عصر انقلاب: اروپا 1848-1789

    از ویکی‌نور
    عصر انقلاب: اروپا 1848-1789
    عصر انقلاب: اروپا 1848-1789
    پدیدآورانهابسبام، اریک جان (نویسنده)

    مهدیان، علی‌اکبر (مترجم)

    صالحی، اشکان (مترجم)
    ناشرنشر اختران
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۷
    شابک978-964-207-057-2
    موضوعانقلاب صنعتی,Industrial revolution,اروپا -- تاریخ -- ۱۷۸۹-۱۹۰۰م,0091-9871 -- History -- Europe
    کد کنگره
    ‏D۲۹۹/ه‍۹ع۶

    عصر انقلاب: اروپا 1848-1789 تألیف اریک جان هابسبام؛ مترجم علی‌اکبر مهدیان- اشکان صالحی؛ این کتاب دگرگونی جهان را در فاصله‌ی سال 1769 تا 1848 پی می گیرد اما تا جایی که سبب ساز آن انقلاب 1789 فرانسه و هم زمان با آن انقلاب صنعتی (انگلستان) باشد که آن‌ها را انقلاب دوگانه می خوانیم. پس این کتاب نه دقیقا تاریخ اروپا است نه تاریخ جهان. بلکه اشاره ای است هرچند اغلب به اجمال، به پیامدهای انقلاب دوگانه بر کشورهایی که در این دوره متأثر شده بودند.

    ساختار

    کتاب در شانزده فصل به نگارش درآمده است. عناوین اصلی:

    پاره‌ی اول: تحولات

    فصل یکم: جهان در دهه‌ی 1780

    فصل دوم: انقلاب صنعتی

    فصل سوم: انقلاب فرانسه

    فصل چهارم: جنگ

    فصل پنجم: صلح

    فصل ششم: انقلاب ها

    فصل هفتم: ملی گرایی

    پاره‌ی دوم: نتایج

    فصل هشتم: زمین

    فصل نهم: به سوی جهانی صنعتی

    فصل دهم: گشودگی مشاغل به روی استعدادها

    فصل یازدهم: فقرای زحمتکش

    فصل دوازدهم: ایدئولوژی دینی

    فصل سیزدهم: ایدئولوژی سکولار

    فصل چهاردهم: هنر

    فصل پانزدهم: علم

    فصل شانزدهم: نتیجه گیری: به سوی 1848

    گزارش کتاب

    این کتاب دگرگونی جهان را در فاصله‌ی سال 1769 تا 1848 پی می گیرد اما تا جایی که سبب ساز آن انقلاب 1789 فرانسه و هم زمان با آن انقلاب صنعتی (انگلستان) باشد که آن‌ها را انقلاب دوگانه می خوانیم. پس این کتاب نه دقیقا تاریخ اروپا است نه تاریخ جهان. بلکه اشاره ای است هرچند اغلب به اجمال، به پیامدهای انقلاب دوگانه بر کشورهایی که در این دوره متأثر شده بودند. بدین ترتیب خواننده در این کتاب نکاتی را درباره‌ی مصر می یابد اما درباره‌ی ژاپن نه؛ درباره‌ی ایرلند بیش از مغولستان و درباره‌ی آمریکای لاتین بیش از آفریقا. طبعا این بدان معنا نیست که تاریخ کشورها و مردمانی که در این کتاب نادیده گرفته شده اند از آن هایی که ذکرشان رفته است جذابیت یا اهمیتی کم تر دارد. اگر دیدگاه کتاب عمدتا اروپایی یا به عبارت دقیق تر فرانسوی - بریتانیایی است علت آن است که جهان - یا دست کم بخش اعظم آن - در این دوره از تاریخ بر مبنایی اروپایی یا بهتر بگوییم بر مبنای فرانسوی - برتانیایی دگرگون شد. با این حال برخی از مباحث که به حق سزاوار بررسی مفصل تری بودند نیز کنار گذاشته شده اند نه فقط به سبب کمبود جا بلکه چون در مجلدات دیگر این مجموعه به تفصیل بدان‌ها پرداخته شده است.

    هدف این کتاب روایت تفصیلی وقایع نیست بلکه تفسیر یا به قول فرانوسی ها عوام فهم کردن سطح بالاست. خواننده‌ی ایده آل این کتاب عبارت است که از آن برساخته‌ی نظری یعنی شهروند هوشمند و فرهیخته ای که نه فقط در مورد گذشته کنجکاو است بلکه می خواهد بفهمد چگونه و چرا جهان به شکل امروزی درآمده و به کجا می‌رود. بنابراین سنگین کردن متن با مطالب تخصصی که باید با کار افراد فرهیخته تر بیاید فضل فروشانه و نامطلوب است. از همین رو یادداشت های نویسنده تقریبا به طور کامل اشاره دارد به منابعی چون نقل قول ها و آمار و ارقام واقعی یا در مواردی به مرجعیت اظهاراتی که مشخصا مورد مناقشه یا مایه‌ی تعجب است. با این حال فقط بجاست سخنی گفته شود درباره‌ی مواد و مصالخی که کتابی بسیار پردامنه مانند این کتاب بر آن استوار شده است.

    برای پی بردن به عمق انقلابی که در فاصله‌ی سال‌های 1789 تا 1848 رخ داد و بزرگ ترین دگرگونی تاریخ بشر از گذشته های دور یعنی از زمان ابداع کشاورزی و فلزشناسی و نوشتار و شهر و دولت است باید جهان مدرن را بدون این کلمات تصور کرد. این انقلاب تمام جهان را دگرگون کرده و هنوز هم دگرگون می کند. ولی در بررسی این انقلاب باید تمایزی دقیق قائل شویم میان نتایج دراز مدتش که به هیچ گونه چارچوب اجتماعی یا سازمان سیاسی توزیع قدرت و منابع بین المللی محدود نمی شود و مرحله‌ی ابتدایی و سرنوشت سازش که با یک موقعیت خاص اجتماعی و بین المللی پیوند تنگاتنگ دارد. انقلاب بزرگ 1789 - 1848 پیروزی «صنعت» به معنای دقیق کلمه نبود بلکه پیروزی طبقه‌ی متوسط یا جامعه‌ی لیبرال «بورژوایی» بود؛ پیروزی «اقتصاد جدید» یا «دولت جدید» نبود بلکه پیروزی اقتصاد ها و دولت های منطقه‌ی جغرافیایی خاصی از جهان (بخشی از اروپا و چند تکه از آمریکای شمالی) بود که مرکزش دولت های همسایه و رقیب بریتانیای کبیر و فرانسه بودند. دگرگونی این ساله ها اساسا خیزشی دوقلو است که در دو کشور مذکور حادث شد و از آن جا در سراسر جهان انتشار یافت. ولی غیر منطقی نیست که این انقلاب دوگانه - انقلاب بالنسبه سیاسی تر فرانسه و انقلاب صنعتی (بریتانیا) - را نه چندان متعلق به تاریخ این دو کشور که حاملان و نمادهای اصلی آن بوده اند بلکه دهانه‌ی دوقلوی یک آتشفشان نسبتا بزرگ تر در منطقه تلقی کنیم. این که باید فوران هایی هم زمان در فرانسه و بریتانیا رخ دهد و خصلت شان اندکی متفاوت باشد نه تصادفی است نه بی اهمیت. ولی از دیدگاه مورخ مثلا سال 3000 میلادی همچنان که از دیدگاه ناظر چینی یا آفریقایی باید خاطر نشان کرد فوران های مذکور در منطقه ای در شمال غربی اروپا و در امتدادهای برون مرزی آن منطقه اتفاق افتاد و به هیچ وجه نمی شد انتظار داشت که این فوران‌ها در برهه مذکور در جایی دیگر از جهان رخ ندهد. به همین اندازه نیز باید خاطر نشان کرد برای این فوران‌ها در این دوره تقریبا هیچ شکل دیگری مگر پیروزی سرمایه داری لیبرال بورژوایی متصور نیست. واضح است که دگرگونی چنین ژرفی را نمی‌توان درک کرد مگر آن که به مدت ها پیش از 1789 یا حتی دهه ها پیش از این سال مراجعه کنیم و تأملی کنیم بر بحران رژیم های قدیم در شمال غرب جهان یعنی رژیم هایی که با انقلاب دوگانه به نابودی کشیده شدند.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها