طبقات أعلام الشيعة و هو نقباء البشر في القرن الرابع عشر (دار المرتضی)

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    طبقات أعلام الشيعة و هو نقباء البشر في القرن الرابع عشر (دار المرتضی)
    نام کتاب طبقات أعلام الشيعة و هو نقباء البشر في القرن الرابع عشر (دار المرتضی)
    نام های دیگر کتاب
    پدیدآورندگان طباطبایی بهبهانی، محمد (محقق)

    آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن (نويسنده)

    طباطبایی، عبد العزیز (محقق)

    زبان عربی
    کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏55‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏7‎‏ط‎‏2
    موضوع دانشمندان اسلامی - سرگذشت نامه

    شیعه - سرگذشت نامه

    ناشر دار المرتضی للنشر ج: 1, 2, 3, 4

    مجلس شورای اسلامی، کتابخانه موزه و مرکز اسناد ج: 5

    مکان نشر مشهد مقدس - ایران ج: 1, 2, 3, 4

    تهران - ایران ج: 5

    سال نشر 1348 هـ.ش یا 1389 هـ.ق یا 1970 م
    کد اتوماسیون 11472


    معرفى اجمالى

    «طبقات أعلام الشيعة و هو نقباء البشر في القرن الرابع عشر» اثر عربى شيخ آقابزرگ تهرانى است.

    «طبقات الأعلام» دايرة المعارفى در شرح رجال شيعه از قرن چهارم هجرى تا قرن چهاردهم است كه اثر حاضر (طبقات أعلام الشيعة و هو نقباء البشر في القرن الرابع عشر)، با تحقيق عبدالعزيز طباطبايى و محمد طباطبايى بهبهانى، فقط دربردارنده شرح حال علماى مربوط به قرن چهاردهم مى‌باشد.

    انگيزه نويسنده از تأليف اثر، تهيه زندگى‌نامه و فهرستى از تأليفات و آثار قلمى شيعه، به قصد ارائه پاسخى تحليلى و منطقى به اهانت‌هاى جرجى زيدان مسيحى و پيروان سنى او بوده است. نويسنده از سال 1329ق به گردش و جست‌وجو در كتابخانه‌ها اشتغال داشته و براى به دست آوردن احوال و آثار علما و ادباى شيعه در طى قرون گذشته، كوششى خستگى‌ناپذير به خرج داده و دانشمندانى را كه هريك در روزگار خويش، ستاره‌اى درخشان به شمار مى‌آمدند زنده كرده و احوال ايشان را در دسترس همگان قرار داده است (كريمى زنجانى اصل، محمد، ص124).

    ساختار

    كتاب با دو مقدمه از عبدالعزيز طباطبايى و نويسنده آغاز و مطالب در پنج جلد تنظيم شده است.

    چون هدف نويسنده، گردآورى احوال دانشمندان مجتهد و صاحب‌نظر در قانون‌گذارى بوده است، به گردآورى شرح حال علماى سه قرن نخستين اسلام كه با حضور يكى از معصومان(ع) حق اجتهاد نداشتند و به نام «رواة» شناخته مى‌شوند، نپرداخته است .وى كتاب را به ذكر عالمان از سده چهارم به بعد اختصاص داده و اين گنجينه بزرگ را به يازده بخش تقسيم كرده و هر يك را به قرنى از سده چهارم هجرى تا چهاردهم اختصاص داده و هر قرن را به ترتيب حروف هجاى آغاز نام آن بزرگان، مرتب ساخته و نامى ويژه به آن داده است. نام هر يك از اين يازده بخش، در مقدمه جلد اول «الذريعة» و پشت جلد پنجم آن ديده مى‌شود و هر يك از آن‌ها در يك يا چند مجلد است (حق‌شناس، محمدعلى، ص25).

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، به اقدامات صورت گرفته در زمينه تحقيق كتاب (ج1، ص الف) و در مقدمه نويسنده، به سال و انگيزه تأليف كتاب، اشاره شده است (ج1، ص ه).

    طبقات اعلام در سه مرحله چاپ شده است:

    مرحله اول: چون نويسنده اطلاعات خود را درباره قرن‌هاى اخير كاملتر از قرن‌هاى كهن مى‌ديد، تصميم گرفت برخلاف ترتيب تاريخ، كتاب را از عصر حاضر شروع نمايد. از اين روى او بخشى از سده‌هاى چهاردهم و سيزدهم را در حال حيات خويش در نجف اشرف به ترتيب زير چاپ و منتشر كرد:

    سده چهاردهم: (كه كتاب حاضر بوده و اين مقاله، درصدد گزارش آن مى‌باشد) بخش مربوط به قرن چهاردهم هجرى از اين كتاب كه خود «نقباء البشر في القرن الرابع عشر» نام دارد، از حرف الف تا آخر حرف عين را در بردارد و در آن 2228 تن از دانشمندان معاصر معرفى شده‌اند (حق‌شناس، محمدعلى، ص25). جلد پنجم كه بعدا اضافه شده تا حرف ياء را دربردارد.

    آقاى سيد محمد حسن طالقانى نجفى، از شاگردان مؤلف، در پاكنويسى و تصحيح اين مجلدات سهمى بسزا داشته است.

    سده سيزدهم: اين بخش دانشمندان قرن سيزدهم هجرى را دربرداشته و به نام «الكرام البررة في القرن الثالث بعد العشرة» ناميده شده است (همان).

    مرحله دوم و سوم نيز پس از وفات مؤلف، عرضه شده است.

    نويسنده علاوه بر شرح احوال بزرگان شيعى، از فضاى حاكم بر زندگانى سياسى، اجتماعى و فرهنگى شيعيان نيز سخن به ميان آورده است و در واقع، به علت وجود همين پس زمينه است كه طبقات را مى‌توان در زمره معتبرترين تواريخ شيعى نيز به شمار آورد (كريمى زنجانى اصل، محمد، ص124).

    نويسنده براى رعايت دقت و امانت در ثبت اطلاعات در كتاب حاضر، شيوه‌هاى مختلفى را به كار برده است كه مى‌توان آن‌ها را در معيارهاى زير، تقسيم‌بندى نمود:

    اول: معيار مؤلف در ترجيح شيعه بودن صاحبان ترجمه:

    الف) استدلال به شعر: يكى از معيارهاى نويسنده براى اثبات تشيع صاحبان ترجمه، تتبع و تحليل اشعار آن‌هاست زيرا به نظر وى، شعر تا حد زيادى عقيده شاعر را نشان مى‌دهد (العوادى، امجد رسول محمد، ص202).

    ب) استدلال به دعاى «صلوات بر محمد و آل محمد».

    ج) استناد به كتاب‌هاى اهل تسنن.

    د) صاحب ترجمه در طريق روايتى فقهاى شيعه باشد: در شمار ادله براى تشيع.

    ه) صاحب ترجمه كتابى درباره اهل بيت(ع) نوشته باشد.

    دوم: معيار نويسنده براى حل مشكل اشتراك اسماء: بسيارى از راويان، در اسم يا لقب يا كنيه، اشتراك دارند. اين‌گونه اسماء، كنيه‌ها و لقب‌ها در اسانيد روايات پيش مى‌آيد و تمييز ميان آنان دشوار و در عين حال، ضرورى مى‌نمايد تا راويان موثق از غيز آنان، شناخته شوند و امانت تاريخى، رعايت شود. شيخ آقابزرگ نگاهى تحليلى به اسماء مشترك دارد. گاهى از طبقه صاحب ترجمه استفاده مى‌كند تا دوره زمانى او را معين سازد- گرچه به شكل تقريبى- تا او را به نشانه‌هايى براى استدلال دقيق برساند. لذا گاهى از طبقه صاحب ترجمه بهره مى‌گيرد تا زمان صاحب ترجمه را معين كند و با استدلال دقيق او را از اسماء مشترك تمييز دهد (همان، ص205).

    سوم:شيوه بيان زمان و مكان ولادت (همان، ص206).

    چهارم: بيان سال و محل وفات (همان، ص207).

    پنجم: بيان شيوخ و شاگردان صاحب ترجمه (همان).

    ششم: هوامش: نويسنده در نگارش، به هوامش (حاشيه‌ها، تعليقات و پانويس‌ها) اهميت داده است. از جمله مطالبى كه در هامش صفحات طبقات مى‌توان يافت، چنين است:

    الف) توضيح در مورد نام شخص يا لقب يا مكان يا رويدادى كه در متن كتاب آمده است؛ به عنوان نمونه، مى‌توان به هامش‌هايى كه در ترجمه على بن محمد كوفى و نيز محمدنقى ايلكانى در مورد ابوعبدالله طباطبايى و منطقه ايلكا آورده شده مراجعه كرد (همان).

    ب) برداشت غلطى را كه ممكن است از متن برآيد، در هامش تصحيح كرده است؛ مثلاً در ترجمه مجدالدين محمد بن حسين به كتابى از او تحت عنوان «زينة المجالس» اشاره كرده و سپس در هامش آورده است كه اين كتاب، غير از كتاب «تسلية المجالس و زينة المجالس» نوشته محمد حائرى است و به اختلاف موضوع دو كتاب نيز اشاره نموده است (همان).

    ج) اشاره به محدوديت زبان‌هاى غيرعربى در مورد ثبت اسم كتاب‌ها؛ مثلاً در ترجمه سيد ذاكر حسين اختر دهلوى، از كتاب او «سيرت فاطمه(س)» ياد كرده و در هامش، اشاره نموده است كه اين كتاب، به زبان فارسى است كه بر خلاف عربى، در آن تاء قصيره وجود ندارد (همان).

    هفتم: بازنگرى‌ها: بازنگرى‌هاى نويسنده، چندگونه است. از جمله:

    الف) گاهى ضمن ترجمه بزرگان نام‌آور، خواننده را به منابع ديگر ارجاع داده است تا از تكرار، بپرهيزد (همان).

    ب) براى حل ترديدهاى مربوط به اسم صاحب ترجمه، سال ولادت، سال وفات، ترديد در نسبت يك كتاب به او و مانند آن، سخن از بازنگرى گفته است از جمله:

    1- در ترجمه على رضا بن بديع الزمان نوشته است: «شايد او فرزند بديع الزمان هندى، از شاگردان شيخ بهاء الدين عاملى باشد. به شرح حال او رجوع شود» (همان، ص208).

    2- در ترجمه دانشور ديگرى كه در مورد مذهب او به قطعيت نرسيده، نوشته است: «شايد او از عامه باشد، مانند مشايخ او، بايد رجوع شود» (همان).

    ج) نويسنده غالباً در ضمن ترجمه يك دانشور در طبقات، به كتاب ديگر خود «الذريعة»- ذيل نام كتاب‌ها او- ارجاع داده است؛ از جمله در ترجمه احمد بن محمد خيوقى، ترجمه على بن سليمان بن يحيى (همان).

    هشتم: يادكرد نسب‌هاى برخى از صاحبان ترجمه: بناى نويسنده آن است كه خواننده را تا حد امكان از منابع ديگر بى‌نياز سازد؛ لذا اطلاعاتى در مورد نسب‌هاى بعضى از صاحبان ترجمه، به دست داده است كه با كمال دقت و امانت، بر اساس آگاهى او از مشجرات و انساب است (همان).

    نهم: ارجاع نويسنده به آثار ديگر خود: نويسنده براى تأكيد خود بر دقت و امانت، خواننده را به ديگر كتاب‌هايش ارجاع داده است تا تفصيل بيشترى در مورد صاحبان ترجمه بيابد از جمله:

    1- ارجاع به «الذريعة» براى شناخت آثار بعضى از صاحبان ترجمه.

    2- ارجاع به «مصقى المقال في مصنفي علم الرجال» براى شناخت مشايخ و طريق صاحب ترجمه.

    3- ارجاع به «الظليلة في أنساب بعض البيوتات الجليلة» براى شناخت نسب صاحب ترجمه.

    4- ارجاع به كتاب «هدية الرازي إلى المجدد الشيرازي» براى تفصيل در مورد شرح حال بعضى از دانشوران (همان).

    دهم: يادكرد مشجرات: نويسنده در پاره‌اى از مواضع طبقات مشجراتى آورده كه از مشايخ صاحب ترجمه يا پيوندهاى نزديك به او ياد كرده است. براى توضيح يا دفع اشتباه‌ها و سوء تفاهم‌هاى خواننده، يا براى تأكيد بر نظرى كه پس از دقت و امانت علمى در مورد صاحب ترجمه داده است (همان).

    يازدهم: اشاره به بانوان: نويسنده در طبقات، به بانوانى كه در حيطه‌هاى علمى مشاركت كرده و آثارى پديد آورده‌اند اشاره كرده است (همان).

    دوازدهم: برخورد با نسخه‌هاى خطى: نويسنده گاهى در ضمن ترجمه‌ها، از نسخه‌هايى خطى ياد كرده است (همان، ص209).

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد آمده است.

    وضعيت پاورقى‌ها در متن مقاله در قسمت هوامش توضيح داده شد.

    منابع مقاله

    1- مقدمه و متن كتاب.

    2- حق‌شناس، محمدعلى «الذريعة و طبقات دايرة المعارف بزرگ شيعه»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه مطالعات ملى كتابدارى و سازماندهى اطلاعات، پاييز و زمستان 1377، شماره 35 و 36، ص 7-33.

    3- كريمى زنجانى اصل، محمد، «تاريخ تشيع بر مدار طبقات أعلام الشيعة»، پايگاه مجلات تخصصى نور، كتاب ماه كليات، شهريور و مهر 1382، شماره 69 و 70 (ص 124- 129).

    4- العوادى، امجد رسول محمد، «روش‌شناسى طبقات أعلام الشيعة شيخ آقا بزرگ تهرانى»، ترجمه عبدالحسين طالعى، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه كتاب شيعه، پاييز و زمستان 1390، شماره 4،(ص 202- 211).


    وابسته‌ها

    طبقات أعلام الشیعة

    پیوندها

    مطالعه کتاب طبقات أعلام الشيعة و هو نقباء البشر في القرن الرابع عشر (دار المرتضی) در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور