شیخ کبیر، محمدحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '</div> «' به '</div> «')
    جز (جایگزینی متن - 'رده:بهمن (99)' به '')
     
    (۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR09165.jpg|بندانگشتی|شیخ کبیر، محمدحسن]]
    [[پرونده:NUR09165.jpg|بندانگشتی|شیخ کبیر، محمدحسن]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|شیخ کبیر، محمدحسن
    ! نام!! data-type="authorName" |شیخ کبیر، محمدحسن
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| بار فروش، محمدحسن بن صفر علی
    | data-type="authorOtherNames" | بار فروش، محمدحسن بن صفر علی


    مازندرانی، محمدحسن بن صفر علی
    مازندرانی، محمدحسن بن صفر علی
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |حدود 1240ق
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |قزوین
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|1305 ش یا 1345 ق یا 1927 م
    | data-type="authorDeathDate" |1305 ش یا 1345 ق یا 1927 م
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[برغانی قزوینی حایری، محمدصالح|شیخ محمدصالح برغانى حائرى]]
     
    [[محمدتقی برغانی|شهید برغانى]]
     
    پدرش [[صفرعلى لاهيجى قزوينى|صفرعلى لاهیجى قزوینى]]
     
    [[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردکانى]]
     
    [[شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر|سید محمدباقر شفتى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|[[‏تعلیقه شریفه علی فرائد الاصول لـ... مرتضی الانصاری]]  
    | data-type="authorWritings" |[[‏تعليقة شريفة علی فرائد الأصول|‏تعلیقة شریفة علی فرائد الأصول]]  


    [[‏نتیجه المقال فی علم الرجال]]  
    [[نتیجة المقال في علم الرجال|نتیجة المقال فی علم الرجال]]  
    |-class='articleCode'
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    |کد مؤلف
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE9165AUTHORCODE
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE09165AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>
    «'''آيةالله محمدحسن بارفروشى'''» مشهور به '''شيخ كبير''' يكى از فرزانگان و ستارگان درخشان جهان تشيع، فرزند ملا صفرعلى لاهيجى قزوينى از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوين بود. وى در حدود 1240ق در قزوين ديده به جهان گشود. پدر بزرگوارش، در تربيت وى، جديت وافر به خرج داد و از همان دوران طفوليت او را با مكتب اهل بيت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.


    از همان دوران كودكى به سوى تحصيل معارف و علوم اسلامى گام برداشت. تحصيلات مقدماتى چون ادبيات و منطق و غيره را در حضور اساتيد بزرگوار قزوين فراگرفت. آنگاه براى كسب فقه و اصول، در محضر فقهاى عاليقدر شيخ محمد صالح برغانى حائرى و برادر گرانقدرش شهيد برغانى حاضر شد و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. همچنين فلسفه و عرفان الهى را در محضر پدر والامقامش آموخت.
    '''محمدحسن بارفروشى''' (حدود 1240-1345ق)، مشهور به شیخ کبیر، فقیه، از مراجع و علمای مازندران


    پس از استفاده از بزرگان قزوين جهت نيل به مقامات عالى علمى، راه عتبات عاليات را در پيش گرفت و وارد شهر مقدس كربلا شد.
    == ولادت ==
    فرزند ملا [[صفرعلى لاهيجى قزوينى|صفرعلى لاهیجى قزوینى]] از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوین بود. وى در حدود 1240ق در قزوین دیده به جهان گشود.  


    در مدت اقامت در عراق در حوزه‌هاى علمى كربلا و نجف اشرف در محفل علمى شخصيت‌هاى بزرگ شيعه حضرات آيات عظام مولى محمدتقى هروى اصفهانى، شيخ محمدحسن [[صاحب جواهر، محمدحسن|صاحب جواهر]]، [[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردكانى]]، [[شفتی بیدآبادی، محمدباقر بن محمدتقی|سيد محمدباقرشفتى]]، شيخ حسن برغانى حائرى و علماى ديگر شركت جست و متواضعانه زانوى ادب برزمين زد و در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى چون فقه، اصول، رجال، كلام و تفسير بهره‌هاى مختلف برد و به مقام رفيع اجتهاد دست يافت. وى از اساتيد و علما و فقهاى صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روايت مفتخر گرديده و در رديف مجتهدين محقق و علماى كامل قرار گرفت.
    == تحصیلات ==
    پدر بزرگوارش، در تربیت وى، جدیت وافر به خرج داد و از همان دوران طفولیت او را با مکتب اهل‌بیت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.


    ايشان پيكرى از زهد و تقوا و داراى نبوغ و استعداد سرشار علمى بود و به زودى مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمى عراق قرار گرفت و خود از مشايخ روايى شيعه گشت. وى همواره مورد تجليل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى ياد شده است. بزرگانى چون آيةالله مرعشى نجفى به دريافت اجازه از ايشان مفتخر گرديده‌اند.
    از همان دوران کودکى به سوى تحصیل معارف و علوم اسلامى گام برداشت. تحصیلات مقدماتى چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه براى کسب فقه و اصول، در محضر فقهاى عالیقدر [[برغانی قزوینی حایری، محمدصالح|شیخ محمدصالح برغانى حائرى]] و برادر گرانقدرش [[محمدتقی برغانی|شهید برغانى]] حاضر شد و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهى را در محضر پدر والامقامش آموخت.


    وى پس از رسيدن به مقام رفيع اجتهاد، جهت اقامه وظايف دينى و خدمت به مؤمنين، راهى قزوين شد و پس از مدتى كوتاه، دست به هجرتى ديگر زده و عازم شهر بابل گرديد و پس از ورود به بابل از سوى مردم شريف آن سامان مورد استقبال شايانى قرار گرفت.
    پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالى علمى، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد.


    او كه از اعاظم فقها و اكابر مجتهدين و عالمى كامل و آيتى از زهد و تواضع و تقوا بوده در اكثر محافل علمى ايران و نجف اشرف آوازه‌اش پيچيده بود. ايشان زعامت و مرجعيت خطه سرسبز مازندران و بويژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشكلات دينى و اجتماعى مردم بود و از طرف ديگر با تكيه بر كرسى تدريس روحانيون و فضلاى منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زيادى را از چشمه فياض علم و معنويت خود سيراب ساخت.
    در مدت اقامت در عراق در حوزه‌هاى علمى کربلا و نجف اشرف در محفل علمى شخصیت‌هاى بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولى [[محمدتقى هروى اصفهانى]]، [[صاحب جواهر، محمدحسن|شیخ محمدحسن صاحب جواهر]]، [[اردکانی، محمدحسین|فاضل اردکانى]]، [[شفتی بیدآبادی، سید محمدباقر|سید محمدباقر شفتى]]، شیخ [[حسن برغانى حائرى]] و علماى دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوى ادب برزمین زد و در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهره‌هاى مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وى از اساتید و علما و فقهاى صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علماى کامل قرار گرفت.


    شيخ كبير پس از فوت فقيه بزرگ ملا محمد مقدس اشرفى به احترام آن مدتى از قبول اقامه جماعت در مسجد جامع بابل امتناع مى‌فرمود و آنرا به ملا محمدعلى فرزند ملا محمد اشرفى واگذار فرمودند، تا اينكه وى نيز از دنيا رفت و شيخ كبير امامت مسجد جامع را پذيرا شدند.
    ایشان پیکرى از زهد و تقوا و داراى نبوغ و استعداد سرشار علمى بود و به زودى مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمى عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایى شیعه گشت. وى همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. بزرگانى چون آیت‌الله مرعشى نجفى به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیده‌اند.


    وى عارفى واصل و خود ساخته و مجسمه‌اى از تقوا و اخلاص و از شيفتگان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، در عين احراز مقام مرجعيت، از ساختن جامعه و تهذيب نفوس مستعدّه و ترويج تقوا و پرهيزگارى و احكام متعالى شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شيفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقيقت را از چشمه جوشان خود سيراب مى‌ساخت.
    وى پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینى و خدمت به مؤمنین، راهى قزوین شد و پس از مدتى کوتاه، دست به هجرتى دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوى مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانى قرار گرفت.


    نفس گرم و بيانات بليغ و شيوا و دلنشين آن راد مرد علم و تقوا در مسجد جامع، هر شنونده‌اى را مجذوب خود مى‌ساخت و مؤمنين را از هر سوى، به آنجا مى‌كشاند بطورى كه بسيارى از اوقات حياط و خيابانهاى اطراف مسجد، مملو از جمعيت مى‌گرديد.
    او که از اعاظم فقها و اکابر مجتهدین و عالمى کامل و آیتى از زهد و تواضع و تقوا بوده در اکثر محافل علمى ایران و نجف اشرف آوازه‌اش پیچیده بود. ایشان زعامت و مرجعیت خطه سرسبز مازندران و بویژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشکلات دینى و اجتماعى مردم بود و از طرف دیگر با تکیه بر کرسى تدریس روحانیون و فضلاى منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زیادى را از چشمه فیاض علم و معنویت خود سیراب ساخت.


    او بخاطر حسن معاشرت و سيره عالى و برخوردارى از فضايل و ملكات اخلاقى و مقامات معنوى، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتى اقليت‌هاى مذهبى قرار داشت و بيت ايشان همواره محل رفت‌وآمد مردم و پناهگاه افرادى بود كه مشكلات مختلف رنج مى‌بردند و براى رفع آن، از وجود مباركش استمداد مى‌كردند و بطورى‌كه در سفرنامه ناصرالدين شاه آمده، وى نيز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوار شرفياب گرديده و عرض ادب نمود.
    شیخ کبیر پس از فوت فقیه بزرگ [[ملا محمد مقدس اشرفى]] به احترام آن مدتى از قبول اقامه جماعت در مسجد جامع بابل امتناع مى‌فرمود و آنرا به ملا محمدعلى فرزند ملا محمد اشرفى واگذار فرمودند، تا اینکه وى نیز از دنیا رفت و شیخ کبیر امامت مسجد جامع را پذیرا شدند.


    از امتيازات علامه شيخ كبير، تبحر و تسلط بر رشته‌هاى مختلف علمى بود و با بهره‌بردارى از همين مهارت‌ها بود كه آثار و تأليفات گرانقدرى از خود به يادگار نهادند.
    وى عارفى واصل و خود ساخته و مجسمه‌اى از تقوا و اخلاص و از شیفتگان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، در عین احراز مقام مرجعیت، از ساختن جامعه و تهذیب نفوس مستعدّه و ترویج تقوا و پرهیزگارى و احکام متعالى شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شیفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقیقت را از چشمه جوشان خود سیراب مى‌ساخت.


    وى از مفاخر عالم اسلام مى‌باشد، همواره مورد تجليل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى ياد شده است. كتابها و آثار وى منحصر در رشته خاصى نمى‌باشد و موضوعات مختلف علمى را دربر مى‌گيرد.
    نفس گرم و بیانات بلیغ و شیوا و دلنشین آن راد مرد علم و تقوا در مسجد جامع، هر شنونده‌اى را مجذوب خود مى‌ساخت و مؤمنین را از هر سوى، به آنجا مى‌کشاند بطورى که بسیارى از اوقات حیاط و خیابانهاى اطراف مسجد، مملو از جمعیت مى‌گردید.


    سرانجام آن زعيم عاليقدر و مجتهد فرهيخته، پس از عمرى با بركت و سرشار از معنويت و خدمت كه بيش از يك قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345ق دار فانى را وداع گفته و به ديار معبود شتافت. پيكر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزادارى و سينه‌زنى و با حضور علماى اعلام و حتى اقليت‌هاى مذهبى منطقه، با شكوه خاصّى تشييع و در مسجد محدثين بابل در كنار مقبره عالم بر جسته مولى محمد نصير مدفون گرديد.
    او بخاطر حسن معاشرت و سیره عالى و برخوردارى از فضایل و ملکات اخلاقى و مقامات معنوى، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتى اقلیت‌هاى مذهبى قرار داشت و بیت ایشان همواره محل رفت‌وآمد مردم و پناهگاه افرادى بود که مشکلات مختلف رنج مى‌بردند و براى رفع آن، از وجود مبارکش استمداد می‌کردند و بطورى‌که در سفرنامه ناصرالدین شاه آمده، وى نیز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردیده و عرض ادب نمود.


    == آثار==
    از امتیازات علامه شیخ کبیر، تبحر و تسلط بر رشته‌هاى مختلف علمى بود و با بهره‌بردارى از همین مهارت‌ها بود که آثار و تألیفات گرانقدرى از خود به یادگار نهادند.


    وى از مفاخر عالم اسلام مى‌باشد، همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. کتاب‌ها و آثار وى منحصر در رشته خاصى نمى‌باشد و موضوعات مختلف علمى را دربر مى‌گیرد.


    1- نتيجة المقال فى علم الدراية والرجال.
    == وفات ==
    سرانجام آن زعیم عالیقدر و مجتهد فرهیخته، پس از عمرى با برکت و سرشار از معنویت و خدمت که بیش از یک قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345ق دار فانى را وداع گفته و به دیار معبود شتافت. پیکر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزادارى و سینه‌زنى و با حضور علماى اعلام و حتى اقلیت‌هاى مذهبى منطقه، با شکوه خاصّى تشییع و در مسجد محدثین بابل در کنار مقبره عالم بر جسته مولى [[محمد نصیر]] مدفون گردید.


    2- تعليقة شريفة على فرائد الاصول.
    == آثار==


    3- سراج الامة.
    # نتیجة المقال فى علم الدرایة والرجال.
    # تعلیقة شریفة على فرائد الاصول.
    # سراج الامة.
    # حدیقة العارفین.
    # حدیقة الشیعة فى الاخلاق.
    # تمیم الدُّرة فى صلوة الجمعة.
    # صراط النجاة.


    4- حديقة العارفين.
    ==وابسته‌ها==
     
    {{وابسته‌ها}}
    5- حديقة الشيعة فى الاخلاق.
     
    6- تميم الدُّرة فى صلوة الجمعة.
     
    7- صراط النجاة.


     
    [[تعليقة شريفة علی فرائد الأصول]]  
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}
    [[تعلیقه شریفه علی فراید الاصول]]  


    [[نتیجة المقال في علم الرجال]]  
    [[نتیجة المقال في علم الرجال]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۴

    شیخ کبیر، محمدحسن
    نام شیخ کبیر، محمدحسن
    نام‌های دیگر بار فروش، محمدحسن بن صفر علی

    مازندرانی، محمدحسن بن صفر علی

    نام پدر ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى
    متولد حدود 1240ق
    محل تولد قزوین
    رحلت 1305 ش یا 1345 ق یا 1927 م
    اساتید شیخ محمدصالح برغانى حائرى

    شهید برغانى

    پدرش صفرعلى لاهیجى قزوینى

    فاضل اردکانى

    سید محمدباقر شفتى

    برخی آثار ‏تعلیقة شریفة علی فرائد الأصول

    نتیجة المقال فی علم الرجال

    کد مؤلف AUTHORCODE09165AUTHORCODE

    محمدحسن بارفروشى (حدود 1240-1345ق)، مشهور به شیخ کبیر، فقیه، از مراجع و علمای مازندران

    ولادت

    فرزند ملا صفرعلى لاهیجى قزوینى از فلاسفه بزرگ و مشهور قزوین بود. وى در حدود 1240ق در قزوین دیده به جهان گشود.

    تحصیلات

    پدر بزرگوارش، در تربیت وى، جدیت وافر به خرج داد و از همان دوران طفولیت او را با مکتب اهل‌بیت(ع) آشنا ساخت و عشق به حق را در قلبش روشن ساخت.

    از همان دوران کودکى به سوى تحصیل معارف و علوم اسلامى گام برداشت. تحصیلات مقدماتى چون ادبیات و منطق و غیره را در حضور اساتید بزرگوار قزوین فراگرفت. آنگاه براى کسب فقه و اصول، در محضر فقهاى عالیقدر شیخ محمدصالح برغانى حائرى و برادر گرانقدرش شهید برغانى حاضر شد و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. همچنین فلسفه و عرفان الهى را در محضر پدر والامقامش آموخت.

    پس از استفاده از بزرگان قزوین جهت نیل به مقامات عالى علمى، راه عتبات عالیات را در پیش گرفت و وارد شهر مقدس کربلا شد.

    در مدت اقامت در عراق در حوزه‌هاى علمى کربلا و نجف اشرف در محفل علمى شخصیت‌هاى بزرگ شیعه حضرات آیات عظام مولى محمدتقى هروى اصفهانى، شیخ محمدحسن صاحب جواهر، فاضل اردکانى، سید محمدباقر شفتى، شیخ حسن برغانى حائرى و علماى دیگر شرکت جست و متواضعانه زانوى ادب برزمین زد و در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى چون فقه، اصول، رجال، کلام و تفسیر بهره‌هاى مختلف برد و به مقام رفیع اجتهاد دست یافت. وى از اساتید و علما و فقهاى صاحب نام به اخذ اجازه اجتهاد و روایت مفتخر گردیده و در ردیف مجتهدین محقق و علماى کامل قرار گرفت.

    ایشان پیکرى از زهد و تقوا و داراى نبوغ و استعداد سرشار علمى بود و به زودى مورد توجه فرزانگان و بزرگان علمى عراق قرار گرفت و خود از مشایخ روایى شیعه گشت. وى همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. بزرگانى چون آیت‌الله مرعشى نجفى به دریافت اجازه از ایشان مفتخر گردیده‌اند.

    وى پس از رسیدن به مقام رفیع اجتهاد، جهت اقامه وظایف دینى و خدمت به مؤمنین، راهى قزوین شد و پس از مدتى کوتاه، دست به هجرتى دیگر زده و عازم شهر بابل گردید و پس از ورود به بابل از سوى مردم شریف آن سامان مورد استقبال شایانى قرار گرفت.

    او که از اعاظم فقها و اکابر مجتهدین و عالمى کامل و آیتى از زهد و تواضع و تقوا بوده در اکثر محافل علمى ایران و نجف اشرف آوازه‌اش پیچیده بود. ایشان زعامت و مرجعیت خطه سرسبز مازندران و بویژه بابل را به عهده داشت و حلاّل مشکلات دینى و اجتماعى مردم بود و از طرف دیگر با تکیه بر کرسى تدریس روحانیون و فضلاى منطقه را تحت پوشش گرفته و شاگردان زیادى را از چشمه فیاض علم و معنویت خود سیراب ساخت.

    شیخ کبیر پس از فوت فقیه بزرگ ملا محمد مقدس اشرفى به احترام آن مدتى از قبول اقامه جماعت در مسجد جامع بابل امتناع مى‌فرمود و آنرا به ملا محمدعلى فرزند ملا محمد اشرفى واگذار فرمودند، تا اینکه وى نیز از دنیا رفت و شیخ کبیر امامت مسجد جامع را پذیرا شدند.

    وى عارفى واصل و خود ساخته و مجسمه‌اى از تقوا و اخلاص و از شیفتگان و دلدادگان خاندان عصمت و طهارت(ع) بودند، در عین احراز مقام مرجعیت، از ساختن جامعه و تهذیب نفوس مستعدّه و ترویج تقوا و پرهیزگارى و احکام متعالى شرع مقدس اسلام غافل نبود و ضمن اقامه جماعت، شیفتگان معرفت و مشتاقان معارف و تشنگان حقیقت را از چشمه جوشان خود سیراب مى‌ساخت.

    نفس گرم و بیانات بلیغ و شیوا و دلنشین آن راد مرد علم و تقوا در مسجد جامع، هر شنونده‌اى را مجذوب خود مى‌ساخت و مؤمنین را از هر سوى، به آنجا مى‌کشاند بطورى که بسیارى از اوقات حیاط و خیابانهاى اطراف مسجد، مملو از جمعیت مى‌گردید.

    او بخاطر حسن معاشرت و سیره عالى و برخوردارى از فضایل و ملکات اخلاقى و مقامات معنوى، مورد ارادت و محبت عامه مردم مازندران حتى اقلیت‌هاى مذهبى قرار داشت و بیت ایشان همواره محل رفت‌وآمد مردم و پناهگاه افرادى بود که مشکلات مختلف رنج مى‌بردند و براى رفع آن، از وجود مبارکش استمداد می‌کردند و بطورى‌که در سفرنامه ناصرالدین شاه آمده، وى نیز در سفر به بابل، به محضر آن بزرگوار شرفیاب گردیده و عرض ادب نمود.

    از امتیازات علامه شیخ کبیر، تبحر و تسلط بر رشته‌هاى مختلف علمى بود و با بهره‌بردارى از همین مهارت‌ها بود که آثار و تألیفات گرانقدرى از خود به یادگار نهادند.

    وى از مفاخر عالم اسلام مى‌باشد، همواره مورد تجلیل بزرگان و تراجم‌نگاران قرار گرفته و از وى به بزرگى یاد شده است. کتاب‌ها و آثار وى منحصر در رشته خاصى نمى‌باشد و موضوعات مختلف علمى را دربر مى‌گیرد.

    وفات

    سرانجام آن زعیم عالیقدر و مجتهد فرهیخته، پس از عمرى با برکت و سرشار از معنویت و خدمت که بیش از یک قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345ق دار فانى را وداع گفته و به دیار معبود شتافت. پیکر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزادارى و سینه‌زنى و با حضور علماى اعلام و حتى اقلیت‌هاى مذهبى منطقه، با شکوه خاصّى تشییع و در مسجد محدثین بابل در کنار مقبره عالم بر جسته مولى محمد نصیر مدفون گردید.

    آثار

    1. نتیجة المقال فى علم الدرایة والرجال.
    2. تعلیقة شریفة على فرائد الاصول.
    3. سراج الامة.
    4. حدیقة العارفین.
    5. حدیقة الشیعة فى الاخلاق.
    6. تمیم الدُّرة فى صلوة الجمعة.
    7. صراط النجاة.

    وابسته‌ها