علم الاكتناه العربي الإسلامي: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'یش' به 'یش') |
جز (جایگزینی متن - 'به' به 'به') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نام این کتاب گویا از ابداعات مؤلف باشد، او مینویسد: «علم اکتناه» شامل دو علم کهنخطشناسی (Palaeography) و نسخهشناسی (Codicology) است. نویسنده، معتقد است این دو اصطلاح از یکدیگر جدا نیستند و هر پژوهشگر و فهرستنگاری باید از سیر تحول خطوط عربی، صنعت کاغذ، شیشه، الیاف، مس، آهن، چوب و همچنین ساخت قلم، مرکب، رنگ، صحافی و تجلید، تذهیب و زرکوبی و نظایر آن در سراسر سرزمینهای اسلامی مطلع باشد. شاید به همین خاطر است که کتاب «الاكتناه» با موضوعات بسیاری که در هر دو رشته مورد توجه قرار گرفته است، به دلیل گستردگی و تنوع بیش از اندازه هریک از موضوعات، موفق به ادای حق مطلب در بسیاری از مباحث نگردیده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: نیازی، شهریار، ص379]</ref>. | نام این کتاب گویا از ابداعات مؤلف باشد، او مینویسد: «علم اکتناه» شامل دو علم کهنخطشناسی (Palaeography) و نسخهشناسی (Codicology) است. نویسنده، معتقد است این دو اصطلاح از یکدیگر جدا نیستند و هر پژوهشگر و فهرستنگاری باید از سیر تحول خطوط عربی، صنعت کاغذ، شیشه، الیاف، مس، آهن، چوب و همچنین ساخت قلم، مرکب، رنگ، صحافی و تجلید، تذهیب و زرکوبی و نظایر آن در سراسر سرزمینهای اسلامی مطلع باشد. شاید به همین خاطر است که کتاب «الاكتناه» با موضوعات بسیاری که در هر دو رشته مورد توجه قرار گرفته است، به دلیل گستردگی و تنوع بیش از اندازه هریک از موضوعات، موفق به ادای حق مطلب در بسیاری از مباحث نگردیده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: نیازی، شهریار، ص379]</ref>. | ||
اثر حاضر، ازآنجاکه حاصل گذران عمری تتبع مؤلف در نسخهشناسی عربی است، حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که نویسنده درباره پیدایی خط عربی آورده و این خط را تحولیافته از خط نبطی دانسته است. نبطیها جانشینان قوم ثمود بودند و در مناطق آنان سکنی داشتند و خط خود را از آرامیها و فنیقیها آموخته بودند. اهل حیره این خط را از مردم انبار آموختند و این هر دو قوم در سیطره نفوذ ایرانیان و دولت ساسانی بودند، سرانجام اهل حجاز در مراودات خود با اهالی این مناطق، خط مزبور را از اهالی حیره و انبار آموختند. نویسنده مبحثی را به تاریخ و تمدن نبطیها اختصاص داده است و میگوید: حساب جمل و حروف ابجدی را نیز | اثر حاضر، ازآنجاکه حاصل گذران عمری تتبع مؤلف در نسخهشناسی عربی است، حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که نویسنده درباره پیدایی خط عربی آورده و این خط را تحولیافته از خط نبطی دانسته است. نبطیها جانشینان قوم ثمود بودند و در مناطق آنان سکنی داشتند و خط خود را از آرامیها و فنیقیها آموخته بودند. اهل حیره این خط را از مردم انبار آموختند و این هر دو قوم در سیطره نفوذ ایرانیان و دولت ساسانی بودند، سرانجام اهل حجاز در مراودات خود با اهالی این مناطق، خط مزبور را از اهالی حیره و انبار آموختند. نویسنده مبحثی را به تاریخ و تمدن نبطیها اختصاص داده است و میگوید: حساب جمل و حروف ابجدی را نیز عربها از این خط عاریه گرفتند. وی در اینباره خواننده را به کتاب سلیمان بن عبدالرحمان الذییب ارجاع میدهد که در آن 90 تصویر از کتیبههای نبطی و آرامی به کوشش کتابخانه ملی ملک فهد منتشر شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | ||
نویسنده باور دارد که با مقایسه دقیق این کتیبهها و حروف بهکاررفته در آنها با خط عربی سه قرن نخست هجری ثابت میشود که خط عربی نبطی ندارد. نویسنده پس از بیان نکاتی درباره خط عربی، به مباحث مربوط به تحقیق در نسخ خطی میپردازد و بهصورت تجربی و موردی ما را با خطاهای پژوهشگران در این قبیل نسخهها آشنا میکند و دلایلی را از جمله سودجویی، سهلانگاری،عدم تخصص و پشتوانه علمی برای تصحیح نسخ ذکر مینماید و در این میان از نام بردن افراد هم ابایی ندارد. او همچنین به تلاش مستشرقان در زمینه تصحیح نسخههای خطی عربی اشاره میکند و برخی اشتباهات آنان را در فهم زبان عربی و تصحیف متذکر میگردد. نویسنده هشدار میدهد که پژوهشگران نسخههای خطی نبایستی صرفا به شهرت مستشرقان اعتماد ورزند؛ زیرا آنان نیز اشتباهات فاحشی را مرتکب شدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. | نویسنده باور دارد که با مقایسه دقیق این کتیبهها و حروف بهکاررفته در آنها با خط عربی سه قرن نخست هجری ثابت میشود که خط عربی نبطی ندارد. نویسنده پس از بیان نکاتی درباره خط عربی، به مباحث مربوط به تحقیق در نسخ خطی میپردازد و بهصورت تجربی و موردی ما را با خطاهای پژوهشگران در این قبیل نسخهها آشنا میکند و دلایلی را از جمله سودجویی، سهلانگاری،عدم تخصص و پشتوانه علمی برای تصحیح نسخ ذکر مینماید و در این میان از نام بردن افراد هم ابایی ندارد. او همچنین به تلاش مستشرقان در زمینه تصحیح نسخههای خطی عربی اشاره میکند و برخی اشتباهات آنان را در فهم زبان عربی و تصحیف متذکر میگردد. نویسنده هشدار میدهد که پژوهشگران نسخههای خطی نبایستی صرفا به شهرت مستشرقان اعتماد ورزند؛ زیرا آنان نیز اشتباهات فاحشی را مرتکب شدهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/42156/379 ر.ک: همان]</ref>. |
نسخهٔ ۲۳ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۲:۴۹
علم الاكتناه العربي الإسلامي | |
---|---|
پدیدآوران | سامرايي، قاسم (نويسنده) |
ناشر | مرکز الملک فيصل للبحوث و الدراسات الإسلامية |
مکان نشر | عربستان - رياض |
سال نشر | مجلد1: 2001م , 1422ق, |
موضوع | کاغذ سازي و تجارت کاغذ - کشورهای عربي - تاريخ کتاب - کشورهای عربي - تاريخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | Z 8 /س2ع4* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
علم الاكتناه العربي الإسلامي، اثر قاسم سامرایی، کتابی است پیرامون علم خطشناسی و نسخهشناسی در زبان عربی اسلامی.
اهمیت کتاب
آنچه باعث اهمیت کتاب و لزوم دقت در محتوای آن میشود، این است که نویسنده آن، از فهرستنویسان و نسخهشناسان دانشگاه امام محمد بن سعود در ریاض است که در کتابخانه و بخش اطلاعرسانی دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه به تدریس و تحقیق مشغول بوده و اهتمام ویژهای به کهنخطشناسی و پژوهش در نسخههای خطی عربی دارد و در این زمینه علاوه بر تخصص و دانش گسترده، در برخی دانشگاهها و مراکز نسخهشناسی، نظیر دانشگاه لیدن، تدریس و سخنرانی کرده است[۱].
ساختار
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده و نویسنده کوشیده است تجربیات خود را در چهلویک مبحث کوتاه گردآوری کند، اما کتاب از فصلبندی و تبویب شایستهای برخوردار نیست.
گزارش محتوا
در مقدمه، علاوه بر توضیح موضوع کتاب، به پیشینه تحقیق در زمینه این موضوع، اشاره شده است[۲].
نام این کتاب گویا از ابداعات مؤلف باشد، او مینویسد: «علم اکتناه» شامل دو علم کهنخطشناسی (Palaeography) و نسخهشناسی (Codicology) است. نویسنده، معتقد است این دو اصطلاح از یکدیگر جدا نیستند و هر پژوهشگر و فهرستنگاری باید از سیر تحول خطوط عربی، صنعت کاغذ، شیشه، الیاف، مس، آهن، چوب و همچنین ساخت قلم، مرکب، رنگ، صحافی و تجلید، تذهیب و زرکوبی و نظایر آن در سراسر سرزمینهای اسلامی مطلع باشد. شاید به همین خاطر است که کتاب «الاكتناه» با موضوعات بسیاری که در هر دو رشته مورد توجه قرار گرفته است، به دلیل گستردگی و تنوع بیش از اندازه هریک از موضوعات، موفق به ادای حق مطلب در بسیاری از مباحث نگردیده است[۳].
اثر حاضر، ازآنجاکه حاصل گذران عمری تتبع مؤلف در نسخهشناسی عربی است، حاوی نکات بسیار ارزشمندی است که نویسنده درباره پیدایی خط عربی آورده و این خط را تحولیافته از خط نبطی دانسته است. نبطیها جانشینان قوم ثمود بودند و در مناطق آنان سکنی داشتند و خط خود را از آرامیها و فنیقیها آموخته بودند. اهل حیره این خط را از مردم انبار آموختند و این هر دو قوم در سیطره نفوذ ایرانیان و دولت ساسانی بودند، سرانجام اهل حجاز در مراودات خود با اهالی این مناطق، خط مزبور را از اهالی حیره و انبار آموختند. نویسنده مبحثی را به تاریخ و تمدن نبطیها اختصاص داده است و میگوید: حساب جمل و حروف ابجدی را نیز عربها از این خط عاریه گرفتند. وی در اینباره خواننده را به کتاب سلیمان بن عبدالرحمان الذییب ارجاع میدهد که در آن 90 تصویر از کتیبههای نبطی و آرامی به کوشش کتابخانه ملی ملک فهد منتشر شده است[۴].
نویسنده باور دارد که با مقایسه دقیق این کتیبهها و حروف بهکاررفته در آنها با خط عربی سه قرن نخست هجری ثابت میشود که خط عربی نبطی ندارد. نویسنده پس از بیان نکاتی درباره خط عربی، به مباحث مربوط به تحقیق در نسخ خطی میپردازد و بهصورت تجربی و موردی ما را با خطاهای پژوهشگران در این قبیل نسخهها آشنا میکند و دلایلی را از جمله سودجویی، سهلانگاری،عدم تخصص و پشتوانه علمی برای تصحیح نسخ ذکر مینماید و در این میان از نام بردن افراد هم ابایی ندارد. او همچنین به تلاش مستشرقان در زمینه تصحیح نسخههای خطی عربی اشاره میکند و برخی اشتباهات آنان را در فهم زبان عربی و تصحیف متذکر میگردد. نویسنده هشدار میدهد که پژوهشگران نسخههای خطی نبایستی صرفا به شهرت مستشرقان اعتماد ورزند؛ زیرا آنان نیز اشتباهات فاحشی را مرتکب شدهاند[۵].
وی سپس به تحقیق در نسخههای منحصربهفرد و چگونگی پرداختن به مسودهها و مبیضهها اشاره میکند و راهحلهای عملگرایانهای ارائه میدهد. همچنین به هریک از مباحث مربوط به تصحیح نسخههای خطی نظیر مشکلات فهرستنویسی، تعدد نسخ، افتادگی پیش و پس صفحات، نوع خط و شناسایی آن اشاره میکند و مواردی را که خود با آنها برخورد داشته برمیشمارد[۶].
به گمان نویسنده، فهرستنویس نسخههای خطی بیشتر از پژوهشگر و مصحح عذاب میکشد و با مشکلات بیشتری دستبهگریبان است. او همچنین به فهرستنویسی و تحقیق در کشکولها و مشکلات آن اشاره میکند و کشکول را شبیه دفتر یادداشت و دفتر خاطرات میداند و مینویسد: دارنده این کشکولها هرآنچه را برایش مهم بوده، مینگاشته است و میافزاید: برخی از این کشکولها بهصورت تذکره، نظیر تذکره حمیدی، تذکره ابن مکتوم و تذکره صفدی به دست ما رسیده است. نویسنده باور دارد که اصل واژه «کشکول»، فارسی است و به انبان بیضویشکلی گفته میشود که از مواد معدنی و یا چوب ساخته میشد و نوع مرغوب آن از درخت گردوی هندی بوده که دراویش حمل میکردهاند[۷].
نویسنده به مشکلات متعدد فهرستنویسان در چند صفحه اشاره میکند و در این زمینه اگرچه ظاهرا چیزی را از قلم نمیاندازد، اما کفایت مطلب ادا نمیگردد[۸].
نویسنده، علاقهمند است بداند حروف تعقیبه (رکابه، پاورق) که بهمنزله نشانههای اختصاری برای انتهای سطور و صفحهبندی مهم بودهاند، از چه زمانی معمول شده است. او در این مورد به یکی از قدیمیترین نسخههای خطی که بر ورق نگاشته شده، بهعنوان «آداب الفلاسفة»، اثر حنین بن اسحاق (متوفی260ق) اشاره میکند که در دانشگاه تهران نگهداری میشود. او میگوید: «تعقیبهها» بعدها بهصورت شمارهگذاری صفحات درآمدهاند[۹].
نویسنده سپس به برخی علائم اختصاری در زبان عربی اشاره میکند و معتقد است تجلید و صحافی از همان ابتدا در تاریخ اسلام معمول بوده و کراسهها (جزوبندی) بهتر از لفافه (طومارنویسی) تشخیص داده شده است. قرآن نیز از همان ابتدا بهصورت مصحف بوده است، نه لفافه[۱۰].
نویسنده سپس به صنعت کاغذ اشاره میکند و صفحاتی را به کاغذ و استنساخ اختصاص میدهد و انواع کاغذها را بهتفصیل برمیشمارد. او در این زمینه به تحقیق استاد ایرج افشار درباره بهکارگیری کاغذ در نسخههای خطی اسلامی که در دومین همایش «مؤسسة الفرقان للتراث الإسلامي» در لندن در سال 1993م، منتشر شده، اشاره میکند که گویا صنعت کاغذسازی در ایران از رونق و شکوفایی بیشتری نسبت به سایر مناطق در جهان اسلام برخوردار بوده است[۱۱].
نویسنده همچنین به هنر خوشنویسی، زرکوبی و تذهیب و نظایر آن نیز اشاراتی دارد و معتقد است که این هنرها از قرن هفتم هجری به بعد تحت تأثیر اروپاییان رواج یافته است. وی در پایان کتاب مطالبی را هم به تزویرشناسی و جعل در نسخههای خطی اختصاص میدهد[۱۲].
در ضمایم کتاب، مجموعهای از تصاویر نسخههای خطی و همچنین خطوط عربی و نبطی و نیز نمونههایی از تزویر در خط کوفی قدیم ارائه شده است. در مجموع، کتاب «الاكتناه» از آن جهت که دستاورد تجربیات یکی از فهرستنگاران و نسخهشناسان جهان اسلام است، اهمیت قابل توجهی دارد، اما تلاش نویسنده برای پرداختن به دو علم خطشناسی و نسخهشناسی تحت یک عنوان و بهصورتی گذرا و بدون پشتوانههای نظری، از ژرفایی کتاب کاسته است[۱۳].
مطالعه کتاب حاضر میتواند برای دانشجویان و علاقهمندان به تصحیح نسخههای خطی و همچنین استادانی که مایلند از تجربه عملی یک پژوهشگر جهان عرب در پرداختن به نسخههای خطی مطلع شوند، مفید باشد[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع و توضیح برخی کلمات و عبارات متن، به ترجمه اعلام مذکور در متن، پرداخته شده است.