میدانی، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
    جز (جایگزینی متن - '،ص' به '، ص')
     
    (۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    <div class="wikiInfo">
    [[پرونده:NUR02189.jpg|بندانگشتی|میدانی، احمد بن محمد]]
    [[پرونده:NUR02189.jpg|بندانگشتی|میدانی، احمد بن محمد]]
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
    |-
    |-
    ! نام!! data-type='authorName'|میدانی، احمد بن محمد
    ! نام!! data-type="authorName" |میدانی، احمد بن محمد
    |-
    |-
    |نام های دیگر  
    |نام‌های دیگر  
    |data-type='authorOtherNames'| میدانی، ابوالفتح احمد
    | data-type="authorOtherNames" | میدانی، ابوالفتح احمد


    میدانی، ابوالفضل احمد
    میدانی، ابوالفضل احمد
    خط ۱۳: خط ۱۳:
    |-
    |-
    |نام پدر  
    |نام پدر  
    |data-type='authorfatherName'|
    | data-type="authorfatherName" |محمد
    |-
    |-
    |متولد  
    |متولد  
    |data-type='authorbirthDate'|
    | data-type="authorbirthDate" |
    |-
    |-
    |محل تولد
    |محل تولد
    |data-type='authorBirthPlace'|
    | data-type="authorBirthPlace" |
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|518 هـ.ق
    | data-type="authorDeathDate" |چهارشنبه 25 رمضان سال 518ق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    |data-type='authorTeachers'|
    | data-type="authorTeachers" |[[واحدی، علی بن احمد|ابوالحسن على بن احمد بن محمد بن على متویه نیشابورى]]
    |-
    |-
    |برخی آثار
    |برخی آثار
    |data-type='authorWritings'|
    | data-type="authorWritings" |[[مجمع الأمثال]]
    |-class='articleCode'
     
    |کد مولف
    منية الراضي في رسائل القاضي
    |data-type='authorCode'|AUTHORCODE2189AUTHORCODE
    |- class="articleCode"
    |کد مؤلف
    | data-type="authorCode" |AUTHORCODE02189AUTHORCODE
    |}
    |}
    </div>
    </div>


    {{کاربردهای دیگر|میدانی (ابهام زدایی)}}


    «احمد بن محمد بن احمد بن ابراهيم ميدانى نيشابورى»، كنيه‌اش ابوالفضل و ابى‌البركات بوده و وى را با القابى چون: «امام، علامه، امام افضل، بزرگ فضلاء شرق و غرب، ارباب فضل و ادب، اديب، صدر الافاضل، نحوى، اصولى و لغوى» مى‌شناسند. در هيچ‌يك از كتب تاريخى، سيره‌نگارى و رجال، اشاره‌اى به تاريخ ولادت وى نشده است و تنها آقاى غلام‌حسين صدرى افشار، مترجم كتاب «تاريخ ادبيات ايران» نوشته [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]، در يادداشت‌ها و اضافات خود بر اين كتاب، تاريخ ولادت وى را سال 471ق ذكر كرده است.
    '''احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم میدانى نیشابورى''' (متوفای 518ق)، کنیه‌اش ابوالفضل و ابى‌البرکات بوده و دارای القاب امام، علامه، امام افضل، بزرگ فضلاء شرق و غرب، ارباب فضل و ادب، ادیب، صدر الافاضل، نحوى، اصولى و لغوى، از شاگردان [[واحدی، علی بن احمد|واحدى]] و حنفی مذهب


    البته اين تاريخ مطمئنا اشتباه است، چرا كه اولا همه سيره‌نگاران، تاريخ‌نويسان و رجال‌نويسان، متفق القولند كه او شاگرد واحدى است و وفات واحدى نيز به سال 468ق، اتفاق افتاده است و ثانيا قفطى در كتاب خود مى‌گويد: ميدانى در سال 470ق از مجاشعى نحوى هنگام بازگشتش از غزنه در نيشابور، اجازه كتابت گرفته است؛ بنابراين دلايل متقن، قول آقاى صدرى قابل قبول نيست.
    == ولادت ==
    در هیچ‌یک از کتب تاریخى، سیره‌نگارى و رجال، اشاره‌اى به تاریخ ولادت وى نشده است و تنها آقاى غلام‌حسین صدرى افشار، مترجم کتاب «تاریخ ادبیات ایران» نوشته [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]]، در یادداشت‌ها و اضافات خود بر این کتاب، تاریخ ولادت وى را سال 471ق ذکر کرده است.


    پدر وى محمد بن احمد بن ابراهيم ميدانى است كه هيچ اطلاعى از وى در دست نيست. وى احتمالا فرزند احمد بن ابراهيم بن صالح بن داوود نيسابورى ميدانى، حنفى مذهب است كه عبدالقادر قرشى در كتاب «الجواهر المضيئة في طبقات الحنفية» و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] در كتاب «[[تاریخ نیشابور]] » از وى نام برده‌اند و با توجه به سنه وفات احمد بن ابراهيم كه [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] آن را سال 315ق، ذكر كرده و نيز حدسياتى كه راجع به سال تولد ميدانى مى‌توان زد، اين نسبت، درست به نظر مى‌رسد.
    البته این تاریخ مطمئنا اشتباه است، چرا که اولا همه سیره‌نگاران، تاریخ‌نویسان و رجال‌نویسان، متفق القولند که او شاگرد [[واحدی، علی بن احمد|واحدى]] است و وفات واحدى نیز به سال 468ق، اتفاق افتاده است و ثانیا قفطى در کتاب خود مى‌گوید: میدانى در سال 470ق از مجاشعى نحوى هنگام بازگشتش از غزنه در نیشابور، اجازه کتابت گرفته است؛ بنابراین دلایل متقن، قول آقاى صدرى قابل قبول نیست.


    ميدانى نسبتى است به ميدان زياد بن عبدالله كه محله‌اى از محلات نيشابور مى‌باشد و گفته شده كه علت انتساب وى به ميدانى، به‌خاطر سكونتش در اين محله است.
    پدر وى محمد بن احمد بن ابراهیم میدانى است که هیچ اطلاعى از وى در دست نیست. وى احتمالا فرزند احمد بن ابراهیم بن صالح بن داوود نیسابورى میدانى، حنفى مذهب است که عبدالقادر قرشى در کتاب «الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة» و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] در کتاب «[[تاریخ نیشابور]]» از وى نام برده‌اند و با توجه به سنه وفات احمد بن ابراهیم که [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] آن را سال 315ق، ذکر کرده و نیز حدسیاتى که راجع به سال تولد میدانى مى‌توان زد، این نسبت، درست به نظر مى‌رسد.


    ابوالحسن بيهقى مى‌گويد: «... ابوالفضل احمد بن محمد بن احمد ميدانى، در روزهايى كه از فضل و كمال خبرى نبود و پايه‌هاى دانش و انديشه نابود شده و علم، بى‌قدر و منزلت گرديده، همراه و همنشين دانش و انديشه بود».
    میدانى نسبتى است به میدان زیاد بن عبدالله که محله‌اى از محلات نیشابور مى‌باشد و گفته شده که علت انتساب وى به میدانى، به‌خاطر سکونتش در این محله است.


    == از جمله اساتيد وى، عبارتند از==
    ابوالحسن بیهقى مى‌گوید: «... ابوالفضل احمد بن محمد بن احمد میدانى، در روزهایى که از فضل و کمال خبرى نبود و پایه‌هاى دانش و اندیشه نابود شده و علم، بى‌قدر و منزلت گردیده، همراه و همنشین دانش و اندیشه بود».


    == اساتید ==


    1. ابوالحسن على بن احمد بن محمد بن على متويه نيشابورى (468 - 398ق). وى از برجسته‌ترين افرادى است كه ميدانى افتخار شاگردى آنان را داشته است.
    از جمله اساتید وى، عبارتند از


    2. يعقوب بن احمد بن محمد بن احمد القارى الاديب نيشابورى البارع الكردى (ابويوسف) (متوفى 474ق). وى استادى مشهور در زمينه ادبيات عرب و لغت بوده است.
    # [[واحدی، علی بن احمد|ابوالحسن على بن احمد بن محمد بن على متویه نیشابورى]] (468 - 398ق). وى از برجسته‌ترین افرادى است که میدانى افتخار شاگردى آنان را داشته است.
    # یعقوب بن احمد بن محمد بن احمد القارى الادیب نیشابورى البارع الکردى (ابویوسف) (متوفى 474ق). وى استادى مشهور در زمینه ادبیات عرب و لغت بوده است.
    # ابوالحسن على بن غالب بن جابر بن عمرو بن الحسن فضال القیروانى مجاشعى الفرزدقى (متوفى 479ق).
    # ابوالحسن على بن احمد فنجکردى (433 - 513ق).


    3. ابوالحسن على بن غالب بن جابر بن عمرو بن الحسن فضال القيروانى مجاشعى الفرزدقى (متوفى 479ق).
    == شاگردان ==


    4. ابوالحسن على بن احمد فنجكردى (433 - 513ق).
    # سعید بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم بن احمد المیدانى (متوفى 539). از وى به‌عنوان فرزند میدانى نام مى‌برند.
    # احمد بن على بن محمد بن احمد ابوجعفر بن ابى‌جعفر بن ابى‌صالح البیهقى (470 - 544 ق).
    # على بن ابى‌القاسم زید بن محمد بن الحسین البیهقى النیشابورى (499 - 565ق).
    # ابویعقوب یوسف بن طاهر بن یوسف بن الحسن خوبى (متوفى 549ق).
    # عبدالکریم بن محمد بن منصور ال[[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] (506 - 562ق).


