عرفان در منظر وحی و برهان

    از ویکی‌نور
    عرفان در منظر وحی و برهان
    عرفان در منظر وحی و برهان
    پدیدآورانممدوحی، حسن (نویسنده) مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) (ناشر)
    ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، مؤسسه چاپ و نشر عروج
    مکان نشرتهران
    سال نشر1389
    موضوعخمینی، روح‌الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسالمی ایران، ۱۳۶۸ - ۱۲۷۹ -- نظریه درباره عرفان مصباح‌الهدایه الی الخلافه و الولایه- نقد و تفسیر ولایت نبوت
    کد کنگره
    ‏۱۵۷۴DSR۵/ /ف۷الف۸ ۱

    عرفان در منظر وحی و برهان شرح کتاب مصباح الهدایه امام خمینی(ره)، اثر حسن ممدوحی (متولد 1318ش)

    حضرت امام خمینی از جمله بزرگمردانی است که در استنطاق عقلانی قرآن و حدیث، گوی سبقت را از دیگر عالمان ربوده و گذشته از تیزبینی های خاص عالمان حدیث، به استظهار معانی بلند معرفتی از آیات و روایات پرداخته اسرار جالبی را کشف و تدوین نموده است.

    رساله مصباح الهدایه، یکی از آثار آن بزرگوار می‌باشد. ایشان در مصباح پنجاهم اشاره فرموده‌اند : گاهی تفکر در بعضی از قواعد عقلی قاعده «الفاظ برای ارواح معانی وضع شده‌اند نه قالب آنها»، از مصادیق عمل به حدیث معروف «تفکر ساعة خیر من عبادة ستین سنه» می‌باشد. ایشان این قاعده را مفتاح ابواب معرفت و اصل اصول فهم اسرار قرآنی بر می شمارند. ایشان این کتاب شریف را در دو مشکات تنظیم کرده‌اند.

    مشکات اول در ولایت مطلقه محمدیه و در نظام علمی حضرت حق می‌باشد و مشتمل بر پنجاه و شش مصباح است و مشکات دوم در آثار ولایت و نبوت در نشئه غیب مطلق و و عالم امر و خلق می‌باشد که مشتمل بر سه مصباح است.

    مصباح اول، در بعض اسرار عامل امر و مشتمل بر بیست و یک نور است.

    مصباح دوم، در اسرار خلافت و نبوت در نشئه غیب است مشتمل بر سیزده مطلع می‌باشد و در خاتمه مطلع سیزدهم اشاره به مراتب چهارگانه توحید دارد.

    و مصباح سوم، در اسرار خلافت و نبوت و ولایت در نشئه ظاهر و خلق و شریعت انبیاء و مقایسه مقام آن بزرگواران با پیامبر ختمی است که مشتمل بر دوازده فیض می‌باشد.

    مقام رحمانیت و رحیمیت اولین ظهور اسم اعظم «الله

    اولین مظهر از مظاهر اسم اعظم «الله» یا مقام واحدیتّ، مقام رحمانیّت و رحیمیت است که از اسمای جمالیه هستند و تمام اسماء را شامل است و چون رحمان و رحیم ام الاسماء است و تمامی اسماء را زیر پوشش دارند، از این رو، رحمت او غالب بر غضب وی است و پس از رحمان و رحیم سایر اسمای جلالی بر حسب مقامشان اخذ فیض مینمایند.

    ظهور اسماء متناسب با نیاز خلق

    مبنای اصلی ظهور، تعینات، فقط به جهت ایجاد خلایق است و تعداد کثرت اسماء نیز بر حسب حاجت های آنها است که هر یک از اسمای حضرت حق، روزنه های امیدی است که نقایص و کمبودها و حاجات خلایق را جبران می‌نماید. اگر به اسم شافی ظاهر میشود، نکته اش مریض شدن خلایق است و اگر به نام های: محیی، ممیت، قابض، حاکم، باری … جملگی بر حسب حاجات خلایق و رفع نیازها و تربیت و رشد انسان ها است و به همگان مهر رحمت می ورزد، مهر و رحمتی که شبیه و نظیر ندارد.

    حرکت در مسیر حب نفس

    در عالم ممکنات، هر عاشقی به خود عشق میورزد و محبت او متوجه خود اوست و همه به دنبال اشباع خواسته های نفسانی خود هستند،آری اگر از عالم هوس ها بگذریم، از عشق به معرفت و کمال و اخلاص در عبودیت آکنده می گردیم. تثبیت کمال یا رعایت اخلاص آدمی به هر مقدار که در اخلاص و گذشت نفسانی بکوشد، در غایت، کمال و رشد خود را تثبیت می‌کند. اخلاص پیامبر اکرم فنای او را در والاترین مقامها در پی دارد و هیچ کس نمیتواند به خدای متعال چیزی را بدهد و با اعطای خود، چیزی را به او اضافه کند، چنان که با معصیت و طغیان و تمرّد بندگان هیچ چیز از او کم نمی شود.

    نیاز بشر به اسمای جلالی در مسیر تکامل

    گفتنی است که اسمای غضبیه همانند: منتقم، شدید العقاب و یا اشد المعاقیین جملگی برای رشد بشر است تا او حرکت کند، زیرا شوق به ثواب هر چند بسیاری را حرکت می دهد، ولی برای تلاش برخی دیگر کافی نیست، بلکه حاجت به تازیانه سلوک دارند تا در سایه ترس و خوف بهتر حرکت کنند.

    سبقت رحمت بر غضب

    رحمت الهی بر غضبش غلبه دارد و هرگز غضب او به عنوان تلافی و استشفای نفس و به رخ کشیدن قدرت نیست و تنها چیزی که موجب ظهور این گونه اسامی جلای مشعر بر غضب است، حاجت انسان ها به تازیانه سلوک است تا تقوا و حرکت به سوی کمالات لایق انسانی را برگزیند. به دیگر سخن، جمال حضرت احدی- جل جلاله- به آن است که صفات جمال و جلال مظهر آن جمال احدی باشد، زیرا ظهور اسماء بر حسب حاجات خلایق است و آنان به همان معیار که به اسمای جمالی نیازمندند، به همان معیار به اسمای جلالی نیز محتاجند.

    پذیرش ولایت از جبروت تا ناسوت

    اولین کسی که ایمان به این رسالت غیبیه آورد، سکنه عالم جبروت از انوار مجرده محض و نوریه و قلم‌های الهیه بودند، پس آن رسالت اولین ظهور بسط وجود مطلق است که همان مدّ ظل است، چنان که پیامبر اکرم فرمود: «اول ما خلق نوری یا «روحی» پس اولین کسانی که ایمان به آن رسول و ولی حقیقی آوردند بر حسب ترتیب، ساکنان جبروت بودند از عوالم عالیه تا سافل ترین مراتب که عبارت از عالم طبیعت و ماده است و از مرتبه عالی تا سافل، جملگی به این رسالت ایمان آورده‌اند، حتی مراتب ماده و مادیات و سکان اراضی سافله، بدون هیچ گونه عصیان تمرّد و انکار ایمان میآورند، این گستره از ایمان موجودات همان است که حضرت رسالت پناه فرمود: «آدم و من دونه تحت لوائی »از آدم تا عالم جملگی در تحت سرپرستی من هستند، نیز یکی از معانی عرضه ولایت بر موجودات و پذیرش آنان است.

    حکم عدل در همه عوالم

    پس پیدایش و ظهور تمامی اسماء به صورت فعلیت تمام به تعارض و اصطکاک می انجامد و استرسال طبایع بطور مطلق امکان ندارد. از این رو، باید در هر مرتبه حدود الهیه رعایت شود و از خروج از اعتدال منع گردد، زیرا خروج از اعتدال بر خلاف حکمت الهی است و چه بسا موجب قسر و منع از فعلیت بعضی مقتضیات دیگر می شود.

    در دعای شریف افتتاح امام معصوم به خدای متعال چنین عرض می‌کند: به یقین می دانم که تو مهربان ترین مهربانان هستی، آن جا که رحمت،عین حکمت است و می دانیم شدیدترین عقاب کنندگان هستی، آن جا که باید به عذاب و انتقام دست بزنی.

    این همان عدل در مظاهر است که حکم عدل، اطلاق هر یک از اسماء را با اطلاق دیگر تحدید می کند و سنت حکیمانه حضرت حق حاکم شده و با تدبیر و اتقان تمام، هر یک از حقایق الهیه در موضع خود امضا و اجرا میگردد.

    معنای قبول یا عدم قبول ولایت توسط موجودات

    حضرت امام در ذیل همین فصل به بعضی از روایات اشاره می‌کند که خود از مشکلات احادیث میباشند، مثلاً فلان پرنده یا فلان فلز ایمان به ولایت نیاورده که این روایات منافات با آن قاعده کلیه ندارد، که ولایت و خلافت باطنی در اقطار سماوات ارضین نافذ است، زیرا عدم قبول ولایت به معنای ضعف در قابلیت و کمبود خواص آن در دایره هستی است و در نقطهای دور از مرکزیت هستی قرار دارند. به یاد دارم که از حضرت علامه دهر مرحوم آقای طباطبائی سؤال نمودم این که در بعضی از روایات در خصوص برخی طیور یا میوهها آمده که آنان ولایت را پذیرفته‌اند، چه معنا دارد؟ ایشان در جواب فرمودند: یعنی در طریق تکامل انسانی قرار دارند، برای نمونه، به عقیق تمثّل می جوییم که در روایات آمده که عقیق ولایت را پذیرفته است. علامه طُریحی در مجمع البحرین ذیل لغت «عقیق» روایتی نقل می‌کند که پیامبر اکرم به امیرمؤمنان علی)علیه السلام(فرمود: ای علی انگشتر به دست راست کن که فضیلتی است از جانب خداوند عزّوجل برای مقربان درگاهش، پس امیرمؤمنان فرمودند: «ای رسول خدا، چه انگشتری در دست کنم؟ رسول خدا فرمودند: عقیق سرخ، زیرا که آن اولین کوهی است که اقرار به یگانگی خداوند نمود و برای من اقرار به نبوت و برای تو اقرار به وصایت و جانشینی من و برای فرزندان تو اقرار به امامت و برای شیعیانت اقرار به بهشت و برای دشمنانت اقرار به آتش کرده».


    پانویس


    منابع مقاله

    وابسته‌ها