شهید ثانی، زین‌الدین بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شهيد ثانى ' به 'شهيد ثانى '
جز (جایگزینی متن - 'شهيد ثانى ' به 'شهيد ثانى ')
خط ۳۷: خط ۳۷:


==ولادت==
==ولادت==
فقيه عاليقدر و دانشمند بزرگوار شيعه، '''شيخ زين الدين بن على بن احمد عاملى جبعى'''، معروف به شهيد ثانى در سيزدهم شوال 911 هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد.
فقيه عاليقدر و دانشمند بزرگوار شيعه، '''شيخ زين الدين بن على بن احمد عاملى جبعى'''، معروف به [[شهيد ثانى]] در سيزدهم شوال 911 هجرى قمرى، در خانواده علم و فقاهت زاده شد.


وى يكى از اعيان و مفاخر فقهاى نامدار شيعه و يكى از اكابر متبحرين در علوم اسلامى و يكى از استوانه‌هاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى مى‌باشد كه از نظر آثار و بركات وجودى كم‌نظير است.
وى يكى از اعيان و مفاخر فقهاى نامدار شيعه و يكى از اكابر متبحرين در علوم اسلامى و يكى از استوانه‌هاى فقهى و اجتهادى در طول ادوار فقه اسلامى مى‌باشد كه از نظر آثار و بركات وجودى كم‌نظير است.
خط ۵۳: خط ۵۳:




#شهيد ثانى در زمان پدر بزرگوارش، نور الدين على بن احمد، تحصيلات مقدماتى را نزد او گذراند. سپس به قريۀ  «ميس»  رفت و نزد شيخ على بن عبد العالى ميسى (متوفاى 938 هجرى قمرى) تحصيلات خود را ادامه داد و كتابهاى  «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام|شرائع الأسلام]]»  [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقّق حلى]] و  «[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان|ارشاد]]»  و  «[[قواعد الأحكام|قواعد]]»  [[علامه حلى]] را نزد او خواند.
#[[شهيد ثانى]] در زمان پدر بزرگوارش، نور الدين على بن احمد، تحصيلات مقدماتى را نزد او گذراند. سپس به قريۀ  «ميس»  رفت و نزد شيخ على بن عبد العالى ميسى (متوفاى 938 هجرى قمرى) تحصيلات خود را ادامه داد و كتابهاى  «[[شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام|شرائع الأسلام]]»  [[محقق حلی، جعفر بن حسن|محقّق حلى]] و  «[[إرشاد الأذهان إلی أحكام الإيمان|ارشاد]]»  و  «[[قواعد الأحكام|قواعد]]»  [[علامه حلى]] را نزد او خواند.
#:او به منظور ادامۀ تحصيل مسافرتهاى متعددى به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود.
#:او به منظور ادامۀ تحصيل مسافرتهاى متعددى به نقاط مختلف جهان اسلام آغاز نمود.
#وى پس از آن به  «كرك نوح»  رفت و نحو و اصول فقه را نزد سيد جعفر كركى فرا گرفت و پس از اقامتى #:سه ساله در جبع، در  سال 937 به  «دمشق»  مسافرت كرد و نزد شيخ محمد بن مكّى، حكيم و فيلسوف #:بزرگوار، پاره‌اى از كتب طب و حكمت و هيأت را قرائت نمود و در محضر درس شيخ احمد جابر شركت جست وكتاب  «شاطبيه»  را كه در علم قرائت و تجويد است، بر او خواند.
#وى پس از آن به  «كرك نوح»  رفت و نحو و اصول فقه را نزد سيد جعفر كركى فرا گرفت و پس از اقامتى #:سه ساله در جبع، در  سال 937 به  «دمشق»  مسافرت كرد و نزد شيخ محمد بن مكّى، حكيم و فيلسوف #:بزرگوار، پاره‌اى از كتب طب و حكمت و هيأت را قرائت نمود و در محضر درس شيخ احمد جابر شركت جست وكتاب  «شاطبيه»  را كه در علم قرائت و تجويد است، بر او خواند.
#:شهيد ثانى در دمشق كتاب «[[صحيح مسلم]]» و «[[صحيح بخارى]]» را هم نزد  «شمس الدين طولون»  قرائت كرد.
#:[[شهيد ثانى]] در دمشق كتاب «[[صحيح مسلم]]» و «[[صحيح بخارى]]» را هم نزد  «شمس الدين طولون»  قرائت كرد.
#اين عالم خستگى ناپذير در سال 942 هجرى قمرى به سوى  «مصر»  حركت نمود.
#اين عالم خستگى ناپذير در سال 942 هجرى قمرى به سوى  «مصر»  حركت نمود.
#:در مصر نزد شانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخاير علمى در علوم عربى، اصول فقه، #:هندسه، معانى، بيان، عروض، منطق، تفسير و ساير علوم ديگر سرگرم شد.
#:در مصر نزد شانزده استاد برجسته و دانشمند به اندوختن ذخاير علمى در علوم عربى، اصول فقه، #:هندسه، معانى، بيان، عروض، منطق، تفسير و ساير علوم ديگر سرگرم شد.
#شهيد ثانى در شوال 944 هجرى قمرى به زيارت خانۀ خدا موفق شد و در سال 946 هجرى هم به زيارت ائمۀ #:هدى عليهم السلام در عراق مشرّف گرديد و در خلال اين سفرها در زادگاهش، جبع به سر مى‌برد.
#[[شهيد ثانى]] در شوال 944 هجرى قمرى به زيارت خانۀ خدا موفق شد و در سال 946 هجرى هم به زيارت ائمۀ #:هدى عليهم السلام در عراق مشرّف گرديد و در خلال اين سفرها در زادگاهش، جبع به سر مى‌برد.
#سال 948 هجرى بود كه شهيد مسافرت به «بيت المقدس» را در پيش گرفت و از محضر شيخ شمس الدين بن #:ابى اللطيف مقدّسى اجازۀ روايت گرفت سپس به موطن خود مراجعت نمود.
#سال 948 هجرى بود كه شهيد مسافرت به «بيت المقدس» را در پيش گرفت و از محضر شيخ شمس الدين بن #:ابى اللطيف مقدّسى اجازۀ روايت گرفت سپس به موطن خود مراجعت نمود.
#پس از آن عزم سفر به روم شرقى نمود و در سال 949 هجرى وارد قسطنطنيه گرديد.
#پس از آن عزم سفر به روم شرقى نمود و در سال 949 هجرى وارد قسطنطنيه گرديد.
#:اين دانشمند بلند همت رساله‌اى را كه راجع به ده علم بود نزد قاضى عسكر محمد بن محمد بن قاضى #:زادۀ رومى فرستاد. پس از ملاقات و انجام مذاكرات علمى بين آن دو، قاضى رومى به وى پيشنهاد كرد #:در هر مدرسه‌اى كه دلخواه اوست به تدريس بپردازد.
#:اين دانشمند بلند همت رساله‌اى را كه راجع به ده علم بود نزد قاضى عسكر محمد بن محمد بن قاضى #:زادۀ رومى فرستاد. پس از ملاقات و انجام مذاكرات علمى بين آن دو، قاضى رومى به وى پيشنهاد كرد #:در هر مدرسه‌اى كه دلخواه اوست به تدريس بپردازد.
#:شهيد ثانى پس از استخاره،  «مدرسۀ نوريه»  بعلبك را انتخاب كرد و از سوى قاضى مزبور، ادارۀ #:امور اين مدرسه به وى واگذار گشت.
#:[[شهيد ثانى]] پس از استخاره،  «مدرسۀ نوريه»  بعلبك را انتخاب كرد و از سوى قاضى مزبور، ادارۀ #:امور اين مدرسه به وى واگذار گشت.
#شهيد بزرگوار پس از زيارت مراقد ائمۀ اطهار عليهم السلام در سال 953 هجرى به جبع بازگشت و اقامت #:دائمى در موطن اصلى خويش را برگزيد و در آنجا به تدريس و تأليف آثار علمى مشغول گرديد.
#شهيد بزرگوار پس از زيارت مراقد ائمۀ اطهار عليهم السلام در سال 953 هجرى به جبع بازگشت و اقامت #:دائمى در موطن اصلى خويش را برگزيد و در آنجا به تدريس و تأليف آثار علمى مشغول گرديد.


خط ۶۹: خط ۶۹:




شهيد ثانى پس از اقامت در بعلبك، در سايۀ شهرت علمى، مرجعيت يافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن ديار، از دوردست‌ترين بلاد براى استفاضۀ علمى به محضر او روى مى‌آوردند و از بركات علمى و اخلاقى او بهره مى‌گرفتند.
[[شهيد ثانى]] پس از اقامت در بعلبك، در سايۀ شهرت علمى، مرجعيت يافت و دانشمندان فرزانه و فضلاى آن ديار، از دوردست‌ترين بلاد براى استفاضۀ علمى به محضر او روى مى‌آوردند و از بركات علمى و اخلاقى او بهره مى‌گرفتند.


وى در اين شهر، تدريس جامعى را آغاز كرد، به اين معنى كه چون نسبت به مذاهب پنج‌گانۀ جعفرى، حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى از لحاظ آگاهى علمى كاملا محيط و مسلط بود، بر اساس تمام اين مذاهب پنج‌گانه تدريس مى‌نمود و در حقيقت فقه مقارن و عقائد تطبيقى را تدريس مى‌كرد.
وى در اين شهر، تدريس جامعى را آغاز كرد، به اين معنى كه چون نسبت به مذاهب پنج‌گانۀ جعفرى، حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى از لحاظ آگاهى علمى كاملا محيط و مسلط بود، بر اساس تمام اين مذاهب پنج‌گانه تدريس مى‌نمود و در حقيقت فقه مقارن و عقائد تطبيقى را تدريس مى‌كرد.
خط ۷۸: خط ۷۸:




[[خوانساری، محمدباقر بن زین‌العابدین|مرحوم خوانسارى]]، صاحب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]، دربارۀ شهيد ثانى چنين مى‌گويد: تا كنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجستۀ شيعه كسى را به ياد ندارم كه از لحاظ شكوه شخصيت، سعۀ صدر، خوش فهمى، حسن سليقه، داشتن نظم و برنامۀ تحصيلى، كثرت اساتيد، ظرافت طبع، معنويت سخن و پختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد، بلكه اين استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مى‌نماياند كه تالى تلو معصوم است و بلافاصله در ردۀ پس از معصومان عليهم السلام قرار دارد.
[[خوانساری، محمدباقر بن زین‌العابدین|مرحوم خوانسارى]]، صاحب [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]، دربارۀ [[شهيد ثانى]] چنين مى‌گويد: تا كنون در جمع دانشمندان بزرگ و برجستۀ شيعه كسى را به ياد ندارم كه از لحاظ شكوه شخصيت، سعۀ صدر، خوش فهمى، حسن سليقه، داشتن نظم و برنامۀ تحصيلى، كثرت اساتيد، ظرافت طبع، معنويت سخن و پختگى و بى نقص بودن آثار علمى به پاى او برسد، بلكه اين استاد بزرگوار در تخلق به اخلاق الهى و قرب منزلت، چنان مى‌نماياند كه تالى تلو معصوم است و بلافاصله در ردۀ پس از معصومان عليهم السلام قرار دارد.


==كار و تلاش==
==كار و تلاش==




شهيد ثانى با داشتن چنين مقام و شخصيت برجستۀ علمى و فقهى، در تأمين پاره‌اى از ضروريات معاش شخصا تلاش مى‌كرد،از جمله نوشته‌اند: وقتى هوا تاريك مى‌شد و شب فرا مى‌رسيد، با الاغى كه مركب سوارى او بود به خارج شهر مى‌رفت و هيزم مورد نياز خانواده‌اش را فراهم مى‌كرد.
[[شهيد ثانى]] با داشتن چنين مقام و شخصيت برجستۀ علمى و فقهى، در تأمين پاره‌اى از ضروريات معاش شخصا تلاش مى‌كرد،از جمله نوشته‌اند: وقتى هوا تاريك مى‌شد و شب فرا مى‌رسيد، با الاغى كه مركب سوارى او بود به خارج شهر مى‌رفت و هيزم مورد نياز خانواده‌اش را فراهم مى‌كرد.


==اساتيد==
==اساتيد==




شهيد ثانى با مسافرتهاى متعدد خود، در صدد يافتن اساتيدى بود كه بتواند بيشترين بهره‌هاى علمى را از محضر آنان به دست آورد.
[[شهيد ثانى]] با مسافرتهاى متعدد خود، در صدد يافتن اساتيدى بود كه بتواند بيشترين بهره‌هاى علمى را از محضر آنان به دست آورد.


او از محضر درس اكثر اساتيد برجسته در مذاهب پنجگانۀ اسلامى استفاده كرده و در اين جا مجال ذكر نام همه اساتيد او نيست، بنابراين به ذكر نام چند تن از آنان بسنده مى‌كنيم:
او از محضر درس اكثر اساتيد برجسته در مذاهب پنجگانۀ اسلامى استفاده كرده و در اين جا مجال ذكر نام همه اساتيد او نيست، بنابراين به ذكر نام چند تن از آنان بسنده مى‌كنيم:
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:




در أمل الآمل آمده است كه شهيد ثانى پس از شهادت، دو هزار جلد كتاب از خود به جاى گذاشت كه دويست عدد آن به خط خود شهيد بزرگوار بوده و تعدادى از آنها از آثار علمى او و مقدارى نيز از مؤلفات ديگران بوده است.
در أمل الآمل آمده است كه [[شهيد ثانى]] پس از شهادت، دو هزار جلد كتاب از خود به جاى گذاشت كه دويست عدد آن به خط خود شهيد بزرگوار بوده و تعدادى از آنها از آثار علمى او و مقدارى نيز از مؤلفات ديگران بوده است.


تأليفات شهيد ثانى از لحاظ تاريخ تأليف از  «روض الجنان»  آغاز مى‌شود و به  «الروضة البهيّة»  پايان مى‌گيرد، واقعا همچون روضه و بوستانى است كه هر پژوهشگر دانشهاى دينى را با مناظر دل‌انگيز خود بر سر نشاط آورده تا گم شدۀ خود را در ميان آنها بيابد و قلب او با مشاهدۀ هر زاويه‌اى از اين بوستان و آبشخورهاى آن سيراب گردد و نسيم ايمان و عقيده را در سطور اين تأليفات استنشاق نمايد.
تأليفات [[شهيد ثانى]] از لحاظ تاريخ تأليف از  «روض الجنان»  آغاز مى‌شود و به  «الروضة البهيّة»  پايان مى‌گيرد، واقعا همچون روضه و بوستانى است كه هر پژوهشگر دانشهاى دينى را با مناظر دل‌انگيز خود بر سر نشاط آورده تا گم شدۀ خود را در ميان آنها بيابد و قلب او با مشاهدۀ هر زاويه‌اى از اين بوستان و آبشخورهاى آن سيراب گردد و نسيم ايمان و عقيده را در سطور اين تأليفات استنشاق نمايد.


برخى از آثار اين عالم بزرگوار و فقيه عاليقدر عبارتند از:
برخى از آثار اين عالم بزرگوار و فقيه عاليقدر عبارتند از:
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
# مناسك الحج الكبير  و  مناسك الحج الصغير  
# مناسك الحج الكبير  و  مناسك الحج الصغير  
# الروضة البهية فیشرح اللّمعة الدمشقية  
# الروضة البهية فیشرح اللّمعة الدمشقية  
# البداية فیعلم الدراية  و شرح آن، شهيد ثانى شايد نخستين دانشمند شيعى باشد كه دست به تأليف مهمى در اين رشته زده  
# البداية فیعلم الدراية  و شرح آن، [[شهيد ثانى]] شايد نخستين دانشمند شيعى باشد كه دست به تأليف مهمى در اين رشته زده  
# تمهيد القواعد الأصولية لتفريع الأحكام الشرعية  
# تمهيد القواعد الأصولية لتفريع الأحكام الشرعية  
# غنية القاصدين فیاصطلاحات المحدثين  
# غنية القاصدين فیاصطلاحات المحدثين  
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:




شيخ حسين بن عبد الصمد حارثى، پدر شيخ بهايى مى‌گويد: «روزى بر شهيد ثانى وارد شدم و او را متفكر يافتم. او در خويشتن فرو رفته بود. علت اين حالت را از او جويا شدم، به من گفت: «برادرم ! چنين مى‌پندارم كه من دومين شهيد باشم، زيرا در عالم رؤيا سيد مرتضى علم الهدى را ديدم كه مجلس ضيافتى تشكيل داده و علماء و دانشمندان اماميه و شيعه در آن شركت داشتند.
شيخ حسين بن عبد الصمد حارثى، پدر شيخ بهايى مى‌گويد: «روزى بر [[شهيد ثانى]] وارد شدم و او را متفكر يافتم. او در خويشتن فرو رفته بود. علت اين حالت را از او جويا شدم، به من گفت: «برادرم ! چنين مى‌پندارم كه من دومين شهيد باشم، زيرا در عالم رؤيا سيد مرتضى علم الهدى را ديدم كه مجلس ضيافتى تشكيل داده و علماء و دانشمندان اماميه و شيعه در آن شركت داشتند.


وقتى من وارد مجلس شدم، سيد مرتضى از جا برخاست و به من تهنيت گفت و دستور داد كه در كنار استاد  شهيد اول  بنشينم.»
وقتى من وارد مجلس شدم، سيد مرتضى از جا برخاست و به من تهنيت گفت و دستور داد كه در كنار استاد  شهيد اول  بنشينم.»
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:




شهيد ثانى نيز مانند بسيارى از شهداى فضيلت، قربانى مطامع دنيوى فردى فرومايه گشت. فردى كه تسويه حساب خصوصى او باعث شد، چنين دانشمند با فضيلتى كشته شود.
[[شهيد ثانى]] نيز مانند بسيارى از شهداى فضيلت، قربانى مطامع دنيوى فردى فرومايه گشت. فردى كه تسويه حساب خصوصى او باعث شد، چنين دانشمند با فضيلتى كشته شود.


جريان چنين بود كه:
جريان چنين بود كه:


دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاكمه به شهيد ثانى مراجعه كردند. او نيز طبق موازين دينى و ضوابط شرعى، دعوى را فيصله داد. شخص محكوم از اين داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صيدا» رفت و شهيد ثانى را به رافضى و شيعه بودن متهم نمود.
دو نفر از مردم «جبع» براى مرافعه و محاكمه به [[شهيد ثانى]] مراجعه كردند. او نيز طبق موازين دينى و ضوابط شرعى، دعوى را فيصله داد. شخص محكوم از اين داورى به خشم آمد و نزد قاضى «صيدا» رفت و [[شهيد ثانى]] را به رافضى و شيعه بودن متهم نمود.


قاضى جريان را به سلطان سليم، حاكم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگير كردن شهيد، مأمور گرديد، اما موفق به يافتن ايشان نشد.
قاضى جريان را به سلطان سليم، حاكم روم (عثمانى) اطلاع داد و از طرف او شخصى براى دستگير كردن شهيد، مأمور گرديد، اما موفق به يافتن ايشان نشد.
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:
سلطان سليم وزيرش  «رستم پاشا»  را براى دستگيرى شهيد مأمور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنى و به اينجا بياورى تا مذهب او براى ما روشن گردد.
سلطان سليم وزيرش  «رستم پاشا»  را براى دستگيرى شهيد مأمور ساخت و گفت بايد او را زنده دستگير كنى و به اينجا بياورى تا مذهب او براى ما روشن گردد.


رستم پاشا كه مطلع شد شهيد به سفر حج رفته به طرف مكه رفت و در اثناء راه مكه به شهيد ثانى رسيد و او را دستگير كرد. شهيد ثانى از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود.
رستم پاشا كه مطلع شد شهيد به سفر حج رفته به طرف مكه رفت و در اثناء راه مكه به [[شهيد ثانى]] رسيد و او را دستگير كرد. [[شهيد ثانى]] از او براى انجام سفر حج مهلت خواست و او هم موافقت نمود.


در راه وقتى وارد كشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحريك شخصى در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد و سر بريدۀ او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرار داد.
در راه وقتى وارد كشور روم شدند رستم پاشا به واسطه تحريك شخصى در كنار دريا استاد بزرگوار را شهيد كرد و سر بريدۀ او را به حضور سلطان آورد. سلطان بر او برآشفت و سخت او را مورد توبيخ قرار داد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش