عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية
    عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية
    پدیدآورانغبرینی، احمد بن احمد (نویسنده) نویهض، عادل (محقق و معلق)
    ناشرلجنة التألیف و الترجمة و النشر
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1969 م
    چاپ1
    موضوعالجزایر - سرگذشت‌نامه دانشمندان اسلامی - سرگذشت‌نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DT‎‏ ‎‏273‎‏ ‎‏/‎‏غ‎‏2‎‏ع‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    عنوان الدراية في من عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية، از آثار احمد بن احمد بن عبدالله غبرينى (644-714ق) است كه نویسنده در آن، شرح حال، آثار و انديشه‌هاى تعداد 108 تن از دانشمندان قرن هفتم شهر «بجايه» را به زبان عربى بيان كرده است.

    اين اثر را عادل نويهض، تصحيح و منابعش را استخراج كرده و توضيحاتى بر آن افزوده است. گفتنى است كه «بجايه»، شهرى در استانى با همين نام واقع در كشور الجزاير است.

    ساختار

    اين كتاب از مقدمه لجنه تأليف و ترجمه و نشر، مقدمه مصحح، مقدمه محمد بن ابى‌شنب (مدرس مدرسه دولتى ثعالبيه و دانشكده ادبيات عالى الجزاير) و متن اصلى تشكيل شده است.

    عادل نويهض در مقدمه‌اش كه آن را در بيروت نوشته و تاريخش را مشخص نكرده است، نویسنده را معرفى كرده و ارزش تاريخى اثر حاضر را توضيح داده و چنين آورده است: «... بسيارى از مشاهير الجزايرى مصنفاتى نوشته و آن را «الثبت» يا «البرنامج» يا «المشيخه» ناميده و در آن، اسامى علومى را ذكر كرده‌اند كه از دانشمندان معاصرشان در زمينه فقه، حديث، تفسير، لغت، ادبيات و تاريخ و... آموخته‌اند و در آن شرح حال اين دانشوران را نيز آورده‌اند و... سخن پايانى اين است كه اين كتاب، به گواهى انديشمندان بزرگ، روشن‌ترين و جامع‌ترين اثرى است كه در زمينه حيات عقلى در قرن هفتم هجرى نه فقط در بجايه، بلكه حتى در مغرب اوسط نيز، نوشته شده است»[۱]

    گزارش محتوا

    برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:

    1. شيخ فقيه اصولى مشارك محصل ابوالعباس احمد بن خالد از اهالى مالقه حدود سال 660ق، در اندلس و مراكش دانش آموخت و با گروهى از فاضلان ملاقات كرد و مدتى طولانى ملازم فقيه امام ابوعبدالله مومنانى شد. از وى شنيدم مى‌گفت: مدت بيست سال ملازم او بوده و مى‌گفت: به‌مانند همين مدت، ارسطو ملازم افلاطون شد.
      صاحب‌نظر در زمينه اصول فقه و اصول دين بنا بر شيوه ائمه متقدمين بود و به روش فخرالدين اعتقادى نداشت و درباره آن اين اعتقاد را داشت كه در آن خلطى صورت گرفته؛ زيرا بخشى از منطق را در اين دو اصل وارد كرده است.
      در علم طب و حكمت طبيعى و الهى مشاركتى داشت و كم سخن مى‌گفت و در خودنگهدارى در بحث، ملكه‌اى قوى داشت. براى «اقراء» (آموزش قرائت) در بجايه مجلسى ترتيب داد و در خانه‌اش بر او قرائت مى‌شد تا تصحيح كند. برخى از مطالب «الإرشاد» و «المستصفى» را بر او خواندم و بر او در آغاز كارم بخشى از «معيار العلم» درعلم منطق را خواندم و برخى از اصحاب ما، «الإشارات و التنبيهات» ابن سينا را از آغاز تا پايانش بر او خواندند و او خوش‌فكر بود و نظر صائبى داشت و خودش را از اهل توكل مى‌شمرد و مى‌گفت: هرگز چيزى ذخيره نكردم و... در بجايه دهه شصت (660ق) درگذشت و در حومه باب امسيون... دفن شد[۲]
    2. شيخ فقيه، ولى صالح عابد زاهد، موفق منقطع ابوالحسن عبيدالله بن احمد بن عبدالمجيد بن عمر بن يحيى ازدى، از اهالى رنده بود كه به عدوه رحلت كرد و بجايه را وطنش قرار داد. او بر سنن فقها و راه متعبدين صلحا بود و علم و وقار و عمل پسنديده داشت... و هر كسى كه او را مى‌ديد قول نبى(ص) به يادش مى‌آمد (آنان كه ديدارشان انسان را به ياد خدا مى‌اندازد) و با مردم پيوندى نداشت و... دعایى مستجاب داشت و... در موارد مخالفت با شريعت مسامحه نمى‌كرد و بر طبق شطحات صوفيه عمل نمى‌كرد... سرانجام در بجايه در نصف اول شب سه‌شنبه هفتم رجب سال 691ق، درگذشت و بعد از نماز ظهر در نزدیکى باب جديد دفن شد و جمعيت بسيارى براى وى جمع شدند و قبرش امروزه در آنجا زيارتگاه است. او در سال 601ق به دنيا آمده بود[۳]
    3. ابوعبدالله محمد بن محمد بن احمد معروف به ابن الجنان از اهل روايت و درايت و حفظ و اتقان و خوش‌خطى و ضبط نيكو و در كتابت از همانندان ابوالمطرف مخزومى بود و بسيار با هم مكاتبه می‌كردند، با مطالبى كه بسيارى از فصحا از آن عاجزند و نمى‌رسد به آن مگر قليلى از بليغان و نشر و نظمش همگى خوب است..[۴]
    4. نویسنده اسامى و شرح حال استادان خودش در علوم مختلف فقه، منطق، عربى و... را نيز به‌صورت مفصل ذكر كرده است[۵]

    وضعيت كتاب

    براى كتاب حاضر، در پايان آن فهرست تراجم، فهارس فنى (اعلام، كتب ذكرشده در متن، كتب ذكرشده در پاورقى‌ها، امكنه، قبايل و طوايف و دول، آيات و احاديث و قوافى) و فهرست منابع فراهم شده است[۶]

    مصحح براى تحقيق و تصحيح اثر حاضر، از منابع متعدد قديم و جديد (بيش از صد كتاب) به زبان عربى استفاده كرده است.

    پانويس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها