ناظم» آموخت.

    اساتید

    در نخستین ماه‌های سال 1360ق، با راهنمایی پدر بزرگوارش به فراگیری مقدمات علوم حوزوی پرداخت و شماری از کتاب‌های ادبی مانند شرح الفیه سیوطی، مغنی ابن‌ هشام ، مطول تفتازانی ، مقامات حریری و شرح نظام را نزد مرحوم ادیب نیشابوری و دیگر استادان فن خواند و شرح لمعه و قوانین را از مرحوم سید احمد مدرس یزدی معروف به «نهنگ» فراگرفت. تعدادی از کتب سطوح عالیه همچون مکاسب و رسائل و کفایه را از آیت‌الله میرزا هاشم قزوینی آموخت و چند کتاب فلسفی مانند شرح منظومه سبزواری وشرح حكمة‌ الإشراق و اسفار را در محضر مرحوم ایسی خواند. شوارق‌ الإلهام را از شیخ مجتبی قزوینی فراگرفت و برای تحصیل معارف وحیانی در حوزه درس مرحوم آیت‌الله میرزا مهدی اصفهانی (متوفای اواخر سال 1365ق) حاضر شد. وی همچنین در حوزه درس خارج میرزا مهدی آشتیانی صاحب تعلیقه بر شرح منظومه و مرحوم آیت‌الله میرزا هاشم قزوینی (قدس‌ سرهما) حضور یافت.

    مهاجرت به قم

    ایشان در اواخر سال 1368ق، راهی حوزه علمیه شهر مقدس قم شد و در بحث‌های خارج فقه و اصول مرجع بزرگوار آیت‌الله سید حسین طباطبائی بروجردی شرکت نمودند و بسیاری از مهارت‌های فقهی و دیدگاه‌های رجالی و حدیثی را از ایشان فراگرفتند و افزون بر این، از حوزه درس فقیه بزرگوار سید محمد حجت کوه‌کمره‌ای نیز بهره فراوان بردند.

    در سال‌های اقامت در قم، با مرحوم علامه سید علی بهبهانی عالم معروف شهر اهواز که از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی بود، پیرامون برخی از مسائل قبله‌‌شناسی، نامه‌نگاری‌هایی انجام داد و در نامه‌های خود، به‌رغم دفاع سید بهبهانی از دیدگاه‌های محقق تهرانی، برخی از دیدگاه‌های وی را به نقد کشید. این مکاتبات تا آنجا ادامه یافت که مرحوم سید بهبهانی نامه‌ای در 7 رجب 1370ق، به ایشان که در آن تاریخ جوانی بیست‌‌ویک ساله بود نوشت و در آن مهارت علمی وی را با تعبیر «عمدة العلماء المحققين و نخبة الفقهاء المدققين» ستود و ادامه بحث در خصوص موضوع قبله را به دیدار حضوری با ایشان در هنگام تشرف به زیارت امام رضا(ع) موکول کرد.

    مهاجرت به نجف

    در اوایل سال 1371ق، آیت‌الله سیستانی شهر مقدس قم را به قصد اقامت در نجف اشرف، کانون علم و فضیلت حوزه‌های علمیه ترک کرد. ایشان سالگرد اربعین امام حسین(ع) را در کربلا ماندند و آنگاه راهی نجف شدند و در مدرسه علمیه بخارائی اقامت گزیدند. در نجف اشرف، حوزه درس فقه و اصول دو تن از بزرگان، یعنی آیت‌الله سید ابوالقاسم موسوی خوئی و شیخ حسین حلی را درک کردند و زمانی طولانی را در محضر ایشان گذراند و در همان ایام، از مباحث برخی دیگر از سرشناسان حوزه از جمله مرحوم آیت‌الله حکیم و مرحوم آیت‌الله شاهرودی نیز بهره برد.

    گرفتن اجازه اجتهاد

    آیت‌الله سیستانی در حلقه درس استادان خویش، با طرح اشکالات قوی، درک سریع مطلب، تحقیق و تتبع بسیار و تلاش پیگیر علمی و آگاهی از دیدگاه‌های گوناگون در زمینه‌های مختلف علوم حوزوی، درخششی چشمگیر یافت . گواه این مطلب آن است که ایشان در سال 1380ق، درحالی‌که سی‌ویک ساله بود، موفق به دریافت گواهی اجتهاد مطلق از سوی دو استاد خود، یعنی آیت‌الله خوئی و شیخ حسین حلی شد. این در حالی بود که از یک‌سو، آیت‌الله خوئی، جز برای اندکی از شاگردان خود هرگز چنین اجازه‌ای صادر نفرموده است که یکی از آن‌ها آیت‌الله سیستانی و دیگری مرحوم آیت‌الله میرزا علی فلسفی از علمای مشهد مقدس بوده و از سوی دیگر تنها کسی که موفق به دریافت اجازه اجتهاد مطلق از شیخ حسین حلی شده، آیت‌الله سیستانی است.

    علامه شیخ آقابزرگ تهرانی استاد محدثان روزگار خویش نیز در نوشته‌ای به تاریخ 1380ق، مهارت و توانمندی ایشان در علم رجال و حدیث را گواهی کرده است.

    تدریس

    آیت‌الله سیستانی، از اوایل سال 1381ق، درس خارج فقه خود را بر مبنای کتاب مکاسب شیخ انصاری آغاز کرد و پس از آن به شرح کتاب عروة الوثقی پرداخت و شرح کتاب طهارت، بخش زیادی از کتاب صلاة، بخشی از کتاب خمس، تمام کتاب صوم و اعتکاف را به پایان برد و شرح کتاب زکات را شروع نمود.

    در همان سال‌ها، به درس‌های فقهی دیگری پیرامون مباحث کتاب قضا و بحث‌های «ربا» و «قاعده الزام» و «قاعده تقیه» و دیگر قواعد فقهی نیز پرداخت و مباحث رجالی شامل «حجیت مراسیل ابن ابی‌عمیر» و «شرح مشیخه تهذیبین» (تهذیب و استبصار) و غیر آن را نیز در برنامه خود قرار داد.

    درس خارج علم اصول را از شعبان سال 1384ق، آغاز کرد و دوره سوم آن را در شعبان سال 1411ق، به پایان برد.

    شاگردان

    در طول سال‌های یادشده، بسیاری از فضلای برجسته در بحث‌های پربار و ارزنده ایشان شرکت نمودند که برخی از آنان در شمار استادان بحث خارج شمرده می‌شوند؛ مانند حضرات آیات شیخ مهدی مروارید، سید مرتضی مهری، مرحوم سید حبیب حسینیان، سید احمد مددی، شیخ مصطفی هرندی، سید هاشم هاشمی و تنی چند از دیگر اساتیدی که در حوزه‌های علمیه به تدریس اشتغال داشته و دارند.

    اقامه نماز جماعت بعد از آیت‌الله خویی

    در 29 ربیع‌الثانی سال 1409ق، هنگامی که استاد بزرگوارشان مرحوم آیت‌الله خوئی دچار بیماری شد، ایشان بر بالینش حاضر شد، آن مرحوم از وی خواست که به‌جایشان، نماز جماعت را در مسجد خضرا اقامه کند. پس از عدم موافقت اولیه ایشان، آیت‌الله خوئی بر خواسته خود پافشاری کرد و فرمود: «اگر می‌توانستم، مانند مرحوم حاج آقا حسین قمی، به لزوم پذیرش این دستور بر شما حکم می‌کردم». با این جمله، ایشان چند روز فرصت خواستند و سرانجام خواسته ایشان را پذیرفته و از روز جمعه 5 جمادی‌الثانی 1409ق تا آخرین جمعه ماه ذوالحجه سال 1414ق، که درهای مسجد یادشده از طرف رژیم بعث بسته شد، امامت نمازگزاران را برعهده داشتند.

    مبارزات سیاسی

    در سال 1411ق، هنگامی که رژیم بعثی، «انتفاضه شعبانیه» را سرکوب کرد، ایشان همراه جمعی از علما، از جمله «شهید شیخ مرتضی بروجردی» و «شهید میرزا علی غروی» بازداشت شدند و در هتل «‌السلام»، اردوگاه «رزازه»، بازداشتگاه «رضوانیه» مورد ضرب و جرح و بازجویی قرار گرفتند.

    ایشان از اواخر سال 1418ق، به حصر در خانه خود محکوم شد؛ به‌گونه‌ای که در این سال‌ها حتی از تشرف به زیارت جد بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین(ع) نیز محروم ماندند. ایشان همواره از سوی سازمان‌های اطلاعاتی و مزدوران رژیم تحت فشار قرار داشت، ولی در برابر همه این زورگویی‌ها پایداری کرد.

    مرجعیت

    در واپسین سال‌های زندگی آیت‌الله خوئی میان بسیاری از فضلا، دغدغه‌های فراوانی برای یافتن شخصی به‌عنوان جانشین آیت‌الله خوئی و انتخاب مرجعی برای شیعیان مطرح بود که بتواند با حمایت از حوزه علمیه، استقلال مرجعیت دینی را پاس دارد.

    نگاه بسیاری از فضلا به ایشان معطوف بود، او کسی بود که آیت‌الله خوئی وی را برای امامت جماعت به‌جای خود در مسجد خضرا برگزیده و آوازه این اقدام در میان توده‌های مردم پیچید. این در حالی بود که از یک ربع قرن پیش از آن، در محافل علمی و حوزوی از ایشان به‌عنوان استادی توانا در بحث خارج یاد می‌شد.

    با درگذشت آیت‌الله خوئی در 8 صفر 1413ق، گروهی از علمای اعلام و پیشاپیش همه آنان، آیت‌الله سید علی بهشتی و آیت‌الله شیخ مرتضی بروجردی، مردم را به تقلید از آیت‌الله‌ سیستانی ارجاع دادند و در پی آن بود که بسیاری از مؤمنان در عراق و دیگر کشورهای اسلامی به‌سوی او روی آوردند[۱]

    آثار و تألیفات

    1. تعليقة على العروة الوثقى؛
    2. الرّافد في علم الأصول؛
    3. قاعدة لا ضرر و لا ضرار؛
    4. مناسک حج؛
    5. المسائل المنتخبية؛
    6. ملحقات مناسک حج؛
    7. منهاج الصالحين؛
    8. مختصر توضیح المسائل؛
    9. توضیح المسائل؛
    10. احکام نوجوانان و جوانان؛
    11. فقه براى غرب‏نشینان (الفقه للمغربيين)؛
    12. الفقه الميسر؛
    13. في ما إذا اختلف المجتهدان المتساويان في الفتوى؛
    14. رسالة في قاعدة اليد؛
    15. رسالة في قاعدة الإلزام؛
    16. رسالة في قاعدة التجاوز و الفراغ؛
    17. رسالة في قاعدة القرعة؛
    18. رسالة في قاعدة لا ضرر و لا ضرار؛
    19. رسالة في اللباس المشكوك فيه؛
    20. رسالة في الربا؛
    21. رسالة في حجية مراسيل ابن أبي‌عمير؛
    22. رسالة في تاريخ تدوين الحديث في الإسلام؛
    23. رسالة في تحقيق نسبة كتاب العلل إلى الفضل بن شاذان؛
    24. رسالة في الاجتهاد و التقليد؛
    25. رسالة في التقية؛
    26. رسالة في القبلة؛
    27. رسالة في صلاة المسافر؛
    28. رسالة في صيانة الكتاب العزيز عن التّحريف؛
    29. رسالة في اختلاف الآفاق في رؤية الهلال؛
    30. مسالك القدماء في حجية الأخبار؛
    31. شرح العروة الوثقى؛
    32. البحوث الأصولية؛
    33. الفوائد الغروية؛
    34. الفوائد الفقهية؛
    35. الفوائد الرّجالية؛
    36. شرح مشيخة الفقيه؛
    37. شرح مشيخة التّهذيبين؛
    38. كتاب القضاء؛
    39. كتاب البيع؛
    40. نقد تصحيح الأسانيد[۲]

    پانویس

    1. ر.ک: پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله سیستانی
    2. ر.ک: رفیعی‌پور علویجه، سید عباس، ج6، ص490 و 491

    منابع مقاله

    1. رفیعی‌پور علویجه، سید عباس، گلشن ابرار، نشر معروف، چاپ اول، قم، 1379ش.
    2. پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله سیستانی در 10 بهمن 1395 به آدرس:

    http://www.sistani.org/persian/data/3/


    وابسته‌ها