    == از جمله شاگردان وى، مى‌توان از افراد زير نام برد==
    القاب فراوان میدانى، دال بر مرجعیت او در علوم مختلف است، صاحب کتاب «معجم الأدباء» از قول محمد بن ابى‌المعالى الحوارى در کتاب «ضالة الأدیب من الصحاح و التهذیب» نقل مى‌کند که: «بارها از بزرگان اصحاب میدانى شنیده‌ام که مى‌گفتند: اگر ذکا و شهامت و فضل، قبول صورت مى‌نمودند، میدانى آن صورت بود و آن کسى که در کلام میدانى تأمل نماید و پیروى او کند، بداند که این دعوى صدق است».


    [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] او را ادیب، فاضل و عارف به لغت معرفى کرده و مى‌گوید: «میدانى در فنون علوم ادبى، خصوصا لغت و امثال عرب، به درجه اتقان رسیده بود».


    1. سعيد بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهيم بن احمد الميدانى (متوفى 539). از وى به‌عنوان فرزند ميدانى نام مى‌برند.
    قفطى مى‌گوید: «میدانى امام اهل ادب در عصر خود بوده و شهرتش به‌واسطه ادیب بودنش است و در شهرهاى گوناگون، به‌واسطه تألیفات نیکویش شهرت یافته، دستش در علوم ادبى باز و کتب بزرگى تصنیف کرده است».


    2. احمد بن على بن محمد بن احمد ابوجعفر بن ابى‌جعفر بن ابى‌صالح البيهقى (470 - 544 ق).
    به‌طورى‌که نقل شده، ائمه حدیث و پیشوایان لغت که پس از میدانى پا به عرصه ظهور گذارده‌اند، از شاگردان وى بوده‌اند و خود او هم از محدثان حدیث روایت مى‌کرده و هم از آنان احادیث را به سماع شنیده است.


    3. على بن ابى‌القاسم زيد بن محمد بن الحسين البيهقى النيشابورى (499 - 565ق).
    کتب و شاگردانى که او از خود به یادگار گذاشته، از جمله مدارکى هستند که دال بر مرجعیت علمى او در علوم مختلف، به‌ویژه در لغت، ادب عربى و فارسى‌اند که از آن جمله مى‌توان به «مجمع الأمثال» وى اشاره کرد که هنوز بعد از گذشت 9 قرن، اولین مرجع در این زمینه است و همه مطلعان اظهار داشته‌اند که مانند آن تألیف نشده است. مورخان نوشته‌اند که [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] بعد از تألیف کتاب «المستقصى» که در امثال است، بعد از آنکه به کتاب «مجمع الأمثال» میدانى وقوف یافت، بعد از دقت نظر، حسن وضع، تألیف، بسط عبارت و کثرت فوائد آن، بر حیرتش افزوده، خود و کتابش را از همه جهت پایین‌تر از آن دید و از تألیف آن نادم و پشیمان شد.


    4. ابويعقوب يوسف بن طاهر بن يوسف بن الحسن خوبى (متوفى 549ق).
    میدانى از جمله یکه‌تازان عصر خود، خاصه در عرصه ادبیات عرب بوده است و در این مورد مى‌توان به مجادلات او و هم‌عصر و رقیبش [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] اشاره کرد که خود دال بر قدرت فراوان او در علوم ادبى است. گویند هنگامى که [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] از کتاب «مجمع الأمثال» و موقعیت علمى آن اطلاع پیدا کرد، حسادت بر او چیره گردید و به لفظ میدانى، «نون» اضافه کرد که «نمى‌دانى» شد؛ میدانى که بر این عمل او آگاه شد نیز به جاى «میم» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، «نون» اضافه کرد که «زنخشرى» شد که به معنى زن ناصالح است. گویند که [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] بعد از مطلع شدن از این دقت عمل میدانى، کتبا عذرخواهى کرد و میدانى نیز در جواب او نوشت: «اذا رجعت رجعنا و قبلت عذرک».


    5. عبدالكريم بن محمد بن منصور ال[[سمعانی، عبدالکریم بن محمد |سمعانى]] (506 - 562ق).
    به میدانى پاره‌شعرهایى نیز نسبت داده شده که حکایت از طبع ظریف و شاعرانه و درعین‌حال، از چهره معنوى وى دارد.


    القاب فراوان ميدانى، دال بر مرجعيت او در علوم مختلف است، صاحب كتاب «معجم الأدباء» از قول محمد بن ابى‌المعالى الحوارى در كتاب «ضالة الأديب من الصحاح و التهذيب» نقل مى‌كند كه: «بارها از بزرگان اصحاب ميدانى شنيده‌ام كه مى‌گفتند: اگر ذكا و شهامت و فضل، قبول صورت مى‌نمودند، ميدانى آن صورت بود و آن كسى كه در كلام ميدانى تأمل نمايد و پيروى او كند، بداند كه اين دعوى صدق است».
    == مذهب میدانى و اوضاع سیاسى دورانش ==


    [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] او را اديب، فاضل و عارف به لغت معرفى كرده و مى‌گويد: «ميدانى در فنون علوم ادبى، خصوصا لغت و امثال عرب، به درجه اتقان رسيده بود».
    از آنجا که وفات میدانى در سال 518ق، بوده است، اگر ابتداى تولد او را حدودا هم‌زمان با روى کار آمدن سلجوقیان در نظر بگیریم، تا سال 518 مى‌توان عمرى حدود 89 سال براى او در نظر گرفت که مدت عمرى معقول است و از آنجا که طغرل‌بیک از سال 429ق تا سال 455ق روى کار بوده، یقین داریم میدانى این عصر را درک کرده؛ یعنى اگر عمرى کمتر از 89 سال نیز براى او قائل شویم، مطمئنا او هرچند اندک، زمان حکومت طغرل‌بیک؛ یعنى ابتداى حکومت سلجوقیان را درک کرده است. حنفیان و شافعیان در این دوران از وضعیت مطلوبى برخوردار بوده‌اند و میدانى نیز آن‌گونه که از آثار و نوشته‌هایش برمى‌آید، حنفى‌مذهب بوده است. البته تلمذ وى نزد اساتید و پرورش شاگردانى که سیره‌نگاران، آنان را شیعه دانسته‌اند، یا احترام به ائمه اطهار(ع) و ذکر نام آنان در خطبه‌هاى کتب خود و ثنا و مدح آنان و استفاده فراوان از کلمات و سخنان [[امام على(ع)]]، بالاخص در کتاب «مجمع الأمثال» وى، اگر تشیع او را ثابت نکند، ارادت وى را به ائمه(ع) ثابت مى‌کند و البته اینکه او و هیچ‌کدام از اساتید و شاگردانش در زمره نزدیکان خاندان سلجوقى نبوده یا در مدارس نظامیه به تدریس یا تلمذ اشتغال نداشته‌اند نیز خود مى‌تواند دلیلى قوى بر دورى آنان از آل سلجوق و تقریبا پیش گرفتن نوعى تقیه باشد.


    قفطى مى‌گويد: «ميدانى امام اهل ادب در عصر خود بوده و شهرتش به‌واسطه اديب بودنش است و در شهرهاى گوناگون، به‌واسطه تأليفات نيكويش شهرت يافته، دستش در علوم ادبى باز و كتب بزرگى تصنيف كرده است».
    == وفات ==
    تاریخ وفات وى را روز چهارشنبه 25 رمضان سال 518ق / 1124م ذکر کرده‌اند و امام شاهپور بر وى نماز خوانده است. وى را در بالاى میدان زیاد که منسوب به زیاد بن عبدالرحمن و از محلات نیشابور به شمار مى‌آمد، دفن کردند.


    به‌طورى‌كه نقل شده، ائمه حديث و پيشوايان لغت كه پس از ميدانى پا به عرصه ظهور گذارده‌اند، از شاگردان وى بوده‌اند و خود او هم از محدثان حديث روايت مى‌كرده و هم از آنان احاديث را به سماع شنيده است.
    == آثار ==
    آثارى که از وى به دست ما رسیده، کتبى گران‌سنگ و پرمایه است که برخى از آن آثار، در نوع خود بى‌نظیرند. این آثار عبارتند از:


    كتب و شاگردانى كه او از خود به يادگار گذاشته، از جمله مداركى هستند كه دال بر مرجعيت علمى او در علوم مختلف، به‌ويژه در لغت، ادب عربى و فارسى‌اند كه از آن جمله مى‌توان به «مجمع الأمثال» وى اشاره كرد كه هنوز بعد از گذشت 9 قرن، اولين مرجع در اين زمينه است و همه مطلعان اظهار داشته‌اند كه مانند آن تأليف نشده است. مورخان نوشته‌اند كه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] بعد از تأليف كتاب «المستقصى» كه در امثال است، بعد از آنكه به كتاب «مجمع الأمثال» ميدانى وقوف يافت، بعد از دقت نظر، حسن وضع، تأليف، بسط عبارت و كثرت فوائد آن، بر حيرتش افزوده، خود و كتابش را از همه جهت پايين‌تر از آن ديد و از تأليف آن نادم و پشيمان شد.
    #مجمع الأمثال؛ این کتاب، از جمله بهترین تصانیف در این زمینه است که مشتمل بر بیست هزار بیت بوده و به گفته بسیارى از اهل فن، مانند آن نوشته نشده است. وى این کتاب را بنا بر خواسته ابوعلى محمد بن ارسلان گرد آورده و در تألیف آن از پنجاه کتاب لغت و امثال استفاده کرده است و امثال رایج پیش از اسلام و بعد از آن را در 28 باب به عدد حروف هجاء گرد آورده است و باب بیست و نهم را اختصاص به ایام عرب داده و باب سى‌ام را مخصوص کلمات رسول خدا(ص) و خلفا و بخشى از عرفا قرار داده و شش هزار مثل در این کتاب جمع‌آورى کرده است.
    #السامی فی الأسامی؛ میدانى این کتاب را که ترجمه واژه‌هاى عربى است، به ثقة الملک شمس الکتاب ابوالبرکات على بن مسعود بن اسماعیل پیش‌کش کرده است.
    #نزهة الطرف فی علم الصرف.
    #الهادی للشادی؛ کتابى است در زمینه آموزش نحو به نثر مرسل.
    #الأنموذج فی النحو.
    #شرح مفضلیات؛ این کتاب، شرح اسم تفضیل‌هاى زبان تازى است.
    # منیة الراضی فی رسائل القاضی؛ این کتاب شامل برگزیده سخنان ابواحمد منصور بن محمد ازدى هروى است.
    # تدبیر مبتدى در تصریف.
    # المصادر.
    # غریب اللغة.
    # مأوى الغریب و مرعى الأریب.
    # کتاب النحو. <ref>ر.ک.غلامى جلیسه، مجید، ص53 تا 57</ref>


    ميدانى از جمله يكه‌تازان عصر خود، خاصه در عرصه ادبيات عرب بوده است و در اين مورد مى‌توان به مجادلات او و هم‌عصر و رقيبش [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] اشاره كرد كه خود دال بر قدرت فراوان او در علوم ادبى است. گويند هنگامى كه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] از كتاب «مجمع الأمثال» و موقعيت علمى آن اطلاع پيدا كرد، حسادت بر او چيره گرديد و به لفظ ميدانى، «نون» اضافه كرد كه «نمى‌دانى» شد؛ ميدانى كه بر اين عمل او آگاه شد نيز به جاى «ميم» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، «نون» اضافه كرد كه «زنخشرى» شد كه به معنى زن ناصالح است. گويند كه [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] بعد از مطلع شدن از اين دقت عمل ميدانى، كتبا عذرخواهى كرد و ميدانى نيز در جواب او نوشت: «اذا رجعت رجعنا و قبلت عذرك».
    ==پانویس ==
    <references />


    به ميدانى پاره‌شعرهايى نيز نسبت داده شده كه حكايت از طبع ظريف و شاعرانه و درعين‌حال، از چهره معنوى وى دارد.


    آثارى كه از وى به دست ما رسيده، كتبى گران‌سنگ و پرمايه است كه برخى از آن آثار، در نوع خود بى‌نظيرند. اين آثار عبارتند از:
    == منابع مقاله ==
     
    1. مجمع الأمثال؛ اين كتاب، از جمله بهترين تصانيف در اين زمينه است كه مشتمل بر بيست هزار بيت بوده و به گفته بسيارى از اهل فن، مانند آن نوشته نشده است. وى اين كتاب را بنا بر خواسته ابوعلى محمد بن ارسلان گرد آورده و در تأليف آن از پنجاه كتاب لغت و امثال استفاده كرده است و امثال رايج پيش از اسلام و بعد از آن را در 28 باب به عدد حروف هجاء گرد آورده است و باب بيست و نهم را اختصاص به ايام عرب داده و باب سى‌ام را مخصوص كلمات رسول خدا (ص) و خلفا و بخشى از عرفا قرار داده و شش هزار مثل در اين كتاب جمع‌آورى كرده است.
     
    2. السامي في الأسامي؛ ميدانى اين كتاب را كه ترجمه واژه‌هاى عربى است، به ثقة الملك شمس الكتاب ابوالبركات على بن مسعود بن اسماعيل پيش‌كش كرده است.
     
    3. نزهة الطرف في علم الصرف.
     
    4. الهادي للشادي؛ كتابى است در زمينه آموزش نحو به نثر مرسل.
     
    5. الأنموذج في النحو.
     
    6. شرح مفضليات؛ اين كتاب، شرح اسم تفضيل‌هاى زبان تازى است.
     
    7. منية الراضي في رسائل القاضي؛ اين كتاب شامل برگزيده سخنان ابواحمد منصور بن محمد ازدى هروى است.
     
    8. تدبير مبتدى در تصريف.


    9. المصادر.
    [[:noormags:19537|ر.ک.غلامى جلیسه، مجید، «امام میدانى»، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله کیهان فرهنگى، اردیبهشت 1382، شماره 199 (از صفحه 53 تا 57)]].
     
    10. غريب اللغة.
     
    11. مأوى الغريب و مرعى الأريب.
     
    12. كتاب النحو.
     
    مذهب ميدانى و اوضاع سياسى دورانش:
     
    از آنجا كه وفات ميدانى در سال 518ق، بوده است، اگر ابتداى تولد او را حدودا هم‌زمان با روى كار آمدن سلجوقيان در نظر بگيريم، تا سال 518 مى‌توان عمرى حدود 89 سال براى او در نظر گرفت كه مدت عمرى معقول است و از آنجا كه طغرل‌بيك از سال 429ق تا سال 455ق روى كار بوده، يقين داريم ميدانى اين عصر را درك كرده؛ يعنى اگر عمرى كمتر از 89 سال نيز براى او قائل شويم، مطمئنا او هرچند اندك، زمان حكومت طغرل‌بيك؛ يعنى ابتداى حكومت سلجوقيان را درك كرده است. حنفيان و شافعيان در اين دوران از وضعيت مطلوبى برخوردار بوده‌اند و ميدانى نيز آن‌گونه كه از آثار و نوشته‌هايش برمى‌آيد، حنفى‌مذهب بوده است. البته تلمذ وى نزد اساتيد و پرورش شاگردانى كه سيره‌نگاران، آنان را شيعه دانسته‌اند، يا احترام به ائمه اطهار(ع) و ذكر نام آنان در خطبه‌هاى كتب خود و ثنا و مدح آنان و استفاده فراوان از كلمات و سخنان [[امام على(ع)]]، بالاخص در كتاب «مجمع الأمثال» وى، اگر تشيع او را ثابت نكند، ارادت وى را به ائمه(ع) ثابت مى‌كند و البته اينكه او و هيچ‌كدام از اساتيد و شاگردانش در زمره نزديكان خاندان سلجوقى نبوده يا در مدارس نظاميه به تدريس يا تلمذ اشتغال نداشته‌اند نيز خود مى‌تواند دليلى قوى بر دورى آنان از آل سلجوق و تقريبا پيش گرفتن نوعى تقيه باشد.
     
    تاريخ وفات وى را روز چهارشنبه 25 رمضان سال 518ق / 1124م ذكر كرده‌اند و امام شاهپور بر وى نماز خوانده است. وى را در بالاى ميدان زياد كه منسوب به زياد بن عبدالرحمن و از محلات نيشابور به شمار مى‌آمد، دفن كردند.
     
    == منابع مقاله ==




    غلامى جليسه، مجيد، «امام ميدانى»، مجله كيهان فرهنگى، ارديبهشت 1382، شماره 199 (از صفحه 53 تا 57)، برگرفته از پايگاه مجلات تخصصى نور.


    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}


    == وابسته‌ها ==
    [[مجمع الأمثال]]  
    [[مجمع الأمثال]]  


    [[منية الراضي في رسائل القاضي]] / نوع اثر: کتاب / نقش: گردآورنده
    [[منية الراضي في رسائل القاضي]]  


    [[مجمع الامثال (دار الکتب العلمیة)]]  
    [[مجمع الامثال (دار الکتب العلمیة)]]  


    [[ السامي في الأسامي]]  
    [[السامي في الأسامي]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:آبان(1400)]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۹

    میدانی، احمد بن محمد
    نام میدانی، احمد بن محمد
    نام‌های دیگر میدانی، ابوالفتح احمد

    میدانی، ابوالفضل احمد

    میدانی نیشابوری، احمد بن محمد

    نام پدر محمد
    متولد
    محل تولد
    رحلت چهارشنبه 25 رمضان سال 518ق
    اساتید ابوالحسن على بن احمد بن محمد بن على متویه نیشابورى
    برخی آثار مجمع الأمثال

    منية الراضي في رسائل القاضي

    کد مؤلف AUTHORCODE02189AUTHORCODE

    احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم میدانى نیشابورى (متوفای 518ق)، کنیه‌اش ابوالفضل و ابى‌البرکات بوده و دارای القاب امام، علامه، امام افضل، بزرگ فضلاء شرق و غرب، ارباب فضل و ادب، ادیب، صدر الافاضل، نحوى، اصولى و لغوى، از شاگردان واحدى و حنفی مذهب

    ولادت

    در هیچ‌یک از کتب تاریخى، سیره‌نگارى و رجال، اشاره‌اى به تاریخ ولادت وى نشده است و تنها آقاى غلام‌حسین صدرى افشار، مترجم کتاب «تاریخ ادبیات ایران» نوشته ادوارد براون، در یادداشت‌ها و اضافات خود بر این کتاب، تاریخ ولادت وى را سال 471ق ذکر کرده است.

    البته این تاریخ مطمئنا اشتباه است، چرا که اولا همه سیره‌نگاران، تاریخ‌نویسان و رجال‌نویسان، متفق القولند که او شاگرد واحدى است و وفات واحدى نیز به سال 468ق، اتفاق افتاده است و ثانیا قفطى در کتاب خود مى‌گوید: میدانى در سال 470ق از مجاشعى نحوى هنگام بازگشتش از غزنه در نیشابور، اجازه کتابت گرفته است؛ بنابراین دلایل متقن، قول آقاى صدرى قابل قبول نیست.

    پدر وى محمد بن احمد بن ابراهیم میدانى است که هیچ اطلاعى از وى در دست نیست. وى احتمالا فرزند احمد بن ابراهیم بن صالح بن داوود نیسابورى میدانى، حنفى مذهب است که عبدالقادر قرشى در کتاب «الجواهر المضیئة فی طبقات الحنفیة» و حاکم نیشابورى در کتاب «تاریخ نیشابور» از وى نام برده‌اند و با توجه به سنه وفات احمد بن ابراهیم که حاکم نیشابورى آن را سال 315ق، ذکر کرده و نیز حدسیاتى که راجع به سال تولد میدانى مى‌توان زد، این نسبت، درست به نظر مى‌رسد.

    میدانى نسبتى است به میدان زیاد بن عبدالله که محله‌اى از محلات نیشابور مى‌باشد و گفته شده که علت انتساب وى به میدانى، به‌خاطر سکونتش در این محله است.

    ابوالحسن بیهقى مى‌گوید: «... ابوالفضل احمد بن محمد بن احمد میدانى، در روزهایى که از فضل و کمال خبرى نبود و پایه‌هاى دانش و اندیشه نابود شده و علم، بى‌قدر و منزلت گردیده، همراه و همنشین دانش و اندیشه بود».

    اساتید

    از جمله اساتید وى، عبارتند از

    1. ابوالحسن على بن احمد بن محمد بن على متویه نیشابورى (468 - 398ق). وى از برجسته‌ترین افرادى است که میدانى افتخار شاگردى آنان را داشته است.
    2. یعقوب بن احمد بن محمد بن احمد القارى الادیب نیشابورى البارع الکردى (ابویوسف) (متوفى 474ق). وى استادى مشهور در زمینه ادبیات عرب و لغت بوده است.
    3. ابوالحسن على بن غالب بن جابر بن عمرو بن الحسن فضال القیروانى مجاشعى الفرزدقى (متوفى 479ق).
    4. ابوالحسن على بن احمد فنجکردى (433 - 513ق).

    شاگردان

    1. سعید بن احمد بن محمد بن احمد بن ابراهیم بن احمد المیدانى (متوفى 539). از وى به‌عنوان فرزند میدانى نام مى‌برند.
    2. احمد بن على بن محمد بن احمد ابوجعفر بن ابى‌جعفر بن ابى‌صالح البیهقى (470 - 544 ق).
    3. على بن ابى‌القاسم زید بن محمد بن الحسین البیهقى النیشابورى (499 - 565ق).
    4. ابویعقوب یوسف بن طاهر بن یوسف بن الحسن خوبى (متوفى 549ق).
    5. عبدالکریم بن محمد بن منصور السمعانى (506 - 562ق).

    القاب فراوان میدانى، دال بر مرجعیت او در علوم مختلف است، صاحب کتاب «معجم الأدباء» از قول محمد بن ابى‌المعالى الحوارى در کتاب «ضالة الأدیب من الصحاح و التهذیب» نقل مى‌کند که: «بارها از بزرگان اصحاب میدانى شنیده‌ام که مى‌گفتند: اگر ذکا و شهامت و فضل، قبول صورت مى‌نمودند، میدانى آن صورت بود و آن کسى که در کلام میدانى تأمل نماید و پیروى او کند، بداند که این دعوى صدق است».

    ابن خلکان او را ادیب، فاضل و عارف به لغت معرفى کرده و مى‌گوید: «میدانى در فنون علوم ادبى، خصوصا لغت و امثال عرب، به درجه اتقان رسیده بود».

    قفطى مى‌گوید: «میدانى امام اهل ادب در عصر خود بوده و شهرتش به‌واسطه ادیب بودنش است و در شهرهاى گوناگون، به‌واسطه تألیفات نیکویش شهرت یافته، دستش در علوم ادبى باز و کتب بزرگى تصنیف کرده است».

    به‌طورى‌که نقل شده، ائمه حدیث و پیشوایان لغت که پس از میدانى پا به عرصه ظهور گذارده‌اند، از شاگردان وى بوده‌اند و خود او هم از محدثان حدیث روایت مى‌کرده و هم از آنان احادیث را به سماع شنیده است.

    کتب و شاگردانى که او از خود به یادگار گذاشته، از جمله مدارکى هستند که دال بر مرجعیت علمى او در علوم مختلف، به‌ویژه در لغت، ادب عربى و فارسى‌اند که از آن جمله مى‌توان به «مجمع الأمثال» وى اشاره کرد که هنوز بعد از گذشت 9 قرن، اولین مرجع در این زمینه است و همه مطلعان اظهار داشته‌اند که مانند آن تألیف نشده است. مورخان نوشته‌اند که زمخشرى بعد از تألیف کتاب «المستقصى» که در امثال است، بعد از آنکه به کتاب «مجمع الأمثال» میدانى وقوف یافت، بعد از دقت نظر، حسن وضع، تألیف، بسط عبارت و کثرت فوائد آن، بر حیرتش افزوده، خود و کتابش را از همه جهت پایین‌تر از آن دید و از تألیف آن نادم و پشیمان شد.

    میدانى از جمله یکه‌تازان عصر خود، خاصه در عرصه ادبیات عرب بوده است و در این مورد مى‌توان به مجادلات او و هم‌عصر و رقیبش زمخشرى اشاره کرد که خود دال بر قدرت فراوان او در علوم ادبى است. گویند هنگامى که زمخشرى از کتاب «مجمع الأمثال» و موقعیت علمى آن اطلاع پیدا کرد، حسادت بر او چیره گردید و به لفظ میدانى، «نون» اضافه کرد که «نمى‌دانى» شد؛ میدانى که بر این عمل او آگاه شد نیز به جاى «میم» زمخشرى، «نون» اضافه کرد که «زنخشرى» شد که به معنى زن ناصالح است. گویند که زمخشرى بعد از مطلع شدن از این دقت عمل میدانى، کتبا عذرخواهى کرد و میدانى نیز در جواب او نوشت: «اذا رجعت رجعنا و قبلت عذرک».

    به میدانى پاره‌شعرهایى نیز نسبت داده شده که حکایت از طبع ظریف و شاعرانه و درعین‌حال، از چهره معنوى وى دارد.

    مذهب میدانى و اوضاع سیاسى دورانش

    از آنجا که وفات میدانى در سال 518ق، بوده است، اگر ابتداى تولد او را حدودا هم‌زمان با روى کار آمدن سلجوقیان در نظر بگیریم، تا سال 518 مى‌توان عمرى حدود 89 سال براى او در نظر گرفت که مدت عمرى معقول است و از آنجا که طغرل‌بیک از سال 429ق تا سال 455ق روى کار بوده، یقین داریم میدانى این عصر را درک کرده؛ یعنى اگر عمرى کمتر از 89 سال نیز براى او قائل شویم، مطمئنا او هرچند اندک، زمان حکومت طغرل‌بیک؛ یعنى ابتداى حکومت سلجوقیان را درک کرده است. حنفیان و شافعیان در این دوران از وضعیت مطلوبى برخوردار بوده‌اند و میدانى نیز آن‌گونه که از آثار و نوشته‌هایش برمى‌آید، حنفى‌مذهب بوده است. البته تلمذ وى نزد اساتید و پرورش شاگردانى که سیره‌نگاران، آنان را شیعه دانسته‌اند، یا احترام به ائمه اطهار(ع) و ذکر نام آنان در خطبه‌هاى کتب خود و ثنا و مدح آنان و استفاده فراوان از کلمات و سخنان امام على(ع)، بالاخص در کتاب «مجمع الأمثال» وى، اگر تشیع او را ثابت نکند، ارادت وى را به ائمه(ع) ثابت مى‌کند و البته اینکه او و هیچ‌کدام از اساتید و شاگردانش در زمره نزدیکان خاندان سلجوقى نبوده یا در مدارس نظامیه به تدریس یا تلمذ اشتغال نداشته‌اند نیز خود مى‌تواند دلیلى قوى بر دورى آنان از آل سلجوق و تقریبا پیش گرفتن نوعى تقیه باشد.

    وفات

    تاریخ وفات وى را روز چهارشنبه 25 رمضان سال 518ق / 1124م ذکر کرده‌اند و امام شاهپور بر وى نماز خوانده است. وى را در بالاى میدان زیاد که منسوب به زیاد بن عبدالرحمن و از محلات نیشابور به شمار مى‌آمد، دفن کردند.

    آثار

    آثارى که از وى به دست ما رسیده، کتبى گران‌سنگ و پرمایه است که برخى از آن آثار، در نوع خود بى‌نظیرند. این آثار عبارتند از:

    1. مجمع الأمثال؛ این کتاب، از جمله بهترین تصانیف در این زمینه است که مشتمل بر بیست هزار بیت بوده و به گفته بسیارى از اهل فن، مانند آن نوشته نشده است. وى این کتاب را بنا بر خواسته ابوعلى محمد بن ارسلان گرد آورده و در تألیف آن از پنجاه کتاب لغت و امثال استفاده کرده است و امثال رایج پیش از اسلام و بعد از آن را در 28 باب به عدد حروف هجاء گرد آورده است و باب بیست و نهم را اختصاص به ایام عرب داده و باب سى‌ام را مخصوص کلمات رسول خدا(ص) و خلفا و بخشى از عرفا قرار داده و شش هزار مثل در این کتاب جمع‌آورى کرده است.
    2. السامی فی الأسامی؛ میدانى این کتاب را که ترجمه واژه‌هاى عربى است، به ثقة الملک شمس الکتاب ابوالبرکات على بن مسعود بن اسماعیل پیش‌کش کرده است.
    3. نزهة الطرف فی علم الصرف.
    4. الهادی للشادی؛ کتابى است در زمینه آموزش نحو به نثر مرسل.
    5. الأنموذج فی النحو.
    6. شرح مفضلیات؛ این کتاب، شرح اسم تفضیل‌هاى زبان تازى است.
    7. منیة الراضی فی رسائل القاضی؛ این کتاب شامل برگزیده سخنان ابواحمد منصور بن محمد ازدى هروى است.
    8. تدبیر مبتدى در تصریف.
    9. المصادر.
    10. غریب اللغة.
    11. مأوى الغریب و مرعى الأریب.
    12. کتاب النحو. [۱]

    پانویس

    1. ر.ک.غلامى جلیسه، مجید، ص53 تا 57


    منابع مقاله

    ر.ک.غلامى جلیسه، مجید، «امام میدانى»، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله کیهان فرهنگى، اردیبهشت 1382، شماره 199 (از صفحه 53 تا 57).


    وابسته‌ها