مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۲۸: خط ۲۸:
    | پیش از =
    | پیش از =
    }}
    }}
    '''مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول)''' تألیف مارتین هنری دانوهو، مترجم شهلا طهماسبی؛ در دسامبر 1916، اوایل جنگ جهانی اول، مارتین هنری دانوهو خبرنگار جوان دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی اعزام شد. کتاب حاضر بازگو کننده‌ی تجربیاتی است که وی در آنجا کسب نمود. تجربیاتی چنان نامعمول که کاملا از اهمیت نظامی عملیاتی که جزء کوچکی از مأموریت را تشکیل می‌داد، متمایز بود.
    '''مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول)''' تألیف [[هنری دانوهو، مارتین|مارتین هنری دانوهو]]، مترجم [[طهماسبی، شهلا|شهلا طهماسبی]]؛ در دسامبر 1916، اوایل جنگ جهانی اول، [[هنری دانوهو، مارتین|مارتین هنری دانوهو]] خبرنگار جوان دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی اعزام شد. کتاب حاضر بازگو کننده‌ی تجربیاتی است که وی در آنجا کسب نمود. تجربیاتی چنان نامعمول که کاملا از اهمیت نظامی عملیاتی که جزء کوچکی از مأموریت را تشکیل می‌داد، متمایز بود.


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    در دسامبر 1916، اوایل جنگ جهانی اول، مارتین هنری دانوهو خبرنگار جوان دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی اعزام شد. کتاب حاضر بازگو کننده‌ی تجربیاتی است که وی در آنجا کسب نمود. تجربیاتی چنان نامعمول که کاملا از اهمیت نظامی عملیاتی که جزء کوچکی از مأموریت را تشکیل می‌داد، متمایز بود. میدان عملیاتی که وزارت جنگ، مارتین را به آنجا فرستاد، سرزمینی بود در شمال غربی ایران که تا قفقاز و دریای خزر گسترش یافته بود. نویسنده با این اعتقاد که ماجرای جنگ ایران باید روایت شود می گوید: «...من خوشوقتم که سهمی کوچک در این گزارش بر عهده دارم. این کتاب ماجرای قوای عملیاتی کوچکی است که گمنام مانده است. در کشور من کسی آن را نمی شناسد و ظاهرا مدت‌های مدیدی حتی خود مقامات نیز آن را از یاد برده بودند. این قوا تحت فرماندهی ژنرال دانسترویل بود که همه جا با عنوان دانستر فورس شناخته می‌شود و من بخشی از آن بودم و این کتاب را درباره‌ی آن نوشته ام. در این کتاب کوشیده ام دانستر فورس را معرفی کنم، علت اعزامش را شرح دهم و بگویم تا چه حد در اجرای مأموریتش توفیق یافت. این کار مستلزم بررسی وضعیت جغرافیایی و سیاسی محل بود. چون در اینجا ما با نیروی مشخصی مواجه نیستیم که در آن همه‌ی مردم یک کشور علیه مردم کشور دیگر بسیج می‌شوند؛ این عملیات بسیار مغشوش و پیچیده بود و اگر کسی به خودش زحمت بدهد و نوشته‌های مرا بخواند، موضوع را درک می‌کند. به علاوه، این جنگی بود که در جایی پرت و دور افتاده برپا شده بود. ما در مسیر خود به قبایلی برخوردیم که برایشان سرزمین بریتانیای کبیر به منزله‌ی سیاره‌ای دیگر بود، قبایلی که در نظرشان طیاره و اتومبیل وسایلی اعجاب انگیز و باورنکردنی بودند، قبایلی که نه اروپایی‌های معمولی از طرز زندگی و تفکر آن‌ها اطلاع داشتند نه آن‌ها از طرز زندگی و تفکر اروپایی ها. به همیت علت، قسمت هایی را به توصیف مکان‌ها و مردمانی که دیدم اختصاص دادم...».<ref> [https://www.historylib.com/books/2432 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
    در دسامبر 1916، اوایل جنگ جهانی اول، [[هنری دانوهو، مارتین|مارتین هنری دانوهو]] خبرنگار جوان دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی اعزام شد. کتاب حاضر بازگو کننده‌ی تجربیاتی است که وی در آنجا کسب نمود. تجربیاتی چنان نامعمول که کاملا از اهمیت نظامی عملیاتی که جزء کوچکی از مأموریت را تشکیل می‌داد، متمایز بود. میدان عملیاتی که وزارت جنگ، مارتین را به آنجا فرستاد، سرزمینی بود در شمال غربی ایران که تا قفقاز و دریای خزر گسترش یافته بود. نویسنده با این اعتقاد که ماجرای جنگ ایران باید روایت شود می گوید: «...من خوشوقتم که سهمی کوچک در این گزارش بر عهده دارم. این کتاب ماجرای قوای عملیاتی کوچکی است که گمنام مانده است. در کشور من کسی آن را نمی شناسد و ظاهرا مدت‌های مدیدی حتی خود مقامات نیز آن را از یاد برده بودند. این قوا تحت فرماندهی ژنرال دانسترویل بود که همه جا با عنوان دانستر فورس شناخته می‌شود و من بخشی از آن بودم و این کتاب را درباره‌ی آن نوشته ام. در این کتاب کوشیده ام دانستر فورس را معرفی کنم، علت اعزامش را شرح دهم و بگویم تا چه حد در اجرای مأموریتش توفیق یافت. این کار مستلزم بررسی وضعیت جغرافیایی و سیاسی محل بود. چون در اینجا ما با نیروی مشخصی مواجه نیستیم که در آن همه‌ی مردم یک کشور علیه مردم کشور دیگر بسیج می‌شوند؛ این عملیات بسیار مغشوش و پیچیده بود و اگر کسی به خودش زحمت بدهد و نوشته‌های مرا بخواند، موضوع را درک می‌کند. به علاوه، این جنگی بود که در جایی پرت و دور افتاده برپا شده بود. ما در مسیر خود به قبایلی برخوردیم که برایشان سرزمین بریتانیای کبیر به منزله‌ی سیاره‌ای دیگر بود، قبایلی که در نظرشان طیاره و اتومبیل وسایلی اعجاب انگیز و باورنکردنی بودند، قبایلی که نه اروپایی‌های معمولی از طرز زندگی و تفکر آن‌ها اطلاع داشتند نه آن‌ها از طرز زندگی و تفکر اروپایی ها. به همیت علت، قسمت هایی را به توصیف مکان‌ها و مردمانی که دیدم اختصاص دادم...».<ref> [https://www.historylib.com/books/2432 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۱۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۹

    مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول)
    مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول)
    پدیدآورانهنری دانوهو، مارتین (نویسنده) طهماسبی، شهلا (مترجم)
    ناشرانتشارات ققنوس
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۷ش
    شابک6-380-278-600-978
    موضوعجنگ جهاني اول، ????-????م. -- نبرد‌ها -- ايران ايران - سير و سياحت
    زبانفارسي
    کد کنگره
    ‏1397 2م2د / 568/8 D

    مأموریت به ایران (ایران در جنگ جهانی اول) تألیف مارتین هنری دانوهو، مترجم شهلا طهماسبی؛ در دسامبر 1916، اوایل جنگ جهانی اول، مارتین هنری دانوهو خبرنگار جوان دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی اعزام شد. کتاب حاضر بازگو کننده‌ی تجربیاتی است که وی در آنجا کسب نمود. تجربیاتی چنان نامعمول که کاملا از اهمیت نظامی عملیاتی که جزء کوچکی از مأموریت را تشکیل می‌داد، متمایز بود.

    گزارش کتاب

    در دسامبر 1916، اوایل جنگ جهانی اول، مارتین هنری دانوهو خبرنگار جوان دیلی کرونیکال در بالکان، به مأموریتی اطلاعاتی اعزام شد. کتاب حاضر بازگو کننده‌ی تجربیاتی است که وی در آنجا کسب نمود. تجربیاتی چنان نامعمول که کاملا از اهمیت نظامی عملیاتی که جزء کوچکی از مأموریت را تشکیل می‌داد، متمایز بود. میدان عملیاتی که وزارت جنگ، مارتین را به آنجا فرستاد، سرزمینی بود در شمال غربی ایران که تا قفقاز و دریای خزر گسترش یافته بود. نویسنده با این اعتقاد که ماجرای جنگ ایران باید روایت شود می گوید: «...من خوشوقتم که سهمی کوچک در این گزارش بر عهده دارم. این کتاب ماجرای قوای عملیاتی کوچکی است که گمنام مانده است. در کشور من کسی آن را نمی شناسد و ظاهرا مدت‌های مدیدی حتی خود مقامات نیز آن را از یاد برده بودند. این قوا تحت فرماندهی ژنرال دانسترویل بود که همه جا با عنوان دانستر فورس شناخته می‌شود و من بخشی از آن بودم و این کتاب را درباره‌ی آن نوشته ام. در این کتاب کوشیده ام دانستر فورس را معرفی کنم، علت اعزامش را شرح دهم و بگویم تا چه حد در اجرای مأموریتش توفیق یافت. این کار مستلزم بررسی وضعیت جغرافیایی و سیاسی محل بود. چون در اینجا ما با نیروی مشخصی مواجه نیستیم که در آن همه‌ی مردم یک کشور علیه مردم کشور دیگر بسیج می‌شوند؛ این عملیات بسیار مغشوش و پیچیده بود و اگر کسی به خودش زحمت بدهد و نوشته‌های مرا بخواند، موضوع را درک می‌کند. به علاوه، این جنگی بود که در جایی پرت و دور افتاده برپا شده بود. ما در مسیر خود به قبایلی برخوردیم که برایشان سرزمین بریتانیای کبیر به منزله‌ی سیاره‌ای دیگر بود، قبایلی که در نظرشان طیاره و اتومبیل وسایلی اعجاب انگیز و باورنکردنی بودند، قبایلی که نه اروپایی‌های معمولی از طرز زندگی و تفکر آن‌ها اطلاع داشتند نه آن‌ها از طرز زندگی و تفکر اروپایی ها. به همیت علت، قسمت هایی را به توصیف مکان‌ها و مردمانی که دیدم اختصاص دادم...».[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها