عرفان در منظر وحی و برهان: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' می‌ش')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    (۳۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    | تصویر =NUR.....J1.jpg
    | تصویر =NURarfan.J1.jpg
    | عنوان =
    | عنوان =
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    |پدیدآورندگان  
    |پدیدآورندگان  
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[]] (نویسنده)
    [[ممدوحی، حسن]] (نویسنده)
    [[]] (محقق)
    [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)]] (ناشر)
    [[]] (مترجم)
    |زبان  
    |زبان  
    | زبان =
    | زبان =
    | کد کنگره =
    | کد کنگره =‏۱۵۷۴ DSR / /ف۷الف۸ ۱
    | موضوع =
    | موضوع =خمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسالمی ایران، ۱۳۶۸ - ۱۲۷۹ -- نظریه درباره عرفان مصباح‌الهدایه الی الخلافه و الولایه- نقد و تفسیر ولایت نبوت
    |ناشر  
    |ناشر  
    | ناشر =  
    | ناشر = مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج
    | مکان نشر =
    | مکان نشر =تهران
    | سال نشر =  
    | سال نشر = 1389


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE.....AUTOMATIONCODE
    خط ۲۸: خط ۲۷:
    }}
    }}
       
       
    '''عرفان در منظر وحی و برهان''' تدوین فروغ‌السادات رحیم‌پور
    '''عرفان در منظر وحی و برهان''' شرح کتاب [[مصباح الهداية إلی الخلافة والولاية|مصباح الهدایه]] [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]]، اثر [[حسن ممدوحی]] (متولد 1318ش)
    حضرت امام با الهام از آموزه های وحیانی و عرفانی، در تحلیل محور بودن انسان کامل در نظام هستی و خاستگاه این محوریت بیان های زیبا و شنیدنی دارد. از جمله گفته اند: «از برای انسان مدارجی است که به اعتباری او را دارای دو مقام دانند: یکی مقام دنیا و شهادت و دیگری مقام آخرت و غیب که یکی ظلّ رحمان و دیگری ظلّ رحیم است و به حسب این اعتبار، در ظلّ و مربوب جمیع اسماء ذی ظلّ و ربّ در حیطه دو اسم رحمان و رحیم واقع است؛... پس انسان کامل به حسب این دو مقام یعنی ظهور به رحمانیت و ظهور به رحیمیت تمام دایره وجود است.»
     
    انسان کامل نخستین پدیده خلقت: امام خمینی در این باره کلام زیبایی دارد: «اولین نوری که از صبح دم هستی سرزد و دریای وجود و شهود را برشکافت، انسان کامل بود؛ همان طوری که خلیفه خداوند و اسم اعظم و مشیت حق تعالی نور پیشین و با کرامت اوست و سایر مراتب وجود از غیب تا شهود و همه منازل نزول و صعود در قوس وجود به واسطه او موجود شدند...»
    [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام خمینی]] از جمله  بزرگمردانی است که در استنطاق عقلانی قرآن و حدیث، گوی سبقت را از دیگر عالمان ربوده و گذشته از تیزبینی‌های خاص عالمان حدیث، به استظهار معانی بلند معرفتی از آیات و روایات پرداخته اسرار جالبی را کشف و تدوین نموده است.
    انسان کامل بزرگترین آیت الهی: حضرت امام بر این نکته تأکید فراوان دارد که در میان همه موجودات نظام هستی، انسان کامل به دلیل جامعیت و کمالات برتر وجود، بزرگترین حجت خدا در عالم و گرامی ترین آیت او در جهان است.
     
    انسان کامل تمثّل عینی اسم اعظم: به باور حضرت امام در تجلی عینی خداوند با اسم شریف «الله» که اسم اعظم است بر انسان کامل، بدون واسطه اسمی از اسماء تجلی کرده و بر دیگر موجودات به واسطه اسماء دیگر تجلی فرموده است، و این یکی از اسرار فرمان خداوند به ملائک برای سجده بر آدم است.
    رساله مصباح الهدایه، یکی از آثار آن بزرگوار می‌باشد. ایشان در مصباح پنجاهم اشاره فرموده‌اند: گاهی تفکر در بعضی از قواعد عقلی قاعده «الفاظ برای ارواح معانی وضع شده‌اند نه قالب آنها»، از مصادیق عمل به حدیث معروف «تفکر ساعة خیر من عبادة ستین سنه» می‌باشد. ایشان این قاعده را مفتاح ابواب معرفت و اصل اصول فهم اسرار قرآنی بر می‌شمارند.  ایشان این کتاب شریف را در دو مشکات تنظیم کرده‌اند.
    ضرورت وجود انسان کامل در عالم:
     
    #ضرورت انسان کامل از نگاه کلامی: از منظر امام خداوند حکیم براساس لطف و رحمت واسعه خویش هرگز بندگان خود را بدون راهبر رها نکرده و مسیر رشد و کمال و شکوفایی استعدادهای ذاتی آنان را به روشنی نشان داده است و انبیا و اولیای الهی را بعنوان خلیفه عهده دار هدایت و تربیت مردم کرده است. بی تردید این مهم بدون بعثت انسان کامل ،تأمین نمی گردید؛ زیرا در آفرینش مردمان و نیروها و استعدادهای آنان آنچه به گونه کامل آنها را به مصالحشان برساند، وجود ندارد.
    مشکات اول در ولایت مطلقه محمدیه و در نظام علمی  حضرت حق  می‌باشد و مشتمل بر پنجاه و شش مصباح است و مشکات دوم در آثار ولایت و نبوت در نشئه غیب مطلق و و عالم امر و خلق می‌باشد که مشتمل بر سه مصباح است.
    #ضرورت انسان کامل از نگاه فلسفی: در یکی از سخنان امام خمینی آمده است: وحی کردن و نازل نمودن کتابهای آسمانی و فرستادن پیامبران، جزئی از نظام اتم وجود است که تابعی از نظام اجمل ربانی می باشد، و نحوه تعلق اراده به آنها همانند تعلق اراده به نظام وجود به نحو پیروی و تبعیت از نظام ربانی است. نکته هایی که در بیان حضرت امام در تحلیل فلسفی و عقلی ضرورت وجود انبیا بر آن بسیار تأکید شده ،این است که وجود انبیا و اولیای الاهی در واقع برای شکوفایی فطرت توحیدی و کمک به خواست عقل آدمی برای تأمین سعادت انسان ،ضرورت انکارناپذیر دارد.
     
    #ضرورت انسان کامل از نگاه عرفانی: در بیان امام خمینی تأکید شده است که اسما الهی هیچ گاه بدون مظهر نخواهد بود. ازاینرو، وجود انسان کامل بعنوان مظهر اسم اعظم همواره در جهان ضروری است و در نشئه علمی و عینی غیر از انسان کامل هیچ موجود دیگر شایستگی مظهریت اسم اعظم را ندارد.
    مصباح اول، در بعض اسرار عامل امر و مشتمل بر بیست و یک نور است.
    بنیــاد تبییــن اندیـشه های امام خمینی )ره( در دانشگاه ها
     
    جایگاه انسان کامل در نظام هستی:
    مصباح دوم، در اسرار خلافت و نبوت در نشئه غیب است مشتمل بر سیزده مطلع می‌باشد و در خاتمه مطلع سیزدهم  اشاره به مراتب چهارگانه توحید دارد.
    #محل مشیه الله: امام در بخش آغازین شرح دعای سحر درباره مشیت می‌گوید: همان فقر مطلق است که به آن مشیّت گفته می‌شود و از آن به فیض مقدس، رحمت واسعه، اسم اعظم و ولایت مطلقه محمدی و یا مقام علوی تعبیر می شود.
     
    #آینه تمام نمای حق: حضرت امام بر این مسئله بسیار تأکید می‌کند که هر کدام از اسماء و صفات الهی عین کمال است و
    و مصباح سوم، در اسرار خلافت و نبوت و ولایت در نشئه ظاهر و خلق و شریعت انبیاء و مقایسه مقام آن بزرگواران با پیامبر ختمی است که مشتمل بر دوازده فیض می‌باشد.
    اساسا نقصی در عالم اسماء وجود ندارد، ولی کامل ترین اسم الهی اسمی استً که جامع همه کمالات است و مظهر آن انسان کامل است که جامع همه صفات و اسماء الهی بوده و مظهر همه تجلیات جامع است.
     
    #خلافت الهی: انسان کامل که حقیقت عینی اسم اعظم است، خلیفه خدا در همه عوالم است و او حقیقت محمدیه است که به لحاظ عین ثابتش با اسم اعظم در مقام واحدیت متحد است.
    '''مقام رحمانیت و رحیمیت اولین ظهور اسم اعظم «الله'''
    #معیت و احاطه علمی بر عالم: هرگاه آدمی راه حق را پیمود و ذاتا و صفاتا و افعالا و با همه شئون وجودی خویش در حق  تعالی فانی گردیًد و مملکًت وجوًدش را به قیوم حقیقی تسلیم نمود و قلب سلیم در محضر حق قرار گرفت، رحمت واسعه الهی و فیوضات کامل ربوبی شامل حال او می شود و خداوند متعال در برابر تسلیم روح جزئی او، نفس کل و در برابر جسم جزئی او، جسم کل را به او عطا فرماید و از این رهگذر عالم وجود، مملکت وجود او و جایگاه سلطنت و پایگاه فرمانروایی او می گردد و به همه چیز و همه کس احاطه وجودی پیدا می کند.
     
    #همسانی با قرآن کریم: الف(همان گونه که انسان کامل صورت عینی و جلوه اسم اعظم در عالم است، قرآن کریم نیز تجلی اسم اعظم خداوند است. پس مبدأ هر دو اسم اعظم است. ب( این که گفته اند انسان کامل و قرآن کریم هر دو تجلی خداوند هستند، در واقع بازتاب حقایقی است که در آموزه های دینی اشاره شده است. ج( همان گونه که تمام آیات کتاب تدوین در یک مرتبه نیستند، آیات کتاب تکوین نیز از این قاعده بیرون نیستند، زیرا گرچه همه موجودات هستی آینه خداوندند، ولی آینه ها درجاتی بسیار متفاوت دارند.
    اولین مظهر از مظاهر اسم اعظم «الله» یا مقام واحدیتّ، مقام رحمانیّت و رحیمیت است که از اسمای جمالیه هستند و تمام اسماء را شامل است و چون رحمان و رحیم ام الاسماء است و تمامی اسماء را زیر پوشش دارند، از این رو، رحمت او غالب بر غضب وی است و پس از رحمان و رحیم سایر اسمای جلالی بر حسب مقامشان اخذ فیض  مینمایند.
    #فضیلت بر فرشتگان: انسان کامل از نظر منزلت، سیر کمال، میزان قرب و مانند آن از فرشتگان مقرب برتر و بالاتر است و یکی از دلایل برتری او در احراز مقام خلافت الهی نیز همین است.
     
    #قدرت تصرف در عالم: به اعتقاد امام خمینی به دلیل برخورداری انسان کامل از اسم اعظم، همه عوالم هستی در برابر او خاضع است.
    '''ظهور اسماء متناسب با نیاز خلق'''
    مقامات انسان کامل:
     
    امام خمینی معتقد است که آدمی به اعتباری دارای سه مقام و مرتبه است: مرتبه مُلکی و دنیایی، مرتبه برزخی، مرتبه عقلی و اخروی. این سه مرتبه در انسان کامل عبارت است از مقام تعیّنات مظاهر، مقام مشیّت مطلقه و مقام عماء که آن را مقام احدیت سماء مینامند. این سه مقام برای انسان کامل در واقع ظهور و تجلی مقام سه گانه الهی است.
    مبنای اصلی ظهور، تعینات، فقط به جهت ایجاد خلایق است و تعداد کثرت اسماء نیز بر حسب حاجت‌های آنها است که هر یک از اسمای حضرت حق، روزنه‌های امیدی است که نقایص و کمبودها و حاجات خلایق را جبران می‌نماید. اگر به اسم شافی ظاهر  میشود، نکته‌اش مریض شدن خلایق است و اگر به نام های: محیی، ممیت، قابض، حاکم، باری … جملگی بر حسب حاجات خلایق و رفع نیازها و تربیت و رشد انسان‌ها است و به همگان مهر رحمت می ورزد، مهر و رحمتی که شبیه و نظیر ندارد.
    سایر مقامات انسان کامل عبارتند از: تجلی گاه ولایت الهی، کمال استجلا در آینه انسان کامل، مقام عبودیت مطلقه، مقام عصمت مطلقه ،مقام نبوت و رسالت، مقام امامت.
     
    راه دستیابی به مقام انسان کامل:
    '''حرکت در مسیر حب نفس'''
    حضرت امام در رساله مصباح الهدایه می فرماید: «از نظر من سفر اول از خلق به سوی حق، مقید است به رفع حجاب امکانی و رؤیت جمال حق با ظهور فعلیاتش که درحقیقت، ظهور ذات در مراتب اکوان است .در سفر دوم نیز که از حق مقید آغاز شده و به حق مطلق می رسد ،تمام هویاّت وجودی در نزد او نابود شده و همه تعینات امکانی مستهلک می شود. با ظهور وحدت تام قیامتش برپا شده و حق برای او با مقام وحدانیتش تجلی می کند. هرگز اشیا را نمی بیند و از ذات و صفات و افعال خودش فانی می شود. اگر توفیق و عنایت الهی شامل او شد سفر سوم را آغاز می کند که از حق به سوی خلق به حق است؛ یعنی از حضرت احدیت جمعی به حضرت اعیان ثابته سفر می کند که در این هنگام، حقایق اشیا و کمالات آنها برای او کشف می شود. بالاخره سفر چهارم را شروع می کند که سفر از خلقی است که حق است؛ یعنی از اعیان ثابته به سوی اعیان خارجی به حق؛ یعنی به وجود حقانیّتش سیر می کند؛ در حالی که جمال حق را در همه چیز مشاهده می کند.
     
    مصداق انسان کامل در کلام امام خمینی:
    در عالم ممکنات، هر عاشقی به خود عشق  میورزد و محبت او متوجه خود اوست و همه به دنبال اشباع خواسته‌های نفسانی خود هستند،آری اگر از عالم هوس‌ها بگذریم، از عشق به معرفت و کمال و اخلاص در عبودیت آکنده می گردیم. تثبیت کمال یا رعایت اخلاص آدمی به هر مقدار که در اخلاص و گذشت نفسانی بکوشد، در غایت، کمال و رشد خود را تثبیت  می‌کند. اخلاص پیامبر اکرم فنای او را در والاترین  مقامها در پی دارد و هیچ کس  نمیتواند به خدای متعال چیزی را بدهد و با اعطای خود، چیزی را به او اضافه کند، چنان که با معصیت و طغیان و تمرّد بندگان هیچ چیز از او کم نمی‌شود.
    امام، حضرت ختمی مرتبت را کامل ترین مصداق انسان کامل دانسته و گفته است: «پیغمبر اسلام اولین فرد انسانهاست و بزرگترین انسان کامل است». ایشان در جای دیگر می فرماید: «رسول خدا انسان کاملی است که در رأس مخروطه این عالم واقع است. ذات مقدس حق که غیب است و در عین حال ظاهر است و مستجمع همه کمال بطور غیرمتناهی است، در رسول اکرم متجلی است به تمام اسماء و صفات... خدای تبارک و تعالی موجود کاملی که از او کامل تر نیست و نمی شود باشد را مأمور کرد که تکمیل کند موجودات را.
     
    '''نیاز بشر به اسمای جلالی در مسیر تکامل'''
     
    گفتنی است که اسمای غضبیه همانند: منتقم، شدید العقاب و یا اشد المعاقیین جملگی برای رشد بشر است تا او حرکت کند، زیرا شوق به ثواب هر چند بسیاری را حرکت می‌دهد، ولی برای تلاش برخی دیگر کافی نیست، بلکه حاجت به تازیانه سلوک دارند تا در سایه ترس و خوف بهتر حرکت کنند.
     
    '''سبقت رحمت بر غضب'''
     
    رحمت الهی بر غضبش غلبه دارد و هرگز غضب او به عنوان تلافی و استشفای نفس و به رخ کشیدن قدرت نیست و تنها چیزی که موجب ظهور این گونه اسامی جلای مشعر بر غضب است، حاجت انسان‌ها به تازیانه سلوک است تا تقوا و حرکت به سوی کمالات لایق انسانی را برگزیند.
    به دیگر سخن، جمال حضرت احدی- جل جلاله- به آن است که صفات جمال و جلال مظهر آن جمال احدی باشد، زیرا ظهور اسماء بر حسب حاجات خلایق است و آنان به همان معیار که به اسمای جمالی نیازمندند، به همان معیار به اسمای جلالی نیز محتاجند.
     
    '''پذیرش ولایت از جبروت تا ناسوت'''
     
    اولین کسی که ایمان به این رسالت غیبیه آورد، سکنه عالم جبروت از انوار مجرده محض و نوریه و قلم‌های الهیه بودند، پس آن رسالت اولین ظهور بسط وجود مطلق است که همان مدّ ظل است، چنان که پیامبر اکرم فرمود: «اول ما خلق نوری یا «روحی» پس اولین کسانی که ایمان به آن رسول و ولی حقیقی آوردند بر حسب ترتیب، ساکنان جبروت بودند از عوالم عالیه تا سافل‌ترین مراتب که عبارت از عالم طبیعت و ماده است و از مرتبه عالی تا سافل، جملگی به این رسالت ایمان آورده‌اند، حتی مراتب ماده و مادیات و سکان اراضی سافله، بدون هیچ گونه عصیان تمرّد و انکار ایمان  میآورند، این گستره از ایمان موجودات همان است که حضرت رسالت پناه فرمود: «آدم و من دونه تحت لوائی» از آدم تا عالم جملگی در تحت سرپرستی من هستند، نیز یکی از معانی عرضه ولایت بر موجودات و پذیرش آنان است.
     
    '''حکم عدل در همه عوالم'''
     
    پس پیدایش و ظهور تمامی اسماء به صورت فعلیت تمام به تعارض و اصطکاک می‌انجامد و استرسال طبایع بطور مطلق امکان ندارد. از این رو، باید در هر مرتبه حدود الهیه رعایت شود و از خروج از اعتدال منع گردد، زیرا خروج از اعتدال بر خلاف حکمت الهی است و چه بسا موجب قسر و منع از فعلیت بعضی مقتضیات دیگر می‌شود.
     
    در دعای شریف افتتاح امام معصوم به خدای متعال چنین عرض  می‌کند: به یقین می‌دانم که تو مهربان ترین مهربانان هستی، آن جا که رحمت،عین حکمت است و می‌دانیم شدیدترین عقاب کنندگان هستی، آن جا که باید به عذاب و انتقام دست بزنی.
     
    این همان عدل در مظاهر است که حکم عدل، اطلاق هر یک از اسماء را با اطلاق دیگر تحدید می‌کند و سنت حکیمانه حضرت حق حاکم شده و با تدبیر و اتقان تمام، هر یک از حقایق الهیه در موضع خود امضا و اجرا  میگردد.
     
    '''معنای قبول یا عدم قبول ولایت توسط موجودات'''
     
    حضرت امام در ذیل همین فصل به بعضی از روایات اشاره  می‌کند که خود از مشکلات احادیث  میباشند، مثلاً فلان پرنده یا فلان فلز ایمان به ولایت نیاورده که این روایات منافات با آن قاعده کلیه ندارد، که ولایت و خلافت باطنی در اقطار سماوات ارضین نافذ است، زیرا عدم قبول ولایت به معنای ضعف در قابلیت و کمبود خواص آن در دایره هستی است و در  نقطهای دور از مرکزیت هستی قرار دارند. به یاد دارم که از حضرت علامه دهر مرحوم آقای طباطبائی سؤال نمودم این که در بعضی از روایات در خصوص برخی طیور یا  میوه‌ها آمده که آنان ولایت را پذیرفته‌اند، چه معنا دارد؟ ایشان در جواب فرمودند: یعنی در طریق تکامل انسانی قرار دارند، برای نمونه، به عقیق تمثّل می جوییم که در روایات آمده که عقیق ولایت را پذیرفته است.
    علامه طُریحی در مجمع البحرین ذیل لغت «عقیق»  روایتی نقل  می‌کند که پیامبر اکرم به امیرمؤمنان علی)علیه‌السلام(فرمود: ای علی انگشتر به دست راست کن که فضیلتی است از جانب خداوند عزّوجل برای مقربان درگاهش، پس امیرمؤمنان فرمودند: «ای رسول خدا، چه انگشتری در دست کنم؟ رسول خدا فرمودند: عقیق سرخ، زیرا که آن اولین کوهی است که اقرار به یگانگی خداوند نمود و برای من اقرار به نبوت و برای تو اقرار به وصایت و جانشینی من و برای فرزندان تو اقرار به امامت و برای شیعیانت اقرار به بهشت و برای دشمنانت اقرار به آتش کرده».
     
     


    ==پانویس ==
    ==پانویس ==
    خط ۶۳: خط ۸۹:
    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[مصباح الهداية إلی الخلافة والولاية]]


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده: تاریخ]]
    [[رده: تاریخ ایران]]
    [[رده:درباره امام خمینی]]
    [[رده:مقالات جدید(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات جدید(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 مرداد 1402]]

    نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۳۷

    عرفان در منظر وحی و برهان
    عرفان در منظر وحی و برهان
    پدیدآورانممدوحی، حسن (نویسنده) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) (ناشر)
    ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج
    مکان نشرتهران
    سال نشر1389
    موضوعخمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسالمی ایران، ۱۳۶۸ - ۱۲۷۹ -- نظریه درباره عرفان مصباح‌الهدایه الی الخلافه و الولایه- نقد و تفسیر ولایت نبوت
    کد کنگره
    ‏۱۵۷۴ DSR / /ف۷الف۸ ۱

    عرفان در منظر وحی و برهان شرح کتاب مصباح الهدایه امام خمینی(ره)، اثر حسن ممدوحی (متولد 1318ش)

    حضرت امام خمینی از جمله بزرگمردانی است که در استنطاق عقلانی قرآن و حدیث، گوی سبقت را از دیگر عالمان ربوده و گذشته از تیزبینی‌های خاص عالمان حدیث، به استظهار معانی بلند معرفتی از آیات و روایات پرداخته اسرار جالبی را کشف و تدوین نموده است.

    رساله مصباح الهدایه، یکی از آثار آن بزرگوار می‌باشد. ایشان در مصباح پنجاهم اشاره فرموده‌اند: گاهی تفکر در بعضی از قواعد عقلی قاعده «الفاظ برای ارواح معانی وضع شده‌اند نه قالب آنها»، از مصادیق عمل به حدیث معروف «تفکر ساعة خیر من عبادة ستین سنه» می‌باشد. ایشان این قاعده را مفتاح ابواب معرفت و اصل اصول فهم اسرار قرآنی بر می‌شمارند. ایشان این کتاب شریف را در دو مشکات تنظیم کرده‌اند.

    مشکات اول در ولایت مطلقه محمدیه و در نظام علمی حضرت حق می‌باشد و مشتمل بر پنجاه و شش مصباح است و مشکات دوم در آثار ولایت و نبوت در نشئه غیب مطلق و و عالم امر و خلق می‌باشد که مشتمل بر سه مصباح است.

    مصباح اول، در بعض اسرار عامل امر و مشتمل بر بیست و یک نور است.

    مصباح دوم، در اسرار خلافت و نبوت در نشئه غیب است مشتمل بر سیزده مطلع می‌باشد و در خاتمه مطلع سیزدهم اشاره به مراتب چهارگانه توحید دارد.

    و مصباح سوم، در اسرار خلافت و نبوت و ولایت در نشئه ظاهر و خلق و شریعت انبیاء و مقایسه مقام آن بزرگواران با پیامبر ختمی است که مشتمل بر دوازده فیض می‌باشد.

    مقام رحمانیت و رحیمیت اولین ظهور اسم اعظم «الله

    اولین مظهر از مظاهر اسم اعظم «الله» یا مقام واحدیتّ، مقام رحمانیّت و رحیمیت است که از اسمای جمالیه هستند و تمام اسماء را شامل است و چون رحمان و رحیم ام الاسماء است و تمامی اسماء را زیر پوشش دارند، از این رو، رحمت او غالب بر غضب وی است و پس از رحمان و رحیم سایر اسمای جلالی بر حسب مقامشان اخذ فیض مینمایند.

    ظهور اسماء متناسب با نیاز خلق

    مبنای اصلی ظهور، تعینات، فقط به جهت ایجاد خلایق است و تعداد کثرت اسماء نیز بر حسب حاجت‌های آنها است که هر یک از اسمای حضرت حق، روزنه‌های امیدی است که نقایص و کمبودها و حاجات خلایق را جبران می‌نماید. اگر به اسم شافی ظاهر میشود، نکته‌اش مریض شدن خلایق است و اگر به نام های: محیی، ممیت، قابض، حاکم، باری … جملگی بر حسب حاجات خلایق و رفع نیازها و تربیت و رشد انسان‌ها است و به همگان مهر رحمت می ورزد، مهر و رحمتی که شبیه و نظیر ندارد.

    حرکت در مسیر حب نفس

    در عالم ممکنات، هر عاشقی به خود عشق میورزد و محبت او متوجه خود اوست و همه به دنبال اشباع خواسته‌های نفسانی خود هستند،آری اگر از عالم هوس‌ها بگذریم، از عشق به معرفت و کمال و اخلاص در عبودیت آکنده می گردیم. تثبیت کمال یا رعایت اخلاص آدمی به هر مقدار که در اخلاص و گذشت نفسانی بکوشد، در غایت، کمال و رشد خود را تثبیت می‌کند. اخلاص پیامبر اکرم فنای او را در والاترین مقامها در پی دارد و هیچ کس نمیتواند به خدای متعال چیزی را بدهد و با اعطای خود، چیزی را به او اضافه کند، چنان که با معصیت و طغیان و تمرّد بندگان هیچ چیز از او کم نمی‌شود.

    نیاز بشر به اسمای جلالی در مسیر تکامل

    گفتنی است که اسمای غضبیه همانند: منتقم، شدید العقاب و یا اشد المعاقیین جملگی برای رشد بشر است تا او حرکت کند، زیرا شوق به ثواب هر چند بسیاری را حرکت می‌دهد، ولی برای تلاش برخی دیگر کافی نیست، بلکه حاجت به تازیانه سلوک دارند تا در سایه ترس و خوف بهتر حرکت کنند.

    سبقت رحمت بر غضب

    رحمت الهی بر غضبش غلبه دارد و هرگز غضب او به عنوان تلافی و استشفای نفس و به رخ کشیدن قدرت نیست و تنها چیزی که موجب ظهور این گونه اسامی جلای مشعر بر غضب است، حاجت انسان‌ها به تازیانه سلوک است تا تقوا و حرکت به سوی کمالات لایق انسانی را برگزیند. به دیگر سخن، جمال حضرت احدی- جل جلاله- به آن است که صفات جمال و جلال مظهر آن جمال احدی باشد، زیرا ظهور اسماء بر حسب حاجات خلایق است و آنان به همان معیار که به اسمای جمالی نیازمندند، به همان معیار به اسمای جلالی نیز محتاجند.

    پذیرش ولایت از جبروت تا ناسوت

    اولین کسی که ایمان به این رسالت غیبیه آورد، سکنه عالم جبروت از انوار مجرده محض و نوریه و قلم‌های الهیه بودند، پس آن رسالت اولین ظهور بسط وجود مطلق است که همان مدّ ظل است، چنان که پیامبر اکرم فرمود: «اول ما خلق نوری یا «روحی» پس اولین کسانی که ایمان به آن رسول و ولی حقیقی آوردند بر حسب ترتیب، ساکنان جبروت بودند از عوالم عالیه تا سافل‌ترین مراتب که عبارت از عالم طبیعت و ماده است و از مرتبه عالی تا سافل، جملگی به این رسالت ایمان آورده‌اند، حتی مراتب ماده و مادیات و سکان اراضی سافله، بدون هیچ گونه عصیان تمرّد و انکار ایمان میآورند، این گستره از ایمان موجودات همان است که حضرت رسالت پناه فرمود: «آدم و من دونه تحت لوائی» از آدم تا عالم جملگی در تحت سرپرستی من هستند، نیز یکی از معانی عرضه ولایت بر موجودات و پذیرش آنان است.

    حکم عدل در همه عوالم

    پس پیدایش و ظهور تمامی اسماء به صورت فعلیت تمام به تعارض و اصطکاک می‌انجامد و استرسال طبایع بطور مطلق امکان ندارد. از این رو، باید در هر مرتبه حدود الهیه رعایت شود و از خروج از اعتدال منع گردد، زیرا خروج از اعتدال بر خلاف حکمت الهی است و چه بسا موجب قسر و منع از فعلیت بعضی مقتضیات دیگر می‌شود.

    در دعای شریف افتتاح امام معصوم به خدای متعال چنین عرض می‌کند: به یقین می‌دانم که تو مهربان ترین مهربانان هستی، آن جا که رحمت،عین حکمت است و می‌دانیم شدیدترین عقاب کنندگان هستی، آن جا که باید به عذاب و انتقام دست بزنی.

    این همان عدل در مظاهر است که حکم عدل، اطلاق هر یک از اسماء را با اطلاق دیگر تحدید می‌کند و سنت حکیمانه حضرت حق حاکم شده و با تدبیر و اتقان تمام، هر یک از حقایق الهیه در موضع خود امضا و اجرا میگردد.

    معنای قبول یا عدم قبول ولایت توسط موجودات

    حضرت امام در ذیل همین فصل به بعضی از روایات اشاره می‌کند که خود از مشکلات احادیث میباشند، مثلاً فلان پرنده یا فلان فلز ایمان به ولایت نیاورده که این روایات منافات با آن قاعده کلیه ندارد، که ولایت و خلافت باطنی در اقطار سماوات ارضین نافذ است، زیرا عدم قبول ولایت به معنای ضعف در قابلیت و کمبود خواص آن در دایره هستی است و در نقطهای دور از مرکزیت هستی قرار دارند. به یاد دارم که از حضرت علامه دهر مرحوم آقای طباطبائی سؤال نمودم این که در بعضی از روایات در خصوص برخی طیور یا میوه‌ها آمده که آنان ولایت را پذیرفته‌اند، چه معنا دارد؟ ایشان در جواب فرمودند: یعنی در طریق تکامل انسانی قرار دارند، برای نمونه، به عقیق تمثّل می جوییم که در روایات آمده که عقیق ولایت را پذیرفته است. علامه طُریحی در مجمع البحرین ذیل لغت «عقیق» روایتی نقل می‌کند که پیامبر اکرم به امیرمؤمنان علی)علیه‌السلام(فرمود: ای علی انگشتر به دست راست کن که فضیلتی است از جانب خداوند عزّوجل برای مقربان درگاهش، پس امیرمؤمنان فرمودند: «ای رسول خدا، چه انگشتری در دست کنم؟ رسول خدا فرمودند: عقیق سرخ، زیرا که آن اولین کوهی است که اقرار به یگانگی خداوند نمود و برای من اقرار به نبوت و برای تو اقرار به وصایت و جانشینی من و برای فرزندان تو اقرار به امامت و برای شیعیانت اقرار به بهشت و برای دشمنانت اقرار به آتش کرده».


    پانویس


    منابع مقاله

    وابسته‌ها